نقد، بررسی و نظرات کتاب بعد از تاریکی - هاروکی موراکامی
4.1
196 رای
مرتبسازی: پیشفرض
حسن جزینی
۱۳۹۶/۱۱/۲۱
171
هاروکی موراکامی در رمان بعد از تاریکی زبان روان تر و همه فهم تری را نسبت به رمان کافکا در کرانه انتخاب کرده است. اگر چه رمان کافکا در کرانه به مراتب قدرتمندتر و عمیق تر از بعد از تاریکی است اما این موضوع باعث کم ارزش بودن رمان بعد از تاریکی نمیشود و همچنان با داستانی روبرو هستیم که در کند و کاو انسان معاصر در سیطرهٔ جهان مدرن، از دردها، شکنجهها و مسخ او توسط تبلیغات رسانهای و فرهنگ برآمده از یک سیستم سرمایه داری صنعتی اما بیهویت صحبت میکند. جامعه در رمان بعد از تاریکی به هیولایی تشبیه میشود که هزاران اندام واره دارد و تنها نیت او تلاش برای بقا و زنده ماندن است. و انسان معاصر در قاب چنین نظریه ای، نه تنها ارزش ماهوی و فردی ندارد بلکه وظیفهاش قربانی کردن هویت و فردیت خود در پیشگاه چنین هیولایی است. ماری به عنوان نمایندهٔ انسانها و خصوصا زنانی که در این ورطهٔ هولناک گرفتار شدهاند اما با آگاهی از این مسخ شدگی سعی در پیدا کردن راه برون رفتی از این مغاک هستند در رمان بعد از تاریکی ظاهر میشود. او در فاصلهٔ زمانی یک شب تا صبح (به نظر میآید که شب در این داستان نمادی از تفکر و اندیشه در وقت خواب بودن هیولا کناره گرفتن از جامعه به کمک قدرت موسیقی یا کلا هنر باشد)
داستان جالبی بود، توی ترجمه و گاهاً تایپ یه مقدار ایراد داره ولی اگه به خودمون فشار بیاریم میتونین باهاش کنار بیایم و درستشو پیدا کنیم. مشخصا داستان داره در مورد تاریکی صحبت میکنه. فرقه بین کسی که با بودن توی تاریکی مشکلی نداره، با کسی که توی تاریکیه اما صورتش رو به نوره. بنظرم میگه انسانهایی که با تاریکی حال نمیکنن، یا ازش فرار میکنن برای بدست آوردن یکم آرامش یا باهاش مبارزه میکنن که ازش خلاص بشن. راه مبارزه رو در کنار هم بودن و پیدا کردن همدیگه توی تاریکی میدونه. میگه که خاطرات خوب ما با همدیگه زمانی که به هر دلیلی از هم دوریم، اگه اونارو به یاد بیاریم و بسوزونیم، دوباره به هم نزدیک میشیم.
این موضوع با توجه به ارتباط تازهٔ عاشقانهٔ ماری با خواهرش در پایان داستان مشخص میشود. در رمان بعد از تاریکی با سه تیپ شخصیتی در مواجهه با هیولای سرمایه داری صنعتی روبرو هستیم. اول اری آسای خواهر ماری که برای فراموش کردن وحشت چنین هیولایی خوابیدن دائمی و منفعل بودن را ترجیح میدهد، دو تاکاهاشی که علی رغم آگاهی از وضعیت موجود موسیقی را (به عنوان یک امتیاز) رها میکند تا برای راحتی و تسکین درد با سیستم همراه شود و سوم ماری که آگاهی و اندیشه و راه مقابله با هیولا را بر میگزیند. به هر حال بعد از تاریکی از رمانهایی است که باید برای بار دوم آن را مطالع کرد چرا که حرفهایی برای گفتن دارد.
من اولین کتابی هست که از این نویسنده خوندم. ثبت وقایع با جزییات به نحوی که کاملا همه وقایع قابل لمس هست. و بررسی داستان زندگی هر فردی که به نحوی با هم ارتباط دارند جالب بود. هر چند فقط قسمت داستان اری آسای رو نفهمیدم ولی بقیه داستانها تنهایی افراد رو نشون میده که با وجود تنهایی و سختی, ولی جوهره و کرامت وجود خودشون رو حفظ کردن و تونستن تو زندگی واقعی از تاریکی سربلند بیرون بیان..
به نظرم این سبک از کتابها خوانندگان خودشون رو دارند و مورد اقبال همه نیستند. از ابتدای کتاب نتونستم با متن و مفهوم داستان ارتباط بگیرم و تقریبا در وسط کار منصرف شدم و کتاب رو دیگه نخوندم.
احتمالا نسخه نمونه کمک زیادی در تصمیم گیری برای خرید میکند.
این کتاب رو رایگان دریافت کردم و ممنون هستم از کتابراه و تلاشی که برای ارتقا فرهنگ کتابخوانی میکند🙏
احتمالا نسخه نمونه کمک زیادی در تصمیم گیری برای خرید میکند.
این کتاب رو رایگان دریافت کردم و ممنون هستم از کتابراه و تلاشی که برای ارتقا فرهنگ کتابخوانی میکند🙏
خود کتاب عالی و بی نظیر بود. اصلا دوست نداشتم تموم شه. واقعا ممنونم از کتابراه که این کتابو توی تخفیفات آخر هفته گذاشته بود. اما چرا یک ستاره کم کردم، چون غلط املایی زیاد داشت، ترجمه هم بعضی جاها اشتباه بود. این اولین بار نیست این مسئله مشاهده میشه. لطفا ترجمههای قویتری از کتابها گذاشته بشه تا از جذابیت کتاب کاسته نشه
دروغ چرا من که شیفته داستانهای موراکامی هستم اینو نفهمیدم و خوشم نیامد.
اصلا زبان داستان فرق داشت انگار خودش ننوشته باشه.
البته تو داستانهای ایشون همیشه نقاط مجهولی هست ولی این یکی رو دیگه هیچی نفهمیدم ازش.
راستی یه فیلم ایرانی هست به نام سرارشب که از رد همین داستان ساخته شده.
اصلا زبان داستان فرق داشت انگار خودش ننوشته باشه.
البته تو داستانهای ایشون همیشه نقاط مجهولی هست ولی این یکی رو دیگه هیچی نفهمیدم ازش.
راستی یه فیلم ایرانی هست به نام سرارشب که از رد همین داستان ساخته شده.