نقد، بررسی و نظرات کتاب کافکا در ساحل - هاروکی موراکامی
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب “کافکا در کرانه” نوشته هاروکی موراکامی یک رمان شگفتانگیز و پیچیده است که دو داستان موازی را دنبال میکند. یکی داستان کافکا تامورا، نوجوانی که از خانه فرار میکند تا از پیشگویی وحشتناک ادیپی بگریزد یا مادر و خواهر گمشدهاش را پیدا کند. دیگری داستان ساتورو ناکاتا، پیرمردی که پس از یک حادثه در دوران جنگ جهانی دوم توانایی صحبت با گربهها را پیدا کرده است.
این کتاب با ترکیب واقعیت و خیال، خواننده را به دنیایی پر از رمز و راز و اتفاقات غیرمنتظره میبرد. موراکامی با مهارت خاص خود، توانسته است داستانی جذاب و پر از پیچیدگیهای فلسفی و روانشناختی خلق کند. من از خواندن این کتاب لذت بردم و آن را به همه علاقهمندان به ادبیات ژاپنی و داستانهای فلسفی توصیه میکنم.
این کتاب با ترکیب واقعیت و خیال، خواننده را به دنیایی پر از رمز و راز و اتفاقات غیرمنتظره میبرد. موراکامی با مهارت خاص خود، توانسته است داستانی جذاب و پر از پیچیدگیهای فلسفی و روانشناختی خلق کند. من از خواندن این کتاب لذت بردم و آن را به همه علاقهمندان به ادبیات ژاپنی و داستانهای فلسفی توصیه میکنم.
اوه نمیتوانم بگوییم چقدر جذاب و خواندنی است قابل توصیف نیست از خواندش لذت بردم این همه قدرت در سبک نوشتن قابل ستودن است اینکه تو گاهی در جنگلی باشی و بعد از یک کتابخانه سر دربیاوری خود تعدد داستانها و پیش بردن در کنار همدیگه بدون اینکه صدمهای به دیگر داستان و کارکتر وارد شود و هر سه داستان به موازات هم جذاب پیش برود و تو را پیگیر نگهدارد عالی اگر نیست پس چه میتوان گفت؟؟؟ انتهای داستان برای اینکه با خواندن لذت ببری میگذارد. در جایی خواندم نوشته بود حسادت میکنم به کسی که اولین بار این کتاب را میخواند. این اون حس خوب که دوست داری یکبار هم شده به بقیه حتما پیشنهاد کنی.
کتاب موضوعات جذاب کم نداشت – سیر تحول درونی کافکا گرفته، زندگی کردن سائهکی در خاطرات، روشنفکریهای اوشیما، صحبت درباره موسیقی و گربهها، اشاره به افسانههای یونان باستان، اشاره به مفهوم زمان و دنیای خیالی دیگر و… از این جملهاند – اما یک موضوع جالب دیگر که در سراسر کتاب دیده میشود این است که موراکامی به طور قطع به هیچ سوال مهمی جواب نمیدهد و همهچیز را به خواننده واگذار میکند. هرچقدر که از کتاب سوال کنید، همان میزان به شما جواب خواهد داد.
عاشقش میشید!! هنر نویسنده در داستان پردازی و حفظ پیوستگی داستان با وجود جهشهای زیاد از یک داستان به داستان دیگه، قدرت غافلگیر کردن و حفظ جذابیت کاراکترها و اتفاقات داستان مسحور کننده است. حس خلا و پوچی که در رمان جریان داره خواننده رو وادار به واکاوی بیشتر و جست و جوی معنای اتفاقات تحریک میکنه و تا آخرین صفحه با اشتیاق به خوندن ادامه میدید و نمیتونید کتاب رو کنار بذارید.
کتاب رو تا نیمه بشدت دوست داشتم و ارتباط خیلی عمیقی باهاش برقرار میکردم. بعضی جاها حس میکردم بعنوان خواننده تا حدی بهم خیانت شده و عصبانی بودم. ولی از یه جایی به بعد منم ذهنم رو آزاد و بی مقاومت گذاشتم تا جریان داستان، به ماسههای ساحل ذهنم شکل بده. درکل کتاب زیبایی بود. اما حس میکنم برای خوندن این حجم اگه علاقهام به ژاپن نبود، شاید انقدر ثابت قدم باقی نمیموندم
واقعا بهترین و جذابترین رمانی که خوندم. از وسط هاش اصلا نمیشد رهاش کرد. به همهی دوستام پیشنهاد کردم و بازم به مخاطبهای کتابراه پیشنهاد میکنم. فکر میکنم تا مدتها رمانی این قدر برام جذاب نباشه. این که ۲ داستان با هم جلو میره لحظهی اول یکم گیج شدم ولی بعد هر داستان رو که میخوندم منتظر ادامهی دیگری بودم واقعا عالییی بود.
کتاب خوبی بود، من خیلی دوستش داشتم، ولی بعضی قسمتها مثل مکالمههای کافکا با اروشیما خیلی طولانی میشد و به نظر میرسید نویسنده خواسته به هر طریقی دانش و اطلاعات خودشو وارد کتاب کنه، چون بخش زیادی از حرفهاشون پراکنده و بیربط به موضوع اصلی بود. نویسنده فقط خواسته بود اطلاعاتش درباره ادبیات کلاسیک و موسیقی و فلسفه رو با این روش بیان کنه.
من داستان رو خیلی دوست داشتم.
هم به عنوان نظر شخصی و هم به عنوان نظر خود آقای موراکامی پیشنهاد میدم کتاب رو دوبار بخونید تا به حل معماهاش نزدیکتر بشید من خودم کتاب چاپیش با ترجمه خانم سیمین تاجدینی خوندم ولی شنیدم که ترجمه خانم گرگانی کمتر سانسور داره. در هر صورت بعد از اتمام کتاب از خوندنش پشیمون نمیشید.
هم به عنوان نظر شخصی و هم به عنوان نظر خود آقای موراکامی پیشنهاد میدم کتاب رو دوبار بخونید تا به حل معماهاش نزدیکتر بشید من خودم کتاب چاپیش با ترجمه خانم سیمین تاجدینی خوندم ولی شنیدم که ترجمه خانم گرگانی کمتر سانسور داره. در هر صورت بعد از اتمام کتاب از خوندنش پشیمون نمیشید.
کتاب دارای جاذبهای جادویی بود طوری که از خواندنش خسته نمیشدی سه ماجرا درکنار هم وابسته به هم درعین مجزا بودن ودرعین سادگی بسیار پیچیده و فلسفه نگارش شده و شخصیتهای داستان با خصوصیات مختلف در یک چیز مشترک بودند صداقت و درستی و حس مسئولیت پذیری خواندنش را به همه توصیه میکنم
درسهای خوبی میشه از این کتاب دریافت کرد مثل این جمله "هر کسی که رویایی نداره پذیرش مسئولیتی هم نداره" یا "بخشش تنها راه رهایی است"یا " در دنیای زمان، هیچ چیز نمیتواند دوباره به آنچه بوده، برگردد"