نقد، بررسی و نظرات کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم - تینا سیلیگ
4.5
403 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مصطفى ناصرى
۱۳۹۸/۰۸/۲۶
563
در هر مشکلى فرصت وجود داره... این کتاب بهتون مى اموزه چطور از لیمو (مشکل) لیموناد (فرصت) بسازید وچجورى خلاقیتتون رو پرورش بدید. این کتاب دیدتون رو به خیلى از اتفاقات زندگى عوض مى کنه ویک منبع خالصى از انرژى مثبته. خوندنشو رو ١٠٠٪ توصیه مى کنم مخصوصا براى دانشجوها واونایى که در اول راه زندگى هستن. به علاوه ترجمه این کتاب بى نظیر وبسیار روونه. خیلى باهاش حال کردم!
نکته این هست که عنوان کتاب خیلی میتونه ترغیب کننده باشه واسه خوندنش. اما یه چیزی بگم،
من اینو همون ۲۰ سالگیم خوندم الان البته ۲۴ سالم هست. یکم مثالهایی که میزنه با مدل فرهنگ ما شاید جور در نیاد. و دیگه این که احتمالا با نخوندنش چیز زیادی رو شاید از دست ندین ولی اگه ۲۰ سالتونه بخونیدش. توصیه من اینه که خیلی خیلی قدر عمر و انرژی جوونی رو بدونین حتی زماتی که برای خوندن یه سری کتابا صرف میکنین. اینم میخواد بگه که فرصتها رو ببینین و نه مشکلاتو. جنبهی کار آفرینی داره یه جورایی و ازین جور حرفا. اما کتابای فوق العاده دیگهای هم هست بهتر از این
مث اثر مرکب
مث هنر خوب زیستن
هنر شفاف اندیشیدن
خودشناسی آلن دو باتن
شغل مورد علاقه باز از الن دو باتن و....
من اینو همون ۲۰ سالگیم خوندم الان البته ۲۴ سالم هست. یکم مثالهایی که میزنه با مدل فرهنگ ما شاید جور در نیاد. و دیگه این که احتمالا با نخوندنش چیز زیادی رو شاید از دست ندین ولی اگه ۲۰ سالتونه بخونیدش. توصیه من اینه که خیلی خیلی قدر عمر و انرژی جوونی رو بدونین حتی زماتی که برای خوندن یه سری کتابا صرف میکنین. اینم میخواد بگه که فرصتها رو ببینین و نه مشکلاتو. جنبهی کار آفرینی داره یه جورایی و ازین جور حرفا. اما کتابای فوق العاده دیگهای هم هست بهتر از این
مث اثر مرکب
مث هنر خوب زیستن
هنر شفاف اندیشیدن
خودشناسی آلن دو باتن
شغل مورد علاقه باز از الن دو باتن و....
اول از همه باید تشکری کنم از نویسنده کتاب بابت تک تک زحماتی که بابت نگارش این کتاب متحمل شده بعد هم از مترجم این اثر که شانس مطالعه آن را به همگان اعطا نموده. بعد از مطالعه کامل این کتاب فقط میتونم بگم یکی از بهترین کتابهایی بود که مطالعه کردم و اولین کتابی هم بود که از آن نکته برداری کرده و الان هم خلاصهای از آن را در اختیار دارم. مطالعه، نکته برداری و از همه مهم تر عمل به مطالب این کتاب را به همه افراد در آستانه ۲۰ سالگی و همین طور افراد سنین بالاتر و پایین تر به شدت توصیه میکنم. یکی از مطالب جالبی که از این کتاب به چشم آمد سپردن تکالیف انجام دادنی به دانش آموزان توسط معلم با امکانات محدود بود که بر خلاف مدارس که فقط آموختن علم را به بیان محدود میکنند و فقط ذهن افراد را با مطالبی زائد پر میکنند. این جمله کتاب که میگه: (داشتن شکستی افتضاح بهتر از موفقیتی میان حال است) معتقدم افرادی که تجربه شکستهای بیشتری را در زندگی دارند معمولا همان افرادی هستند که بیشترین تلاشها را هم برای رسیدن به اهداف خود کردهاند نسبت به افرادی که کمتر جرئت میکنند منطقه امن خود را ترک کنند. توی کتاب به این فرهنگ غلطی که بین مردم جا افتاده هم اشاره جالبی شده که افراد به جای تلاش برای دست یافتن به موفقیت برعکس همه تلاش خود را معطوف شکست دادن سایرین میکند. به جرئت میتونم بگم بهترین نکتهای که از مطالب این کتاب عایدم شد جمله: (اگر جلو بروید و خیلی چیزها را امتحان کنید، به احتمال زیاد در مقایسه با کسی که منتظر است خبرش کنند، موفقیتِ بیش تری کسب میکنید) بود و همین طور نکات بسیار زیادی که ذکر تمامی آنها امکان پذیر نیست و مطالعه کامل کتاب را به علاقه مندان توصیه میکنم.
سلام، به نظر من یک همچین کارگاههای آموزشی کسب و کار برای جامعهی کنونی و مخصوصا دانشجویان لازم و ضروریه،
توی این کتاب به طور واضح به آدم راه نه تنها راه حل مشکلات بلکه راه تبدیل اونها به فرصتها رو هم نشون میده، و از طرفی این مشکلاتی که ازش بحث میشه فقط مشکلات مالی نیستند، همونطور که خود نویسنده هم میگه که این راه حلها برای تمامی مشکلات هستند و راه حلهای اون رو میتونید به هر مشکلی تعمیم داد.
من از خوندن این کتاب شگفت زده شدم و به نظرم کتاب خیلی عالی هستش که به نظرم وقتتون رو تلف نمیکنه و بالاخره یه جایی به دردتون میخوره.
توی این کتاب به طور واضح به آدم راه نه تنها راه حل مشکلات بلکه راه تبدیل اونها به فرصتها رو هم نشون میده، و از طرفی این مشکلاتی که ازش بحث میشه فقط مشکلات مالی نیستند، همونطور که خود نویسنده هم میگه که این راه حلها برای تمامی مشکلات هستند و راه حلهای اون رو میتونید به هر مشکلی تعمیم داد.
من از خوندن این کتاب شگفت زده شدم و به نظرم کتاب خیلی عالی هستش که به نظرم وقتتون رو تلف نمیکنه و بالاخره یه جایی به دردتون میخوره.
در ابتدا ممنونم از نویسندهی این کتاب " دکتر سیلینگ " بابت تمامی زحمات و مطالعاتشان برای نوشاتل آیت کتاب. این کتاب را در آستانهی ۲۳ سالگیام مطالعه کردم؛ خیلی خوشحالم که در ابتدای دههی سوم زندگی و قبل از فارغالتحصیلی از دانشگاه این کتاب را خواندم. در این برهه از زندگی تردیدهای زیادی دارم و آینده برایم روشن و واضح نیست؛ همین مسئله نگرانی زیادی را در من ایجاد کرده بود. درست در همین لحظات کتاب" کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم " را شروع کردم و باعث شد به همهی این تردیدها به دید دری به سوی آینده و نه تهدید نگاه کنم.
واقعا خوشحالم که این کتاب رو خوندم... در هر لحظه از زندگی فرصتهای زیادی در میزنند ولی ما اونا رو نمیبینیم... یا اگرم ببینیم از اونا استفاده نمیکنیم... برای رسیدن به اهداف، باید سعی کنیم که حداقل ۱۰۰ درصد اراده رو صرف اون کار کنیم!!! یعنی یا کاری را قبول نکنیم ویا اگر قبول میکنیم با حداکثر تلاش و اراده باشه.. .
((هیچ فرصتی را برای افسانهای شدن از دست ندهید...))
((زندگی صحنه تمرین نمایش نیست؛ فرصت دیگری به شما داده نمیشود... در هر کاری از تمام توان خود استفاده کنید...))
((هیچ فرصتی را برای افسانهای شدن از دست ندهید...))
((زندگی صحنه تمرین نمایش نیست؛ فرصت دیگری به شما داده نمیشود... در هر کاری از تمام توان خود استفاده کنید...))
کتاب جالبی هست با داستانها و موضوعات چالش برانگیز که شاید به نوعی بتونیم در اطراف خودمون هم ببینیم و تبدیل به فرصت بشه برامون و اینکه بحث شکست که برای ما هضماش خیلی سخت هست اینجا صحبت زیاد شده وباید شکست رو همیشه در کارهامون (البته در گوشه ذهنمون در نظر داشته باشیم) در کل کتاب متفاوتی است که به خواننده یاد میده که از مشکلات یک فرصت بسازه و زاویه دید متفاوتی رو به خواننده هدیه میده
اولین چیزی که شما رو جذب خوندن این کتاب میکنه اسمشه. و در ادامه داستانهای جالب این کتابه که شما رو ترغیب میکنه تا خوندن رو ادامه بدین. ولی ممکنه یه جاهایی به مثالهایی بر بخورید که با فرهنگ کشورمون در تناقض باشن ولی درکل خوندن این کتاب حتما مسیر جالبی رو براتون روشن خواهد کرد و در آخر بگم اگر حتی ۲۰ سالتون نباشه هم این کتاب رو بخونید البته اگر مصمم هستید برای پیشرفت و ساختن زندگی ایده آلتون. و کاش همه خیلی چیزا رو توی ۲۰ سالگی بدونیم.
این کتاب خوش انرژیترین و انگیزشیترین کتابی است که خواندهام و در بخشی از کتاب تینا سیلیگ میگه گاهی شانس در ان سوی خیابان ایستاده و منتظر شماست نترسید و از ان استفاده کنید کسانی که ریسک میکنند موفق ترند من هم به این دلیل در زندگیم ریسک کردم و با وجود این که دانشجوی ترم اول بودن کاری گیرم اومد که بعضی بعد از فارغ التحصیلی گیرشون نمیاد این کتابو بخونید و بهش عمل کنید
همونطور که از اسم کتاب معلومه این کتاب رو هر ادم جوون و نوجوونی باید بخونه. این کتاب همون یاد میده که چطور از دل مشکلات، نکتههای مثبت و راه حلها رو بیرون بیاریم و نه تنها اونهارو از بین ببریم، بلکه با استفاده ازش، فرصتهای متنوع برای یادگیری و کسب تجربه استفاده کنیم. بهمون یاد میده که با دید باز و ذهنی خلاق به مسائل زندگی نگاه کنیم و تموم چیزهایی که یک ادم ۲۰ ساله احتیاج داره که بدونه. حتما بخونید❤
بعد از مطالعه این کتاب دنبال دورههای مشابه یا نزدیک به این توی ایران گشتم که چیزی دستگیرم نشد و فکر میکنم اگثر کسایی که این کتاب رو مطالعه کردن این خلا رو در کشور ما حس کردن. مثالهای کتاب شاید تو کشورما خیلی عملی و قابل اجرا به نظر نیاد اما خوندن این کتاب مخصوصا اگر در همین سن و سال هستین براتون مفیده.
کتاب خیلی خوبی بود.. کلی دید من رو نسبت به داشتن خلاقیت در رویارویی با مشکلات و مسائل و پیدا کردن راه حلها تغییر و بهبود داد. واقعا باید یاد بگیریم که به دنیا با دید تازهای نگاه کنیم. تجربه کنیم، شکست بخوریم، یاد بگیریم، دوباره تلاش کنیم و خودمون و توانایی هامون رو بیشتر بشناسیم.
توی این کتاب نکات زیادی گفته که من به دوتا که خیلی خوشم اومد اشاره میکنم:1_ببین رفیق زندگیت به خودت بستگی داره که چجوری ببینی این ماهستیم که میتونیم شرایط اطرافمون رو به نفع خودمون کنترل کنیم 2_دور و بر ما فرصت هایه زیادی هست ولی کو چشم بینا پس دیدت رو عوض کن و مشکلات رو فرصت ببین
کتاب خوبی هست و مثالهای زیادی زده شده تا با دید جدید و بدون سقفی به دنیا نگاه کرد. قبل و بعد از بیان هر داستانی هم خود نویسنده چکیده هدف از بیان اون داستان رو بیان کرده تا مفاهیم جا بیفته. از هر فرصتی برای افسانهای شدن بایستی استفاده کرد. خوندن این کتاب رو به شدت توصیه میکنم.