نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ساندویچ ژامبون - چارلز بوکوفسکی
4.5
150 رای
مرتبسازی: پیشفرض
بوکوفسکی واقعا قلم زیبا و گیرایی داره و تلخ زبانی و صراحت لهجهای که در بیوگرافیها، ازش نوشته شده، به خوبی لابهلای داستانهاش موجود هست.
بوکوفسکی سعی کرده بود فضای زندگی چند نوجوان با مشکلات متعدد در محلههای فقیر و به لحاظ فرهنگی، سطح پایین جامعه رو به تصویر بکشه.
فضای داستان ساندویچ ژامبون، من رو با خودش به محیط سریالهایی آمریکایی با موضوع خانوادگی و در رده سنی نوجوان برد که در سالهای اخیر تماشا کردم.
ترسها و چالشهای نوجوانهای خانوادههایی با والدین دوقطبی، معتاد به الکل یا مواد مخدر، در حدی که از مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی باز میماندن رو به یادم میآورد. صحنههایی که مشاورین مدرسه و فعالان اجتماعی، ابراز نگرانی میکردن که احتمالا فرزندانشون هم درگیر این آسیبها خواهند شد و بعد به پرده برداشتن از زیر و بم زندگی نوجوانی شخصیتهای داستان، پرداخته میشد.
بوکوفسکی سعی کرده بود فضای زندگی چند نوجوان با مشکلات متعدد در محلههای فقیر و به لحاظ فرهنگی، سطح پایین جامعه رو به تصویر بکشه.
فضای داستان ساندویچ ژامبون، من رو با خودش به محیط سریالهایی آمریکایی با موضوع خانوادگی و در رده سنی نوجوان برد که در سالهای اخیر تماشا کردم.
ترسها و چالشهای نوجوانهای خانوادههایی با والدین دوقطبی، معتاد به الکل یا مواد مخدر، در حدی که از مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی باز میماندن رو به یادم میآورد. صحنههایی که مشاورین مدرسه و فعالان اجتماعی، ابراز نگرانی میکردن که احتمالا فرزندانشون هم درگیر این آسیبها خواهند شد و بعد به پرده برداشتن از زیر و بم زندگی نوجوانی شخصیتهای داستان، پرداخته میشد.
این کتاب اولین اثریه که از بوکوفسکی میخونم و میتونم بگم واقعا زیبا، احساسی و تاثیرگذار بود.
از اونجایی که یه اتوبیوگرافیه میشه فهمید چقدر رابطه پدر و مادر با فرزندانشون رو شخصیت روانی و عاطفی کودک و زندگی اجتماعی و حتی دیدگاهشون به زندگی تاثیر میذاره.
رابطه بد بین بوکوفسکی و پدرش تاثیر زیادی روی شخصیت و ثبات عاطفی و روانیش گذاشته بود.
بی دلیل نیست که این کتاب رو به تموم پدران دنیا تقدیم کرده بود.
کتاب تا حدودی مشابه ناطور دشت سلینجر بود با همون احساس نفرت نسبت به محیط اطراف و افراد به ظاهر نرمال، حس انزجار، طرد شدگی و سرشار از خشم بودن.
موسیقی متن و قدرت بیان راوی هم بی نظیر بود.
ولی شاید کتاب همه پسندی نباشه همونطور که ناطور دشت نیست.
از اونجایی که یه اتوبیوگرافیه میشه فهمید چقدر رابطه پدر و مادر با فرزندانشون رو شخصیت روانی و عاطفی کودک و زندگی اجتماعی و حتی دیدگاهشون به زندگی تاثیر میذاره.
رابطه بد بین بوکوفسکی و پدرش تاثیر زیادی روی شخصیت و ثبات عاطفی و روانیش گذاشته بود.
بی دلیل نیست که این کتاب رو به تموم پدران دنیا تقدیم کرده بود.
کتاب تا حدودی مشابه ناطور دشت سلینجر بود با همون احساس نفرت نسبت به محیط اطراف و افراد به ظاهر نرمال، حس انزجار، طرد شدگی و سرشار از خشم بودن.
موسیقی متن و قدرت بیان راوی هم بی نظیر بود.
ولی شاید کتاب همه پسندی نباشه همونطور که ناطور دشت نیست.
نمیدونم چرا تو تموم داستان منتظر یه رابطه عاطفی واسه هنری بودم ولی اون به هیچ آدمی حس خوبی نداشت.
این مسئله داستان رو خیلی خشن و خشک کرده بود، روح رو تقریبا از داستان گرفته بود و داستان رو کاملا تو مسیر خشکی که نشانه ذهن نویسنده بود قرار میداد.
درسته که بعضی وقتا حس خوبی از آدمای اطرافش میگرفت ولی تنها چند دقیقه بود و تموم میشد.
احساس کردم یه جاهایی از داستان سانسور شده.
مثلا اینکه چه اتفاقی واسه مادر جیمی افتاد وقتی هنری بهش پیشنهاد رابطه داده بود؟
اولین داستان از بوکوفسکی بود که میخوندم و ازین به بعد هرچی ازش بخونم دقیقا منتظر فضای خشک داستان هاش هستم.
درکل قلم نویسنده روان و قشنگ بود.
این مسئله داستان رو خیلی خشن و خشک کرده بود، روح رو تقریبا از داستان گرفته بود و داستان رو کاملا تو مسیر خشکی که نشانه ذهن نویسنده بود قرار میداد.
درسته که بعضی وقتا حس خوبی از آدمای اطرافش میگرفت ولی تنها چند دقیقه بود و تموم میشد.
احساس کردم یه جاهایی از داستان سانسور شده.
مثلا اینکه چه اتفاقی واسه مادر جیمی افتاد وقتی هنری بهش پیشنهاد رابطه داده بود؟
اولین داستان از بوکوفسکی بود که میخوندم و ازین به بعد هرچی ازش بخونم دقیقا منتظر فضای خشک داستان هاش هستم.
درکل قلم نویسنده روان و قشنگ بود.
بسیار زیاد شکفت زده شدم از نوع نگاه و نگارش این کتاب و باید بگم بعد از شنیدنش پیگیر کارهاى نویسنده هستم و باور کردم به تعداد نفوس بشریت از بدایت تا نهایت سبک و صدا وجود داره و اگر بنا باشه فقط یک قصه رو تمام انسانها تعریف کنن به هیچوجه شبیه هم نخواهد شد.
موسیقى عاااالى
اجرا بسیار صحیح و تاثیرگذار...
قصه متنوع داراى توالى و بى پرده و کثیف
☝️راستى اى کاش در بخش توضیحات کتابها منبع موسیقى استفاده شده ذکر میشد...
موسیقى عاااالى
اجرا بسیار صحیح و تاثیرگذار...
قصه متنوع داراى توالى و بى پرده و کثیف
☝️راستى اى کاش در بخش توضیحات کتابها منبع موسیقى استفاده شده ذکر میشد...
اگه کسی بخواد بوکوفسکی رو بشناسه باید با خوندن ساندویچ ژامبون و هزار پیشه و اداره پست شروع کنه من نمیدونم چرا تو ایران ناشرا انقد روی کتاب عامه پسندش مانور میدن درحالی که عامه پسند رو بوکوفسکی برای انتقاد به سبک زندگی عامه مردم نوشته وخودش اصلا نویسندهای عامه پسند نویس نبوده و از سبک زندگی عامه مردم متنفر بودهدرواقعا بوکوفسکی رو با کتابای قبل از عامه پسندش میشه شناخت. من پیشنهادم اینه که بقیه کتابای بوکوفسکی روهم بخونین. هزارپیشه. اداره پست. هالیوود. زنها و...
ممنون از آقای سلطان زاده که مثل همیشه با صدای گرم و شخصیت پردازی فوق العادهشون سنگ تموم گذاشتن🙏
من هرگز زندگی رو از دیدگاه یک پسر نوجوان و جوان ندیده بودم. این کتاب خیلی خوب تونست همچین دیدگاهی رو به تصویر بکشه.
اما داستان خشن و ناملایمی بود.. خبری از امید یا عشق یا اراده نبود. که این هم به شرایط سخت زندگی در اون دوران برمیگرده.
در کل شنیدنش تجربهی جالبی بود
ممنون از کتابراه
من هرگز زندگی رو از دیدگاه یک پسر نوجوان و جوان ندیده بودم. این کتاب خیلی خوب تونست همچین دیدگاهی رو به تصویر بکشه.
اما داستان خشن و ناملایمی بود.. خبری از امید یا عشق یا اراده نبود. که این هم به شرایط سخت زندگی در اون دوران برمیگرده.
در کل شنیدنش تجربهی جالبی بود
ممنون از کتابراه
موسقی متال آهسته، با داستان درآمیخته شده، همچنین به صورت بسیار دقیقی با صدای استاد آرمان سلطانزاده هماهنگ شده به طوری که میتوان گفت نسخه صوتی این کتاب مثل یک فیلم درام تصاویر را حتی بهتر از پرده سینما در ذهن شنونده به پرده میکشد
همچنین توصیفات و تشبیهات بسیار زیبا روشن و خلاقانه بیان شده که بتواند بدون در نظر گرفتن فرهنگها موضوع را برای همه قابل فهم و ادراک درآورد.
همچنین توصیفات و تشبیهات بسیار زیبا روشن و خلاقانه بیان شده که بتواند بدون در نظر گرفتن فرهنگها موضوع را برای همه قابل فهم و ادراک درآورد.
کتاب از لحاظ مهارت نویسندگی و ایجاد فضای صمیمی میشه گفت خوب بود اما جوری بود که انگاری یه مقدمه طولانی و تموم نشدنی هست همش منتظر اتفاق اصلی بودم که متاسفانه چیزی نبود خیلی سطحی و آبکی بود من شخصیت درونگرایی دارم و از اضافه گویی و بیهوده گویی متنفرم دقیقا این کتاب تا دلتون بخواد آسمون ریسمون بهم میبافه و حوصله سربره حیف وقتی که صرف گوش دادن به این داستان کردم
داستانی بسیار دردناک، تلخ و گزنده ولی واقع گرایانه که به بررسی کودکی خود ایشان در برهه زمانی ما بین جنگ جهانی اول تا شروع جنگ جهانی دوم میپردازد. دورانی که بحران جهانی تا امریکا کشانده شده و بخش زیادی از مردم در فقر و بیکاری به سر میبرند.
بوکوفسکی زندگی بسیار سختی را از سر میگذراند ولی در عین حال روایت ماجراها و شیطنتهای کودکی و نوجوانی اش، گاها خندهای هم بر لب خواننده میاورد.
متاسفانه حدس میزنم که بخشهایی از کتاب سانسور شده بود و یا اینکه در لفافه مطرح شده بود، ولی در هر حال با توجه به محدودیتهای ارشاد در ایران، باز هم مترجم به عالیترین حالتت ممکن مقصود را رسانده بود.
از اجرا و خوانش اقای سلطان زاده هم چه میتوان گفت جز اینکه صدای ایشان ادم را مسخ میکند؟؟؟ انقدر این کتاب را جذاب روایت کردن که من ظرف یک روز داستان را تمام کردم.
نکته دیگه اینکه شخصیت هولدن کالفیلد ناطور دشت و هنری چیناسکی بوکوفسکی را بسیار شبیه یافتم ولی با شرایط اقتصادی و اجتماعی متفاوت.
موسیقی متن انتخاب شده شگفت انگیز و بسیار مناسب حال و هوای داستان بود.
یه خواهش از کتابراه هم دارم و اون اینکه در بخش جزییات کتاب حتما موسیقی متن کتاب هم ذکر بشه. با سپاس