نقد، بررسی و نظرات کتاب دسیسه عاشقانه (جلد اول) - احمدرضا صالحی
4.4
455 رای
مرتبسازی: پیشفرض
آریا متین
۱۳۹۸/۰۸/۰۴
332
من به شخصه بسیار از قلم و طرز نگارش و داستانسرایی شما خوشم میاد.. این کتابم فقط بخاطر اینکه نوشته شما بود تهیه کردم و با اینکه اصلا رمان خون نیستم تو 2 روز تموم شد.. اما یه چیزی تو کتابهای شما برام آزاردهنده شده و اون این چند قسمتی شدنهای مکرره.. تو میدگارد که مدتها منتظر نشر قسمت بعدش بودم الان که بیرون اومده و خریداری هم کردم اصلا نمیتونم باز کنم و ادامش بدم به دلیل وقفهای که افتاده و بخوام از یک دوباره شروع کنم اونهم وقت و فرصتش نیست.. این داستان هم شاید اگر دقت میکردم که چند قسمتیه خریداری نمیکردم با اینکه بسیار جذاب بود ولی تا قسمت بعدش بیاد باز همین پراکندگی ذهنی اتفاق میفته متاسفانه.. ممنون میشم زمان این وقفه رو هر چه کمتر کنید و یه خلاصهای از قسمت قبل یا یک یادآوری از گذشته بگذارید لااقل در قسمتهای بعدیتون.. و در آخر هم ممنون بابت قلم و داستان بسیار زیباتون..
سلام و عرض ادب و احترام
مدت زیادی بود واقعا فکرم درگیر این بود که آیا مردها هم عاشق میشن؟ شاید عجیب باشه اما خب نمیدونستم... این کتاب به نظرم یه ایده آلی از مرد عاشق رو ارائه میداد... من واقعا عاشق خسرو شدم... اصلا نه به خاطر ویژگیهای عجیب وخارق العاده ش... چون متاسفانه این ویژگیها کمی اغراق شده بود مثل بسیاری از رمانها دیگه که دربارهی شخصیتها اغراق زیادی میبینیم... بلکه به خاطر نحوهی عشق ورزیدنش.... به خاطر نوع عشقش... به هر حال قلم استاد اونقدر جذاب بود که من در یک نیمه روز کلرمان رو خوندم... اونقدر جذاب بود که الان توی دلم واقعا به خسرو احساس زیادی دارم... اما کلا فکر میکنم یه بخشی از هنری تر شدن داستان اینه که ما شخصیت رو با خوبیها و بدی هاش در کنار هم بتونیم توی دل خواننده جا کنیم
بازم ممنون
بازم صد بارممنون
که حداقل برای منی که اصلا عشق رو تا حالا تجربه نکردم این حس لذت بخش رو خلق کردید
و درنهایت به نظرم این رمان نشون داد ک عشق در حالت پاکش چقدر میتونه دلچسب باشه، با شاید حداقل گفتگو بین شخصیتها و حداقل نزدیک شدن... اما حسی که خلق شد واقعا عجیب بود...
مدت زیادی بود واقعا فکرم درگیر این بود که آیا مردها هم عاشق میشن؟ شاید عجیب باشه اما خب نمیدونستم... این کتاب به نظرم یه ایده آلی از مرد عاشق رو ارائه میداد... من واقعا عاشق خسرو شدم... اصلا نه به خاطر ویژگیهای عجیب وخارق العاده ش... چون متاسفانه این ویژگیها کمی اغراق شده بود مثل بسیاری از رمانها دیگه که دربارهی شخصیتها اغراق زیادی میبینیم... بلکه به خاطر نحوهی عشق ورزیدنش.... به خاطر نوع عشقش... به هر حال قلم استاد اونقدر جذاب بود که من در یک نیمه روز کلرمان رو خوندم... اونقدر جذاب بود که الان توی دلم واقعا به خسرو احساس زیادی دارم... اما کلا فکر میکنم یه بخشی از هنری تر شدن داستان اینه که ما شخصیت رو با خوبیها و بدی هاش در کنار هم بتونیم توی دل خواننده جا کنیم
بازم ممنون
بازم صد بارممنون
که حداقل برای منی که اصلا عشق رو تا حالا تجربه نکردم این حس لذت بخش رو خلق کردید
و درنهایت به نظرم این رمان نشون داد ک عشق در حالت پاکش چقدر میتونه دلچسب باشه، با شاید حداقل گفتگو بین شخصیتها و حداقل نزدیک شدن... اما حسی که خلق شد واقعا عجیب بود...
قلم نپخته ای داشت انتظارم این بود مثل بقیه ی رمان های ایرانی نباشه ولی گویا قرار نیست این زنجیر شکسته بشه. تخیل داستان به حدی بالا بود که به درد بچه های 14 ساله می خورد با توجه به اینکه گویا نویسنده هیچ تصوری هم از وزارت اطلاعات یا هیچ نهاد امینتی نداشته و صرفا یه سازمان آبکی ساخته که هیچ شباهتی به یه نمونه واقعی نداره. مورد بعدی اینکه بیهوده در خلقیات افراد افراط صورت گرفته بود که نشون میده نویسنده در شخصیت سازی هم آنچنان موفق عمل نکرده که باعث می شد هم داستان هم شخصیت ها خسته کننده بشن مثل پرحرف بودن و شاداب بودن بدبخت ترین شخصیت با بیشترین دغدغه های ذهنی (ایده هرچند کلیشه ای اما به هرحال بد نبود که دردمند ترین شخصیت، شادترینشون به ظاهر باشه اما به قدری زیاده روی شده در این موضوع که حوصله سربر و به دور از واقعیت کرد کاراکتر رو) مسئله دیگه جرقه های کوچیکی هست که باید حساب شده اتفاق بیفتند اما در داستان به شکل نپخته ای استفاده شده بود مثلا ناگهانی خودمانی شدن روانشناس و بیمارش خسرو اونم هم بدون هیچ مقدمه ای. اینجا حرف از دوتا آدم بالغه نه دوتا نوجوون 12 13 ساله که از سر هیجان میخوان ارتباط برقرار کنن و زود صمیمی میشن. حداقل باید به شکلی ملایم تر و هدفمند تر این طور مسائل اتفاق بیفته. خلاصه امر شاید برای سنین نوجوان مورد پسند باشه ذائقه اونها بسیار متفاوت و دست خوش شور و آتش بلوغه اما برای سنین بالا تر توصیه نمیکنم. اگرچه انقدر آزار دهنده و خسته کننده بگو که داستان رو به اتمام نرسوندم شاید تا پایان کتاب شاهد پخته تر شدن قلم نویسنده باشید.
با سلام و عرض ادب
آقای صالحی نویسنده محترم قلم توانمندی در این کتاب داشت. شیوه نگارش و داستان پردازی عالی بود از خواندن داستان لذت بردم
اما به نظرم اول که بیشتر شبیه سریالهای تلویزیونی بود ترکیبی از یک فیلم رمانتیک و عاشقانه و جنایی.
در خصوص شخصیتها مخصوصا شخصیت خسرو خیلی اغراق شده بود و با توصیفاتی که شده بود دست به هر کاری میزده نفر اول بوده. علاوه بر ان به دست آوردن این همه موفقیت و دو مدرک دکترا و.. نشان میداد که حداقل ۳۰ سال را باید داشته باشد اما چرا در این سن برادر کوچک ۳ ساله داشت چرا انقدر فاصله سنی اغراق آمیز داشت چه اشکالی داشت مثلا برادر ۱۵ ساله و یا بیشتر داشت.
یا در شخصیت ترمه که سرگرد بود با سن کم. درجات نظامی که جهشی اتفاق نمیافتد باید مدت زمان لازم طی شود پس سنش نباید انقدر کم باشد که خود را جای دانشجو جا بزند.
یا جنگ با نیروهای کرم خان توسط دو نفر آدم آموزش ندیده که منجر به کمترین تلفات از نقشهای مثبت داستان و بیشترین تلفات از نقشهای منفی شد خیلی اغراق آمیز بود.
با تشکر از عوامل کتابراه
آقای صالحی نویسنده محترم قلم توانمندی در این کتاب داشت. شیوه نگارش و داستان پردازی عالی بود از خواندن داستان لذت بردم
اما به نظرم اول که بیشتر شبیه سریالهای تلویزیونی بود ترکیبی از یک فیلم رمانتیک و عاشقانه و جنایی.
در خصوص شخصیتها مخصوصا شخصیت خسرو خیلی اغراق شده بود و با توصیفاتی که شده بود دست به هر کاری میزده نفر اول بوده. علاوه بر ان به دست آوردن این همه موفقیت و دو مدرک دکترا و.. نشان میداد که حداقل ۳۰ سال را باید داشته باشد اما چرا در این سن برادر کوچک ۳ ساله داشت چرا انقدر فاصله سنی اغراق آمیز داشت چه اشکالی داشت مثلا برادر ۱۵ ساله و یا بیشتر داشت.
یا در شخصیت ترمه که سرگرد بود با سن کم. درجات نظامی که جهشی اتفاق نمیافتد باید مدت زمان لازم طی شود پس سنش نباید انقدر کم باشد که خود را جای دانشجو جا بزند.
یا جنگ با نیروهای کرم خان توسط دو نفر آدم آموزش ندیده که منجر به کمترین تلفات از نقشهای مثبت داستان و بیشترین تلفات از نقشهای منفی شد خیلی اغراق آمیز بود.
با تشکر از عوامل کتابراه
کتاب کشش خیلی خوبی داشت و جالب بود به نظرم ارزش خوندن داشت ولی به نظرم باید به سن و سال توجه بیشتری میشد یه پسر ۱۲ ساله هنوز حتی به بلوغ نرسیده و واقعا سن کمی هستش برای عاشق شدن و اگه سحر ۱۰ سال بزرگتر بود باید ۲۲ ساله میبود یعنی سن دانشجویی نه دبیرستان از طرفی با استعداد و هوش زیادی که خسرو داشت چطور پدرش اجازه نداد برگرده مدرسه و چطور میشه که از مدرسه بزرگسالان تا دانشگاه لندن همه با خسرو موافقت میکردن؟؟؟؟؟ و احمد که داشت روانپزشک میشد یعنی داشت دوره تخصص رو میگزروند پس مدرک پزشکی عمومی رو باید گرفته باشه و آیا به جای کار توی کارگاه نمیتونست توی درمانگاه یا بیمارستانی مشغول به کار بشه؟؟؟ و طبابت کنه... خسرو با همهی تیز بینی متوجه پلیس بودن نرمه نشد ولی احمد متوجه شد و یه پلیس زیرک متوجه نشد که اون داره به حرفش گوش میده؟؟؟
سرگرم کننده بود اما دنبال حال و هوا و هیجانی مثل میدگارد نباید بود. تا حدودی منو یاد فیلم شام آخر مینداخت که حتی میتونستم بازیگرهارو در قالب نقشها تصور کنم. خوشحالم که تم رومانتیک داستان اونقدر تب آلود نبود و ملایم و مطبوع بود اما هیجانش خوب بود. تا جاییکه من تجربه دارم نویسندههایی که کتابهای فانتزی خوب و موفقی مینویسند، مثل جی کی رولینگ و تالکین و چند نویسنده موفق داخلی، اگر به فانتزی نوشتن ادامه بدن میتونن باز هم موفقیتهای خوبی کسب کنند، ولی کسی که کتابهای فانتزی این نویسنده هارو خونده با خوندن کتابهای غیرفانتزیشون شاید به چیزی که انتظارشو داشت نرسه. به همین صورت، سری کتابهای میدگارد از نظر من در نوع خودش از یک نویسنده ایرانی میتونم بگم خارق العاده بود، اما دسیسه عاشقانه در ژانر خودش متوسط بود.
سلام جناب صالحی عزیز رمان میدگارد رو من جلد اولش رو خوندم خیلی دوست داشتم و جلدهای دیگهاش رو خیلی سطحی خوندم و همچنین دسیسه عشق ایدهها و قدرت تخیل شما خوبه واین بسیار ارزشمنده منتهی یک چند تا چیزی هست که هم تو میدگارد بود هم در این کتاب جدید اینکه یه جاهایی داستان قوی هستی جاهایی خیلی یکنواختی جاهایی مثل رمان نویسایه... دلیلش چیه؟ من خسته میشم واقعا
یکجا کلام محاوره یکجا این چنین نیست
و اینکه چطور میشه فردی که تعقیبش کرده همه چی رو بشنوه و ببینه مگه محوطه باشگاه رزمی باز بوده واینکه چطور داخل سالن شده و همه چی رو هم شنیده و خیلی علامت سوال دیگه...
به هر حال امیدوارم که قلمتون قوت پیدا کنه
به امید موفقیتهای روز افزونتون
یکجا کلام محاوره یکجا این چنین نیست
و اینکه چطور میشه فردی که تعقیبش کرده همه چی رو بشنوه و ببینه مگه محوطه باشگاه رزمی باز بوده واینکه چطور داخل سالن شده و همه چی رو هم شنیده و خیلی علامت سوال دیگه...
به هر حال امیدوارم که قلمتون قوت پیدا کنه
به امید موفقیتهای روز افزونتون
کتاب خوبی بود. قلم گیرا متنش عالی موضوهش جدید و خوب اما خیلی اشکالات هم داشت. اغراق در مورد شخصیت اول داستان. بعضی قیسمتهاش خسته کننده بود. عشقی که دور از واقعیت بود. رو جلد کتاب نوشته زیر ۱۵ سال نخوننش به نظرم اصلا صحنهای نداشت که برای نوجوونای بد و مزخرف باشه خیلی هم عالی بود. من خیلی رمان جنایی و روانشناسی و راز آلود میتونم این در مقابل رمانهای خارجی جنایی و راز آلود اصلا چیزی نداشت. ولی خوب ارزش خوندن رو داشت ولی اگر میدونستم قسمت قسمت هستش اصلا خریداریش نمیکردم. چون تا وقتی قسمتهای دیگه میاد کلا یادت میره چی به چی بوده. ممنون از کتاب راه.
من چون کتاب میدگارد رو خونده بودم و خیلی دوست داشتم تصمیم گرفتم این کتاب که نوشته نویسنده عزیز هست رو تهیه و مطالعه کنم، از اونجایی که رمانهای عاشقانه این سبکی هم زیاااااااآد خوندم به نظرم داستان خیلی ضعیف بود و اصلا موضوع جذابی نداشت و بسیار در رمانهای عاشقانه اینچنین داستانها تکراریه و همینطور هم شخصیتها و دیالوگها، بخش عشقی داستان با یک دلیل و توضیحات نامعلوم و هم اینکه به نظرم خیلی زود سر و ته همه چی هم میومد در صورتی ک باید بیشتر بش پرداخته میشد در کل دوسنداشتم و فکر نمیکنم دلم بخواد جلد ۲ رو هم بخونم
هنوزم باورم نمیشه یه نویسنده اینقدر قدرت مانور داشته باشه..
اینجاست باید گفت هر کسی را بهر کاری ساختند...
الحق که قلم تو دست استاد صالحی جادو میکنه..
نوشتههای اقای صالحی یه حسنی که داره اینه که موقع خوندن حس میکنم منم دقیقا همونجام... درست وسط ماجرا...
همین الان نسخه چاپیشو سفارش دادم
من اون امضای روی کتابو... 😀
💖
اینجاست باید گفت هر کسی را بهر کاری ساختند...
الحق که قلم تو دست استاد صالحی جادو میکنه..
نوشتههای اقای صالحی یه حسنی که داره اینه که موقع خوندن حس میکنم منم دقیقا همونجام... درست وسط ماجرا...
همین الان نسخه چاپیشو سفارش دادم
من اون امضای روی کتابو... 😀
💖
واقعا لذت بردم خیلی رمان جالبی بود، من عاشقه رمان هستم واین کتاب واقعا حال منو خوب کرد (لذت متن).... خسرو با احتیاط جلو آمد. عکس را از دست او گرفت و به آن نگاه کرد. زن زیبایی بود؛ از آن زنهایی که به محض دیدنش، احساس میکنی صد سال است میشناسیش. زنی با چشمهای دل فریب که با اولین نگاه به چشمانش، حس میکنی نقش این چشمها را با سوزن داغ بر دیوارهای قلبت کافی کردهاند. خسرو با غیظ، عکس را به او پس داد و گفت: شاید باشه، شاید آدم خوبی بوده؛ شاید اگر بود، مادر خوبی هم میشد؛ ولی نیست؛ نذاشتی که باشه
عالیه. یه کتابه که اگه این جلدش رو که رایگانه بخونی، حتما جلد بعدیش رو میخری. از اوناست که هم جناییه، هم عاشقانه، هم ماجراجویی داره، از همه مهمتر، جوریه که خواننده رو وادار میکنه برای خوندن ادامه ی کتاب. گفتم که، یه جلدش رو که خوندی جلد بعدیش رو میخری خلاصه که... حتما بخونیدش. اگه دنبال کتابایی هستین که دوس دارین تو یه روز بخونینش، کتاب راز شبحی در مه رو بهتون پیشنهاد میکنم خیلی قشنگه، جوری که من تو یه روز این کتاب راز شبحی در مه رو خوندم. عالیه به خدا
سلام. ممنون از قلم زیباتون. بسیار پرفراز و نشیب بود مثل میدگارد پر از ماجراهای غیر منتظره، به حدی که یه جاهایی ضربان قلبم شدید میشد انگار داشتم یه فیلم جنگی پرماجرا میدیدم ولی کاش انقدر تو داستانهاتون شخصیت اصلی رو فرد با تواناییهای غیر قابل باور همه چی تمام نکنید یه مکانیک مهندس کوانتوم آشپز همه چی تمام ورزشکار تک کارآگاه که بهتر از پلیس قدرت تجزیه تحلیل و واکنش داره. ضمنا یه جایی هم تونست از احمد به طاهر خون وصل کنه!!! این خیلی غیر قابل باور.
کتاب بسیار جالب و رمانتیک و مهیج به نویسندگی آقای صالحی بود، همه چیز خیلی به اندازه بود و بغیر از بحث عاشقانه داستان که در آن کمی غلو شده بود مخصوصا جایی که خسرو خودکشی کرد با وجود اینکه بعدا فهمیدیم که ورودش به مطب دکتر یک صحنه سازی بوده و میخواسته دل او را با خود همراه کند و با وجود تیز هوشی زیاد متوجه عکس العملهای امیر علی و نقشی که بازی میکرد نشد، بهرحال از زیباییهای این رمان مهیج کم نکرد.
خداقوت آقای صالحی
خداقوت آقای صالحی
درود و سپاس از کتابراه عزیز کتاب هیجان انگیز و زیبایی بود که نمی توانستم کتاب را کنار بگذارم، هرچند که بعضی از قسمت های کتاب کمی اغراق آمیز و همه آنچه همه خوبان داشتند در قهرمان داستان جمع شده بود اما باز هم خواندش خالی از لطف نبود و واقعا از خواندنش لذت بردم، در پایان از نویسنده کتاب سپاسگزارم بابت این داستان و قلم سبزشان که امیدوارم همیشه شما و قلم شیوایتان خالق زیباترین ها باشید
کتاب جذابی هست البته بدون ایراد هم نیست اول این که بعضی مطالب با هم همخوانی ندارند مانند گذشتهی سحر و خسرو. دوم کش دادن بی جهت برخی قسمتهای داستان مانند گفت و گوهای ساده در مهمانی. اواخر داستان خیلی کلیشهای و قابل پیش بینی بود. تکلیف ارتباط شهروز با کرم خان معلوم نشد. ولی در مجموع داستان جالبی بود. البته بعد پلیسی ماجرا داستان عاشقانه را تحت تاثیر قرار داده بود.
سلام دوستان... بسیار کتاب خوب و پرباری بود صحنهها خیلی خوب توصیف شده بودند... اگر از بعضی صحنهها که در رابطه با شخصیت اول داستان یه مقدار اغراق شده بودو اورا یک قدرت شکست ناپذیر و قهرمان نشان میداد چشم پوشی کنیم داستان بسیار پر کشش و عالی در هر دو جلد پیش رفت... واقعا به نویسندهی عزیز به جهت ذهن باز و قلم تواناشون تبریک و خسته نباشید میگم
به نظر من این کتاب عالی بود دومین کتابیه که از اقای احمدرضا صالحی میخونم فقط دوتا مشکل داشت_ عشقی که خسرو به اون زن داشت خیلی کلیشهای بود من جنس عشقش به شخصه نپسندیدم و برام جذاب نبود میتونست به عشق ساده پاک باشه _دو اینکه مشکلاتی که سر راه خسرو قرار گرفته بود خیلی زیاد بیش از اندازه و مخاطب اذیت میکرد ولی در کل کتاب خوبیه دوست داشتم
برخلاف دوستان که میگن راجب شخصیت خسرو اغراق شده بود، اتفاقا اینجور افراد نابغهای داخل واقعیت هم وجود داره ولی چون کمن ما فکر میکنیم نیستن اغراق شده و... بع نظرم این کتاب رو نمیشه با میدگارد مقایسه کرد واین کتاب فانتزی نیست... این کتاب اونقدر خوب بوده که تا اخر خوندیم همه... من خوشم اومد خیلی خوب بود
برای اقای صالحی آرزوی موفقیت میکنم...
برای اقای صالحی آرزوی موفقیت میکنم...
جزو بهترینها نبود ولی جوری نبود که از خوندنش پشیمون بشم. هیجان و طنز و بالا و پایین داستان به جا بود. فقط بعضی جاها خیلی توضیح داده شده بود به طوری که احساس کردم بیش از حد متن میخواد منظور رو برسونه در حالی که با چند اشاره میشد سطح داستان را بالا تر برد. به جز توضیحاتی که گاهی اضافه بود به نظرم در کل کتاب خوبی بود و باهاش خندیدم و به هیجان اومدم.
داستان خوبی بود آقای صالحی، ولی شخصیتها توی این داستان هم مثل شخصیتهای میدگارد بالانس نیستن، البته این یکی داستان باز بهتر از میدگارد شخصیت پردازی شده ولی هنوز بالانس نیست، توی میدگارد یه وقتایی یه سری شخصیتهای مسن حرفایی رو میزنن که انتظار داری از یه آدم کم سن و سال بشنوی نه همچون شخصیتهای مسن و پخته ای، اینجا هم تا حدودی این ایرادات وجود داره
ممنون از قلمتون استاد. رمان خیلی زیبایی بود هر دو جلدش رو تو دو روز خوندم. برخلاف عدهای که از پرش زمانی داستان گله میکنند، من بسیار از این پرش زمانی خوشم میاد و یک جور واقع گرایی به داستان میبخشه. تنها ایراد این رمان در این بود که پدر احمد در نبود احمد چیکار میکرد و چ کسی میبردتش پکتر و اصلا بعدش خوب شد یا نه. ولی در هر حال عالی بود
دست نویسنده محترم درد نکنه واقعا قلم زیبایی دارید تبریک می گم داستان کشش خوبی داشت دوست داشتم همه رو بدون وقفه بخونم شوخی های احمد رو دوست داشتم از هوش سرشار خسرولذت می بردم البته ایراداتی هم بود که قابل چشم پوشیه توش اغراق زیاد بود خشونت در داستان از جذابیت آن کم کرده بود روهم رفته از رمانهای که تواین یکسال اخیر خوندم خیلی بهتر بود
سلام وخسته نباشیدخدمت اقای صالحی عزیزواقعادستتون دردنکنه من خیلی لذت بردم داستان طوریه که خواننده واقعاراحت میتونه تصورکنه و این که بعضی هامیگن که اغراق داره خوبه که همه میدونیم که رمانه ودایتان واقعی نیست اگه اینهانباشه که بهش رمان نمیگن واقعیت میشه من واقعالذت بردم وتوصیه میکنم حتمایه بابخونین ارزش خواندن داره ممنون ازکتاب راه عزیز
سلام دوست داشتم کتابو ولیی سوالی ذهنمو مشغول کرده درمورد شب مهمونی آخه اینا چجور دوستایین که تولد همو نمیدونن؟ خوب چرا خسرو نرفت بگه تولد منه احمد نگفت تولد منه وای قاطی کردم یکی بیاد توضیح بده 😄بعدم آقای صالحی من تو میدگارد که کامنتارو میخوندم متوجه شدم مادرتون فوت کردن واقعا تسلیت میگم. 🖤
واقعا کتاب زیبایی بود از نویسنده کتاب میدگارد (با آن همه داستان پردازی عجیب که از ذهن وتصورات یک انسان واقعا فراتره) هم کمتر ازاین انتظار نمیرفت فکرمیکردم یه داستان کلیشهای خواهدبود ولی واقعا جذاب بود به نظرم تاحدودی یک داستان چندبعدبود که فقط به یک نفر یایک زوج خلاصه نمیشد واین خوب بود.
درکل کتاب متفاوت وخاصی بود.
درکل کتاب متفاوت وخاصی بود.
من به شدت طرفدار میدگارد بودم و شیفته قلم نویسنده بودم اما با این کاری ک خوندم واقعا ناامید شدم
خیلی هم شخصیتها و هم اتفاقات اغراق امیزبود و درست ب جزییات توجه نشده بود و اتفاقات سرسری رد شده بود خیلی از قسمتای داستانم با هم هماهنک نبود🙁برخلاف میدگارد اصلا توصیه نمیکنم و تمایلی به خوندن ادامهاش ندارم
خیلی هم شخصیتها و هم اتفاقات اغراق امیزبود و درست ب جزییات توجه نشده بود و اتفاقات سرسری رد شده بود خیلی از قسمتای داستانم با هم هماهنک نبود🙁برخلاف میدگارد اصلا توصیه نمیکنم و تمایلی به خوندن ادامهاش ندارم
از کتاب خوشم اومد از تعلیق و کشش خوبی برخوردار بود و ساده و روان نگاشته شده البته کمی اغراق داره و شخصیتهای داستان رو که آدمهای معمولی هستن تواناییهای ویژهای بهشون داده که کمی دور از ذهنه مثلاً خسرو و احمد کارهایی کردن که حتی طاهر که پلیس بود نتونست ولی کتابی بود که ادمو همراه خودش میبره
وقتی در تازههای کتاب این رمان با نام نویسنده رو دیدم بدون کوچکترین فوت وقتی کتاب رو خریدم ولی متاسفانه از نویسنده کتاب میدگارد با اون قوه تخیل قوی و قلم شیوا واقعا انتظار همچین رمان سطح پایینی رو نداشتم. قهرمان پروری فوق العاده غیر عادی و مبالغه آمیز و به نوعی تخیلی بود. پشیمونم از وقتی که گذاشتم