نقد، بررسی و نظرات کتاب همه چیز تغییر میکند - جاناتان تروپر
4.3
546 رای
مرتبسازی: پیشفرض
این از اون کتاباس که هیچ تعلیقی توش نداره و این نکته منفی نیست، خوندنش مثلی سفری میمونه که از متر به متر جاده لذت میبری نه از مقصد ولی اون پیامی که کتاب سعی داره به ما منتقل کنه من باهاش موافقم نیستم چون فک میکنم نارضایتی از وضع موجودی چیز شایع تو همه آدماست، همهی چیزی تو ذهنشون دارن که فک میکنن اگه اون تصمیم تو زندگیشون میگرفتن الان شرایطشون بهتر بود، دنبال این فکر رفتن و مدام شرایط زندگی به صورت رادیکال عوض کردن بدون توجه به اینکه زیر چرخ دندههای این خواسته و بی مبالاتیها کی له میشه مصداق بارز حماقت اه و فک میکنم طعنه آمیزترین نکته داستان اینکه زک شخصیت اصلی تمام تلاششو میکنه تای آدما یی عین پدرش نشه، ولی دقیقا همون روحیاتی که باعث شده پدرش اون کارا انجام بده به شکل خیلی زیاد دارهخلاصه که این کتاب شخصیت داستانشوی جوری بهت میشناسانه که کاملا درکش میکنی امیالشو و مشکلاتشو، اینقدر اون فضا سازی میکنه واقعی اه که دقیقا میتونی چشماتو ببندی و به اندازه حدود ۳۰۰ صحفه دیگه خودتون نباشید زک کینگ باشید و به جاش زندگی کنید، و بگید اگه من جاش بودم فلان کار نمیکردم یا میکردم خوندشو شدیدا پیشنهاد میکنم
کتاب عالی بود نویسنده به خوبی توانایی شخصیت پردازی خود را نشان داده شخصیتهایی که شاید امروز در جامعه کم رنگ شدهاند. کتاب به مسائل روان شناختی اشاره کرده از زک کین شخصیت اصلی داستان روایت میکند که نمیخواهد مثل پدرش باشد ولی افسوس که افکار و رفتار پدر بعد از چند سال بازگشتن دوباره روی روحیات اون تاثیر میگذارد و زک کین بدون توجه به اطرافیان به دنبال آنچه از ذهنش میگذرد میرود میرود تغییرهای رادیکالی در زندگی خودش و اطرافیانش ایجاد میکند
اگر به دنبال داستانها و رمانهای روان شناسی هستید فکر میکنم این مورد خوب و هیجان انگیزیباشد چرا که داستان به قدری فریبنده است و مهارت نویسنده در پایان دهی فصل به قدری است کهنمیتوانی کتاب را زمین بگذاری و بیشتر به این فکر میکنید که اگر جای زک بودید چه میکردید یعنی با شخصیتهای داستان انس میگیرید
اگر به دنبال داستانها و رمانهای روان شناسی هستید فکر میکنم این مورد خوب و هیجان انگیزیباشد چرا که داستان به قدری فریبنده است و مهارت نویسنده در پایان دهی فصل به قدری است کهنمیتوانی کتاب را زمین بگذاری و بیشتر به این فکر میکنید که اگر جای زک بودید چه میکردید یعنی با شخصیتهای داستان انس میگیرید
داستان در مورد یه مرد جوانه که در آستانه ازدواج قرار داره؛ کار خوبی داره و زندگیش رو به راهه تا زمانی که درگیر یه سری احساساتی در مورد بیوه دوستش میشه و حس میکنه دوستش داره، و سر و کله یه سری مشکلات قدیمی و خانوادگی به زندگیش باز میشه که باعث میشه شخصیت داستان به همهی تصمیماتی که تا حالا گرفته، شک کنه و به فکر تغییر زندگیش بیفته. بعضی وقتها یه کارهایی منطقی یا عاقلانه به نظر نمیرسن ولی ادامه دادنشون هم طعم خوش زندگی رو از آدم میگیره. بالاخره یه جایی باید زد زیرِ همه چی و به حرف دل گوش کرد. کلا تم داستان خانواده، خانوادهدوستیه. متنش روانه، داستان سریع پیش میره، بعضی جاها هم طنزه. کلا جالب بود برام که یه رمان معاصر بخونم و ببینم نویسنده از اون ور دنیا در مورد چی مینویسه و دغدغهاش چیه.
با یک کتاب که ارزش ادبی داشته باشه مواجه نیستیم و صرفا یک داستان هست که ممکنه روندش برای شما جذاب باشه و بخونیدش.
پیامی که داستان کتاب داره الزاما درست نیست و در خیلی از موارد دور از حقیقت زندگی هست.
بعضی از قسمتها ترجمه یا ویراستاری اثر مشکل داشت و یا اینکه نسخه الکترونیک کتاب اشتباه داره و باید ویرایش بشه.
بعضی از مسائل رو به صورت واضح و بی پرده گفته که خیلی نیازی نیست در داستان گفته بشه و احتمالا نویسنده برای جذب مخاطب بیشتر یا جذب مخاطب نوجوان این موارد رو گفته.
برای رده سنی نوجوان هم کتاب مناسبی نیست.
این کتاب رو تنها در صورتی که گزینه بهتری برای مطالعه ندارید مطالعه کنید و توصیه نمیکنم در اولویت فهرست مطالعه خودتون قرار بدید.
پیامی که داستان کتاب داره الزاما درست نیست و در خیلی از موارد دور از حقیقت زندگی هست.
بعضی از قسمتها ترجمه یا ویراستاری اثر مشکل داشت و یا اینکه نسخه الکترونیک کتاب اشتباه داره و باید ویرایش بشه.
بعضی از مسائل رو به صورت واضح و بی پرده گفته که خیلی نیازی نیست در داستان گفته بشه و احتمالا نویسنده برای جذب مخاطب بیشتر یا جذب مخاطب نوجوان این موارد رو گفته.
برای رده سنی نوجوان هم کتاب مناسبی نیست.
این کتاب رو تنها در صورتی که گزینه بهتری برای مطالعه ندارید مطالعه کنید و توصیه نمیکنم در اولویت فهرست مطالعه خودتون قرار بدید.
ارزش خواندن نداشت. از همون خطوط ابتدای داستان، آخرش رو میشد حدس زد مثل فیلمهای دسته چندم هالیوود. از صفحه ۱۴۰ به بعد دیگه نتونستم وقتم رو برای همچین کتابی تلف کنم و فقط بعضی جاها رو خوندم که مطمئن بشم حدسم در مورد پایان ماجرا درست بوده.
همون کلیشه همیشگی این سالهای اخیر که متاسفانه خیلی طرفدار پیدا کرده، اینکه چون زندگی دو روزه باید هر کاری دوست داریم انجام بدیم، مثلا چون ممکنه در اثر یه بیماری از مرگ ترسیده باشیم، به خودمون اجازه بدیم که به نزدیکترین آدم زندگیمون خیانت کنیم و اسمش رو رفتن دنبال عشق واقعی بدونیم. کتاب پر از شوخیهای جنسی بی مزه بود. خوندنش رو توصیه نمیکنم. بسیار سطحی بود.
همون کلیشه همیشگی این سالهای اخیر که متاسفانه خیلی طرفدار پیدا کرده، اینکه چون زندگی دو روزه باید هر کاری دوست داریم انجام بدیم، مثلا چون ممکنه در اثر یه بیماری از مرگ ترسیده باشیم، به خودمون اجازه بدیم که به نزدیکترین آدم زندگیمون خیانت کنیم و اسمش رو رفتن دنبال عشق واقعی بدونیم. کتاب پر از شوخیهای جنسی بی مزه بود. خوندنش رو توصیه نمیکنم. بسیار سطحی بود.
داستان در مورد یه مرد جوان که در آستانه ازدواجه، کار خوبی داره و زندگی رو به راهه تا زمانی که در گیر یه سری احساساتی در مورد، بیوه دوست ش میشه و حس میکنه دوسش داره، و سر و کله یه سری مشکلات قدیمی و خانوادگی به زندگی یش باز میشه که باعث میشه شخصیت داستان به همهی تصمیمایی که تا حالا گرفته شک کنه و به فکر تغییر زندگی ش بیفته. کلا تم داستانم خانواده، خانواده دوستی یه. متن روانه، داستان سریع پیش میره، بعضی جاها طنزم هست. کلا جالب بود برام که یه رمان معاصر بخونم و ببینم نویسنده از اون ور دنیا در مورد چی مینویسه و دغدعهاش چیه.، البته اینکه بتونم دو سه روزه تمامش کنم تو انتخابم بی تاثیر نبوده.
خوب بود. داستانی نیمه بلند از زندگی یه جوون آمریکایی که با مشکلات معمول زندگی سروکار داره و تلاش میکنه همه چیز رو رو به راه کنه. داستان خاص و ویژهای نداشت اما خسته کننده و حوصله سر بر هم نبود. روایت روان و دلنشینی داشت. قهرمان داستان زک، پسری در حدود سی ساله که سعی داره بین کار و زندگی عاطفی و مشکلات خونوادگی اش نقش درستی داشته باشه و به دلیل اینکه با پدرش مشکلات زیادی رو تجربه کرده سعی کنه مثل اون نباشه. داستان اتفاقات گوناگون زندگی اون و البته مواجهه به آسیبهایی هست که بخاطر پدرش خورده... برای علاقه مندان به داستانهای نیمه بلند گزینه خوبی میتونه باشه.
نمیخواستم رمان بخوانم، لابهلای کتابهای توسعه فردی. با خودم برنامه ریزی کردم: یه صوتی، یه توسعه فردی، یه رمان یا کتاب کم حجم. رمان همه چیز تغییر میکند اثر جاناتان تروپر، آمریکایی، با ۳۱۷ صفحه مرا از خواندنش منع میکرد. اما وقتی خواندمش، درگیرش شدم. اجتماعی بود ولی نکته رفتاری جالبی را برام دوباره تلنگر زد، تو دل ترسات برو، اگه مجالی هست توضیح بده و درستش کن و بپذیر همانطور که وجود دارد اما حرفت و احساسات خودت رو هم بیان کن همانطور که میخواهید. تو نظرات ضد و نقیض زیادی دیدم شاید هر چیزی زمان درک و انجام خودش رو میخواهد تا درک درستی بشه شاید هم برای ما درسی و درکی ندارد!؟
داستان کتاب طوری بود انگار تمام حوادث، آدمها و مکانها در ایران اتفاق افتاده و در ایران قرار دارند، مگر میشود دو قارهی مختلف، زبانها متفاوت، دینها و عقاید فرق داشته باشند و انسانهای هردو کشور اینهمه وجه اشتراک داشته باشند؟ خیانت در زندگی زناشویی، چند معشوقه ای، وفاداری به دوست متوفی، احساس مسئولیت در قبال اعضا خانواده و چهرهای که از آمریکا به ما معرفی کردند با واقعیتی که در ایران وجود داره خیلی شبیه هم هستند. امیدوارم مترجم رسم امانت را بجا آورده باشد و چیزی طبق سلیقهی شخصی به متن کتاب اضاف نکرده باشد.
تازه این کتاب را تمام کردهام خیلی گیج شدهام اصلا انتظار چنین پایانی را نداشتم قصهاش بسیار گیرا و بسیار واقعی بود و پایانش غیر قابل پیش بینی بود درست مثل واقعیت زندگی نه مثل قصههای کلیشهای. نه پایان خوبی داشت نه بد. نه شیرین بود نه تلخ. و فکر میکنم شخصیت اصلی خودش در آینده همه چیز را خراب خواهد کرد همانطوریکه پدرش این کار را کرده بود. چون در صفحات آخر میگوید از اینکه پناه ترسهای هنری باشد وحشت زده میشود. انگار برای او هم عاشق کسی بودن دلیل خوبی برای زیر بار مسئولیت رفتن نیست مثل پدرش.
اسم کتاب توجهمو جلب کرد. داستان مردی که داره سعی میکنه زندگیشو با تمام مشکلاتش و خوش شانسیها و بداقبالیهاش پیش ببره.
شخصیت اول داستان خیلی واقعی و بی پیرایه راجب ترسها و نگرانیهاش، درگیریهای درونی، تردیدهاش و مسائل حل نشده زندگیش حرف میزنه. دقیقا مسائلی که ما با شبیه اونا تو زندگیمون مواجه میشیم! اینکه سعی میکنه بفهمه انتخابهاش براساس نفسشه یا قلبش یا منطقش!
خوندن اینکتابو دوست داشتم. همه چیز تغییر میکنه و بین این همه چیز، ماییم که بیشتر از همه تغییر میکنیم.
شخصیت اول داستان خیلی واقعی و بی پیرایه راجب ترسها و نگرانیهاش، درگیریهای درونی، تردیدهاش و مسائل حل نشده زندگیش حرف میزنه. دقیقا مسائلی که ما با شبیه اونا تو زندگیمون مواجه میشیم! اینکه سعی میکنه بفهمه انتخابهاش براساس نفسشه یا قلبش یا منطقش!
خوندن اینکتابو دوست داشتم. همه چیز تغییر میکنه و بین این همه چیز، ماییم که بیشتر از همه تغییر میکنیم.
همه چیز تغییر میکند با یک اتفاق گاهی باید اتفاقی رخ دهد تا به خودمان بیاییم در این کتاب این اتفاق با احتمال سرطان شروع شد و شک به زندگی سوال همیشگی ایا انتخاب من درست است و تلنگری که همه نیاز داریم و برگشت پدری که ته دل تضاد عشق و نفرت را در وجود تو بیدار میکند و در نهایت برادری عجیب که زندگی را مفهوم دیگری میبخشد.
یکی از دوستان زیبا نوشته بود که خواندن این کتاب مانند یک سفر میماند سفری بدون مقصد ولی لذت بخش
ممنون از کتاب راه و این کتاب عالی
یکی از دوستان زیبا نوشته بود که خواندن این کتاب مانند یک سفر میماند سفری بدون مقصد ولی لذت بخش
ممنون از کتاب راه و این کتاب عالی
این کتاب با داستان جالبش عنوان میکنه که هر کاری که ما انسانها امروز و دراین لحظه انجام میدیم، نه تنها در آینده خودمون که در آینده اطرافیان مون هم بسیار بسیار تاثیر گذاره،
این کتاب در مورد نقش پدرها در زندگی بچه هاشون هست و چقدر به جا گفته که بهتره قبل ازینکه بچه دار بشیم اول خودمون رو تربیت کنیم.
آرزو میکنم تمام بچهها پدرها و مادرهایی بسیار درست و درستکار داشته باشند و در نهایت سرنوشتهایی بسیار عالی🤲
این کتاب در مورد نقش پدرها در زندگی بچه هاشون هست و چقدر به جا گفته که بهتره قبل ازینکه بچه دار بشیم اول خودمون رو تربیت کنیم.
آرزو میکنم تمام بچهها پدرها و مادرهایی بسیار درست و درستکار داشته باشند و در نهایت سرنوشتهایی بسیار عالی🤲
داستان حول مردی میچرخد که عاشق زنی است که بیوه دوستش هست همزمان با دختری کامل وبی عیب نامزد کرده است و اگر مورد دیگری هم پیش بیاید دست رد نمیزند، یک بلاتکلیفی کامل شخصیتی که حضور ناگهانی پدرش هم که شخصیتش لحظهای شوخ، لحظهای غیرقابل پیش بینی، کاملا خودخواه، بدون احساس مسئولیت را همراه این آش شله قلمکار بیمزه کرده است بیشتر شبیه داستانهای مجلههای فکاهی، بی سروته و فقط وقت پرکردن هست
به نظرم کتاب برای ردهی سنی بالای بیست سال مناسبه. نمیدونم نویسنده سعی داشته واقعیت جامعه شون رو نشون بده یا قصدش جذب مخاطب خاصی بوده با بیان مسائل جنسی! در بعضی قسمتهاش هم جملات آموزنده داشت شاید به خاطر اینه که حرف زدن راحتتر از عمل کردنه برای همین حتی آدمهای ناموفق هم میتونن گاهی حرفای قشنگ بزنن.
درباره یک پسر نسبتا میانسال هست که در زندگیش به جز عشق همه چیز داره یک زندگی روتین ساده و یکنواخت ولی از زندگیش راضی نیست احساس خلا میکنه. پدر این آدم اون رو تو دوران کودکی رها میکنه و حالا این پدر به زندگی پسرش برگشته و به اصطلاح میخواد جبران کنه.
تاثیرات رفتار پدر توپ کودکی رو شخصیت اصلی داستان در بزرگسالی خودش و نشون میده.
تاثیرات رفتار پدر توپ کودکی رو شخصیت اصلی داستان در بزرگسالی خودش و نشون میده.
عرض ادب و احترام خدمت خواننده این متن
اگر تجربه بندرو بخواید با خوندن این کتاب قادر به تغییر همه چیز در اطرافتون میشید
به خود اکاهیی میرسید که واقعا قابل توصیف نیست و بتغییری دست پیدا میکنید که روز بروز شگفت زده ترتون میکنه
در ختم کلامم بگم کلامت این کتاب واقعا توصیفی در وصفشون نیست
در پناه هست مطلق فنا ناپذیر باشید.
اگر تجربه بندرو بخواید با خوندن این کتاب قادر به تغییر همه چیز در اطرافتون میشید
به خود اکاهیی میرسید که واقعا قابل توصیف نیست و بتغییری دست پیدا میکنید که روز بروز شگفت زده ترتون میکنه
در ختم کلامم بگم کلامت این کتاب واقعا توصیفی در وصفشون نیست
در پناه هست مطلق فنا ناپذیر باشید.
زندگی اجتماعی آدمها و مشکلات و درگیریها و شادیها و غمها و عشق و شجاعت و ترس و اقدام.... و مسئولیت پذیری... گذر از این هزارتوی افکار و جامعه و رسیدن به آرامش و باز هم چالشهای تازه و دوباره پریشانی و ترس و عشق و شجاعت و اقدام.... و این چرخه در تمام دوره زندگی ما در جریان است.... و اینیعنی خود زندگی👌🏼🌼🌼🌼
من رو به خودش جذب کرد. بر خلاف تصورم در ابتدای کتاب، نوع نگارش و بیان داستان من رو مشتاق خوندن ادامه میکرد. از اون دست کتابهایی که از توش نکاتی برا خودت برداری هست و یه بخشهایی هم عمیقا تو رو وادار میکنه در مورد زندگیت جدی فکر کنی، هنوز کتاب رو تموم نکردم ولی حرفهای نورم به طور عجیبی، از مهمترین بخشهای کتابه
کتاب خیلی خوبی بود. و این نتیجه رو از داستان گرفتم که تغییراتی که تو زندگیمون اتفاق میافته و تصمیماتی که میگیریم نتایج و اثرات مثبت و یا منفی برزندگی ما و اطرافیانمون میذاره. و بهتره یک خانواده درباره مسائل مهم با هم حرف بزنند و مشورت کنند. همدیگه رو درک کنند و مسئولیت پذیر باشند تا خانوادهای سالم داشته باشند.
کتاب جالبی بود. نویسنده با صداقتی شگفت انگیز تمام زوایای ضمیر ناخودآگاه خود را با مخاطب در میان گذاشته و با لحنی صمیمی و به دور از تکلف شما را به داخل داستان میکشاند. فضای مدرن تعریف شده در کتاب بدون هیچ سوگیری به تصویرکشیده شده است. مخاطب میتواند مزایا و معایب زندگی مدرن را لا به لای سطور درک کند.
کتاب عالیه فقط برام جای سواله که نویسنده واقعا باور داره که کارهایی شخصیت اصلی انجام میده مثلا کتک زدن اونی که ماشین رو به پیتر فروخت درسته یا به قولن میخواد واقعیت جامعه رو نشون بده چون واقعا همه چیز خیلی طبیعیه و نمیشه آخرشو حدس زد. فقط شخصیت اصلی و کل خوانوادش واقعا یه آشغال به تمام معنا هستند
"از مسیر لذت ببرید" این جملهای ِ که با خوندن این کتاب در ذهنم نقش بست. داستان رو موضوع داستان شخصیت پردازی و همراه شدن با زک در تمام لحظههای جالب و پر ماجرای زندگیش برام خیلی جذاب بود. برام مهم نبود که زودتر به آخر کتاب برسم و ببینم چی میشه همراهی ورق به ورق با داستان برام خیلی دلچسب بود...
جالب بود. اتفاقهایی رو شرح میده که بزرگسالان کم و بیش باهاش درگیرن مثل شک کردن به تصمیمات ولی باید شجاعت مقابله با شک رو پیدا کرد. هرچند که بدست اوردن این شجاعت واقعا سخته اتفاقایی که پیش روی ما هست رو، نباید صرفا با سو ظن نگاه کزد. شاید خدا زندگی بهتری میخواد برامون رقم بزنه
رمان "همه چیز تغییر میکند" با داشتن مضمونی متفاوت و جالب، توانسته است توجه بسیاری از خوانندگان را به خود جلب کند. سبک نوشتاری جاناتان تروپر، باعث شده تا خوانندگان از اولین صفحات کتاب تا آخرین صفحات آن، به داستان فریبندهٔ زک کین کشیده شوند. نثر واضح و آسان نویسنده، از دیدگاه ادبی، جذابیت ویژهای به داستان اضافه کرده است.
یکی از قویترین نقاط این کتاب، توانایی نویسنده در به تصویر کشیدن شخصیتهای مختلف داستان است. شخصیتهایی که در زندگی واقعی شاید به ندرت دیده شوند؛ اما در دنیای داستان تروپر، به نحوی زنده میشوند که هیجان، عاطفه و همدردی خواننده را به خود میجویند.
در کل، "همه چیز تغییر میکند" یک رمان جذاب، هیجانانگیز و طنزآلود است که موضوعاتی را که همهما در زندگی خود مرور میکنیم، با تمرکز بر روی ارتباطات بین افراد و تلاش آنها را به تصویر میکشد.