نقد، بررسی و نظرات کتاب صباح: خاطرات صباح وطن خواه - فاطمه دوست کامی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
سید نورالله ابراهیمی
۱۳۹۹/۱۰/۰۸
سید نورالله ابراهیمی
سلام، با تشکر فراوان از راوی کتاب خانم صباح وطنخواه و نیز تمام افرادی که در تهیه این کتاب همکاری نموده‌اند.
بنده خود از رزمندگان سابق بوده و در دوران جنگ تردد زیادی به منطقه خوزستان داشته ام. همچنین بواسطه اسکان تعدادی از اقوام در شهر آبادان در دوران جنگ و بعد از آن، تردد زیادی به آن منطقه داشته و تا حدود زیادی شهرهای خرمشهر و بخصوص آبادان رو میشناسم.
بنده کتابهای زیادی نیز در رابطه با جنگ ایران و عراق مطالعه کرده ام.
این کتاب هم خیلی جذاب بود. البته اگر تصاویر بیشتری که مطمئن هستم وجود دارد در کتاب ارائه میشد آدمی میتوانست شرایط آنروزها را بیشتر در ذهن خود تداعی کند.
جهت اطلاع شما، بنده اهل شهر اراک هستم که از سالهای جنگ کم کم حضورم در وطن کم و کمتر شد و بعد از جنگ نیز به جرگه خلبانان پیوستم و در حال حاضر در یکی از شرکتهای هوانوردی در تهران فعالیت میکنم. و آن روزهاییکه اشاره کردید شهر اراک هدف بمباران عراقیها واقع میشد رو کاملأ به یاد دارم و بعضی از ایام بمباران، در اراک حضور داشتم و جای بسی خوشحالیست که شما مدتی را در شهر اراک فعالیت داشتید.
لطفأ ممنون میشوم نام بیمارستانی که در شهر اراک مشغول خدمت بودید رو ذکر بفرمایید. در آن روزها بیمارستانهای اراک به نامهای ولیعصر، قدس و راه آهن بودند و بنده حدس میزنم شما در بیمارستان ولیعصر خدمت میکردید. این بیمارستان در منطقه‌ای به نام دروازه تهران واقع شده که روبروی آن هم یک پمپ بنزین وجود دارد.
همچنین اگر امکان داشته باشد اطلاعاتی راجع به فعالیت کنونی خود و نیز امکان ارتباط و دیدار با شما ارائه گردد. متشکر
ریحانه لطفی
۱۴۰۳/۰۹/۲۲
سلام وقتون بخیر اول از همه از همه مجاهدین مخصوصا خانم وطنخواه نهایت قدردانی و سپاس را دارماین کتاب سرشار از مطالب ارزشمند و درسهای خودشناسی خداشناسی انقلابشناسی و امامشناسی است... به همه مردم کشورم پیشنهاد میدهم این زندگینامه مجاهدانه و خدا پسندانه را حتما بخوانند. امنیت میهن عزیزمان ایران اتفاقی نیست! فداییانی جان بر کف داشته و لالایی کودکانشان صدای بمبباران و خمپاره و تانک جنگی بوده استیا لیتنی کنت معکمدر این آشفته بازار سالهای قرن ۱۵ هجری شمسی که دوران غربگرایی و سوزاندن دل مهدی فاطمه عجل الله فرجه داغ شده است بیشتر از همیشه دلمان حال و هوای دهه ۶۰ انقلاب و فضای ملکوتی جبهه را کردهالتماس دعای فراوان داریم دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا یادتقسط ران نرود دعا برای رعبر معظم انقلاب آقای قلب و جانم سید علی حسینی خامنه ای حفظه الله و دعا برای سلامتی و نصرت رزمندگان جبهه مقاومت یادتان باشدیا علی مدد
نادر عباسی
۱۴۰۱/۰۵/۰۳
این روایت و توصیف شور انگیز از آن روزهای آتش و خون در خرمشهر، زیباترین و بهترین نوع روایت گری است. بطوریکه خواننده حتی اگر خرمشهر و خوزستان را به چشم خود ندیده باشد، ناگاه خود را در میان آن حوادث و نائره‌های نبرد نابرابر آن روزها می‌بیند... انگار در خون نشستن سیاوش‌های روزگار معاصر را به چشمهای نا باور خود، میبیند... خانم وطن خواه عزیز، پهلوانی فقط به زور بازو نیست. بنظر این حقیر ناچیز، امثال شما بانوان پر افتخار این مرز و بوم که میدان جهاد و مبارزه با اهریمنان را با پوست و گوشت و از میان خود خود معرکه، لمس کرده اید، از بسیاری از پهلوانان اساطیری، پهلوان ترید. کاش و صد هزاران بار کاش زنان و مردان این روزگار پر فتنه نیز ذره‌ای از این حجم عجیب غیرت را از جنابعالی و شهدای گلگون کفن آن روزگار نه چندان دور، به ارث ببرند....
Mr Jehad
۱۴۰۰/۰۴/۲۶
کتاب فوق العاده‌ای بود
کتاب دا را هم خوانده ام
شباهت‌های زیادی بهم دارند
دا احساسی تر و کاملتر نوشته شده است.
یاد کتاب دا برایم تازه شد، کتابی که دوست دارم یک بار دیگر بخوانمش
حتما خواندن صباح را هم به بقیه پیشنهاد خواهد کرد
صباح در تراز بالایی روایت و نوشته شده
به چنین شیر زنانی در سرزمینم افتخار می‌کنم و به احترامشان تمام قد می‌ایستم
از دوستان خواهش می‌کنم این دست کتابارو حتما به بقیه معرفی کنید بخصوص برای جوانان
خداوند ان شاالله مارا در قیامت شرمنده شهدا و ایثارگران عزیزمان نکند
Fatemeh abed
۱۳۹۹/۰۱/۲۶
خیلی عالی بود خیلی.. کتاب دا خیلی قشنگ بود و هست ولی کتاب صباح نقطه ب نقطه جنگ رو بازگو کرد انقدر قشنگ ک ادم حس میکرد الان داره با صباح تو مناطق جنگی میگرده و شهید‌های متلاشی شده رو از سطح خرمشهر جمع میکنه.. تصویرها قدم ب قدمی ک صباح توی این همه وقتی ک از خرمشهر تا الان گذاشته توی ذهن هر ادمی تداعی میشه😭
علی بهرامی
۱۳۹۸/۰۵/۱۸
سرکارخانم وطن خواه... با سلام وارادت. کل کتاب شمارو دوبار مطالعه کردم. فقط کاش در مورد شهید بهنام محمدی و فهمیده هم چند خطی اگر خاطره‌ای داشتید مینوشتین عالی بود. درضمن اگر یک عکس دسته جمعی از خواهران درزمان جنگ و بعداز جنگ میزاشتین خوب بود... باارادات خالصانه... علی بهرامی. صداوسیمای مرکز بندرعباس
مرتضی کیانی
۱۳۹۹/۰۹/۱۷
اولش که تو خرمشهر و آبادان بود خوب بود ولی بعد از اون یه ذره خسته کننده میشه دوس داشتیم بیشتر راجع به خونوادش بدونیم که همه تو خرمشهر میجنگیدن ولی در کل خوبه کاش بیشتر به جزئیات میپرداخت حتما پیشنهاد میشه بخونید کمی از مصائب و غیرت بچه‌های خونین شهرو بفهمید
شیدا فانی
۱۴۰۲/۰۱/۱۴
یک نظر حاشیه‌ای در مورد کتاب دارم. دوست دارم ارجاعتان بدهم به خاطره‌ای که نویسنده کتاب از ملاقات با خانواده شهید ابومهدی المهندس نقل کرده اند: من کتاب را تقدیم کردم. متوجه شدم از دیدن کتاب جا خوردند. نگاهشان روی کتاب سنگین شد و چند لحظه‌ای مکث کردند......
۰
۱۳۹۸/۰۴/۲۹
تا اینجا که بد نبود اما به پای دا نمیرسه. شیوه‌ی روایت دا بسیار صمیمی‌تر و تاثیرگذارتر بوده و بی‌ابهام. این رو از این جهت می‌گم که نشر سوره این کتاب رو دای دوم معرفی کرده.
سعیده لطیفی
۱۴۰۲/۰۸/۰۶
عکس این دختر رو بارها دیده بودم اما نمی‌شناختمش‌. احسنت به همت و شجاعتش. ان شاء الله بهترین اجر رو از زحمات شون دریافت کنند و عاقبت بخیر بشن. کتاب قشنگی بود.
نفس بستاک
۱۴۰۰/۰۱/۲۲
کتاب خوبی بود. ولی شرح زخم‌ها با اون شدت و جز به جز یکم مشمئزکننده بود
میلاد جلیل‌زاده
۱۴۰۲/۰۴/۰۷
بین تموم خانم‌های حاضر در جنگ، خصوصاً خرمشهر، دقیق‌ترین روایت رو دارن
محمد محمد
۱۴۰۱/۰۱/۱۸
عالی بود و بسیار زبان ساده روایت شده است
محمود رحیمی
۱۴۰۱/۰۹/۰۳
بسیار عالی بود. ممنون
فاطمه خاکی
۱۴۰۱/۰۳/۰۱
لذت بردم مطالب دلنشینی داشت