نقد، بررسی و نظرات کتاب ناطور دشت - جی. دی. سلینجر
4.1
88 رای
مرتبسازی: پیشفرض
mohsen ebi
۱۳۹۹/۰۸/۲۷
40
من راضی بودم, داستانش شاید اونقدرا کشش نداشت چون یکم نامتعارف بود و همه چیز رو از دید خودش تعریف میکرد. از نگاه من بحران فکری یه نوجوان رو روایت میکرد که هنوز نمیتونست بی ریایی کودکی و دنیای متظاهر بزرگسالان رو به خوبی تفکیک و باور کنه, اینه که هم تو درساش و هم تو ارتباطش با افراد مختلف دچار مشکل شده بود. اینرو یه جورایی میتونی به کلیت فرهنگ جامعه و تغییرات فرهنگی هم نسبت بدی ضمن اینکه به همین دلیل دوست داشت ناتوردشت بشه. من از این موضوع و همچنین لحن منتقد و سرکش نویسنده خوشم اومد. از نگاه من ترجمه خوب بود. یه جورایی با کتاب عقاید یه دلقک شبیه میدونمش ولی عقاید یک دلقک جذابیت بیشتری داشت.
سبکشو خیلی دوست داشتم. سبک جدیدی برای من بود. ولی مهم تر از اون این کتاب به من کمکی کرد که من بهش نیاز داشتم: درک و به یاد اوردن بیشتر دوران نوجوانی. دورانی که درکش سخته ولی برای اینکه بتونی با نوجوونایی که برات خیلی عزیز و مهماند همدلی کنی و صمیمیتی که باهاشون داشتی رو از دست ندی و حمایتشون کنی و از رنجشون کم کنی اول باید بتونی درکشون کنی.
این گفته داستان رو دوست داشتم کتابهایی منو متحیر میکنند که وقتی کتاب رو تموم میکنی دوست داشته باشی نویسنده یکی از دوستای صمیمیت باشه و هر وقت بخوایی بهش تلفن کنی و باهاش حرف بزنی. مطمئنا تاثیر گذارترین بخش داستان هم لحظه پایانیه اونه...
این گفته داستان رو دوست داشتم کتابهایی منو متحیر میکنند که وقتی کتاب رو تموم میکنی دوست داشته باشی نویسنده یکی از دوستای صمیمیت باشه و هر وقت بخوایی بهش تلفن کنی و باهاش حرف بزنی. مطمئنا تاثیر گذارترین بخش داستان هم لحظه پایانیه اونه...
تا صفحهی ۱۵ خوندمش دیگه نتونستم ادامه بدم
واقعا معلومنبود پسره داره چی میگه
همش لعنتی و حرومزاده رو تکرار میکرد و فحش میداد ب زمین و زمان!
بنظرم میتونست بهتر باشه. بعضی کتابها هستنک در لیست ۱۰۰ کتابی ک قبل از مرگ باید خواند که بعضیاشونو اصلا نمیفهمم، یکیش این
خیلی تیکه تیکه و تکراری حرف میزد
واقعا هیچی نفهمیدم
وقتم تلف شد
بنظرم کتابهای خیلی قوی تری خوبه برای یادگرفتن مثل: کیمیاگر، اثر مرکب، صد سال تنهایی، شازده کوچولو و...
واقعا معلومنبود پسره داره چی میگه
همش لعنتی و حرومزاده رو تکرار میکرد و فحش میداد ب زمین و زمان!
بنظرم میتونست بهتر باشه. بعضی کتابها هستنک در لیست ۱۰۰ کتابی ک قبل از مرگ باید خواند که بعضیاشونو اصلا نمیفهمم، یکیش این
خیلی تیکه تیکه و تکراری حرف میزد
واقعا هیچی نفهمیدم
وقتم تلف شد
بنظرم کتابهای خیلی قوی تری خوبه برای یادگرفتن مثل: کیمیاگر، اثر مرکب، صد سال تنهایی، شازده کوچولو و...
خیلی سعی کردم که تا قبل از اینکه کتاب رو کامل نخوندم دربارش نظری ندم، ولی نهایت تونستم فقط تا فصل بیست این کتاب رو بخونم، و نظرم اینه که واقعا وقتمو برای خوندنش تلف کردم، هیچ اطلاعاتی نداره و فقط کلمات "لعنتی و حرومزاده" تکرار شده بود که از نظرم اصلا جالب نبود. شخص اول داستان مدام تکرار میکنه که از آدمهای متظاهر متنفره و درحالی که خودش دقیقا یه آدم متظاهره.
در نهایت اصلا خوندن این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم.
در نهایت اصلا خوندن این کتاب رو پیشنهاد نمیکنم.
تعریفات زیادی از این کتاب شده اما اون چیزی که من ازش توقع داشتم نبود. من خیلی نتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم شاید به خاطر ترجمهای بود که ازش خوانده ام. درباره ترجمههای دیگر هم هر کسی یک حرفی میزند و نتوانستم ترجمه خوبی پیدا کنم و ناچار به نسخهای که کتابراه رایگان بهم داده بود اکتفا کردم. برای همین نمیتوانم درباره داستان نظر بدم تا وقتی که ترجمهای خوب یا انگلیسیاش را بخوانم.
کتاب خوبیه البته تکه کلامهایی داره شخصیت داستان که شاید تو ترجمه خوب از آب درنیومده. به نظر من هولدن شخصیت اصلی داستان یه نوجوان با هوش اجتماعی بالا هست اون از طبقات مرفه جامعه است و از تظاهر و تفاخر این قشر و همچنین ریاکاریها به تنگ اومده و همهی اینها باعث آشفتگی وبهم ریختگی ذهنی اون شده