نقد، بررسی و نظرات کتاب نفرین صندلی - شروین وکیلی

ممنون از نویسنده که لحظاتی ترس و وحشت تو وجودمون تزریق کردن، داستان شما منو یاد داستان، ودیگر هیچ کس نبود، آگاتا کریستی انداخت، با این تفاوت که در داستان شما یک نفر درنهایت زنده میمونه، به هر حال خسته نباشید

بعدازمدتها یه داستان تخیلی جالب خوندم قصر زیبای ایرانیان دنیابود. و. جواهرات و. اشیای گرانبهاش طمع آدمیه و اون مبلها هم انگار مرگه خیلی دید فلسفی قشنگی تواین داستان بود عاالی بود

من چند ماه پیش خوندمش، فکر کردم قراره چیزی مثل برداشت از واقعیت باشه.. خوشم نیومد واقعا، بنظرم نویسنده بیشتر خواسته از یه جرقه ذهنی حتما یه داستان بنویسه به هر قیمتی

خیلی قشنگ بود دوسش داشتم
ولی اول داستان گفته این داستان واقعیه و حتی آدرس اونجا رو داده
حالا اگه واقعا بریم اونجا همچین خونه‌ای هست (حتی اگه بسته باشنش و اجازه ورود ندن)؟ ؟؟؟!!!!!

داستانش خیلی قشنگ بود فقط زیادی فضای اطراف و جواهراتش رو توصیف کرده بود که صفحات زیادی رو گرفته بود بنظرم باید آخرش رو یکجور بهتری تموم می‌کرد طوری ک بفهمیم سرمیترا چی اومد و خونه چیشد

توی این دنیای ک طمع برای پول خیلی زیاده و هرکس از همچیش میگذره برای پول شانس دوباره زندگی کرده به حالت قبل و نرمالت یک به دهه شانس زندگی کردن مثل میترا وقتی توی طمع پول بیفتی خیلی کمه

داستان جالبیه. حالت تعلیقش فوق العاده بود. ابتدای داستان فوقالعاده شروع شد یه حس کنجکاوی رو توی خواننده ایجاد میکرد که واقعا این داستان واقعیه یا زاده فکر نویسنده ست... واقعا ازش خوشم اوند

داستان ازنظرتخیلی خوب بود ولی متاسفانه چرا یک نویسنده خوب باید اولش برای جذب خواننده به دوروغ متوسل بشه آیا ازاین نویسنده حاضر می‌شید کتاب دیگر بخوانید.؟

قوه‌ی تخیل بالای نوسینده منو شگفت زده کرد طوری که واقعا فکر کردم واقعیه و مدام با خودم حین خوندن کتاب میگفتم این خونه با این همه امکانات و ثروت از دندون تیز مقامات دور مونده واقعا عجیبه. 😁😁😁😁

فوق‌العاده جذاب بود. درسته داستان کاملاً تخیلی بود ولی تصور اینکه همچین چیزی واقعیت داشته باشه خیلی خیلی ترسناکه. البته به شخصه دوست داشتم همچین موضوعی صحت داشت تا برم از نزدیک ببینم

کتاب خیلی پرکشش و جذابی بود از طرز نگاه نویسنده به دنیای پرزرق و برق کنونی وتعلقات انسانها به مادیات که باعث فراموش کردن تمام جنبه‌های انسانی وجودشان میشود لذت برم. سپاس گذارم.

فراز و اوج خوبی داشت ولی فرود داستان یکم با اشکال مواجه بود. ولی همین که یه سبک جدید در نوشتار داخلی بود و اینکه در کل جذاب و متفاوت بود؛ نشونه پیشرفت نویسندگی ایران زمینه

جزییات خیلی خوبی داشت، بعضی جاها حس میکردم از هیجان نفس نمیکشم. ولی بنظرم آخراش دیگه خیلی بزرگنمایی شده بود. یکم اگه نیروهای مبلرو به سمت نیروهای قابل قبول تر میکشوند جذابتر بود

عالی شروع شد شاید خیلی پایین نمیرفتن و مثلا تو هزار توی همون زیر زمین طبقه اول یا دوم گیر میکردن و بلعیده میشدن جالبتر بود من که دیروز دان کردم تا 3 نصفه شب تموم کردم جذابیتش نمیذاشت بخوابم

اینکه اون زیرزمین اینقدر عجیب بود جالب به نظر می رسید ولی بجای صندلی اگه روح و جن میدیدن داستان قشنگ تری میشد وکاش اخرداستان بعدنجات میترا بیشتر به این موضوع می پرداخت

تفننی خوندم اولین داستان ترسناک بود و لذت بردم با دخترداییم و خواهرام خوندم و کلا تفریح و دورهمی خوبی برای ما رقم زد هنوز که چندسال از خوندن تین کتاب میگذره یادش میکنیم.

خیلی خوب بود من تا آخرین لحظه فکر می کردم واقعیه اما برام عجیب بود چطور کسی که این داستان را برای نویسنده تعریف کرده میتونسته جایی که نبوده ندیده را تعریف کنه

بد نبود درکل خیلی منو جذب نکرد داستانش و به نظر من خیلی ترسناک نبود و با اینکه اول کتاب گفته شده بود واقعیه، خیلی جاهاش مشخص بود تخیلیه و واقعیت نیست ولی خب بدم نبود

جالب بود اما خب اواخر داستان توی زیر زمین راجب به صندلی‌ها اغراق شده بود ای کاش نویسنده بر واقعی بودن داستان اسرار نداشت، اینطوری به عنوان داستان خیالی پذیرشش راحت تر بود

خیلی جذاب و جالب بود. فضای تخیلی داستان رو که لحظه به لحظه بیشتر می‌شد دوست داشتم. عاقبت طمع رو به خوبی نشان داده بود. یاد قصه عاقبت طمعکار افتادم. اولین کتاب داستانی که خودم خوندم

در کل خوب بود واقعا من خودم رو تو اون خونه میدیدم لوکیشن‌ها واقعا عالی و بدون نقص بود خیلی ممنونم از آقای وکیلی برای کسایی که ژانر وحشت و ترسناک دوست دارن خوبه 👍

من کتابو خوندم ولی انقدرام ترسناک نبود، بیشتر شبیه داستانهای خیالی بود تا واقعی، شاید اگه از جن وپری حرف میزد باور پذیرتر بود، نویسنده اصرار دارن که واقعیه ولی من باور نکردم🌻🌻🌻🌻

داستان خیلی جذاب و عمیقی داشت و وادار میکرد که تا آخرین لحظه بخونی تا تموم نشده دست از کتاب برنداری و داستان شاید کمی دلهره آوری داشت و برای من خیلی جالب بود تا آخرش

داستان هراس برانگیزی بود به طرفداران ژانر وحشت ایرانی توصیه میشود منتها گاها تناقضاتی دیده می‌شد و آنچه کخ گفته شده بود واقعی است بسیار تکذیب می‌کرد با این حال خوب بود

سلام کتاب بدی نبود ولی دوتا ایراد عمده داشت اولی فریب دادن مخاطب در ابتدای کتاب مبنی بر حقیقت داشتن داستان و دومین ایراد دخالت دادن سلایق سیاسی نویسنده در جریان داستان بود

چرا گفته واقعیه... واقعا حالم بد شد وقتی فهمیدم سه ساعت پای یه کتابی نشستم که سرکاری بوده
قلمشو... داستانشو هیچکدوم دوس نداشتم
ناشیانه نوشته شده
بنظر من ارزش خوندن نداره😐🤷‌♀️

کتابی عالی بود و مخصوصا آخرش که باز گذاشتید تا خواننده هرجور دوست داشته فکر کنه اولین کتاب تخیلی بود که خونده بودم و خشحالم که اولین کتابم نوشته شما آقای وکیلی است.

در مقدمه اصرار بی اساسی بر واقعی جلوه دادن ماجرا نموده است.
راوی با اینکه همه جا حضور نداسته ولی بسیاری از صحنه‌ها را توضیح داده که مشخص نیست چه کسی برایش بازگو کرده است!

متاسفانه این کتاب هم به لحاظ داستان‌پردازی، هم به لحاظ شخصیت ‌پردازی، و طرح داستانی بسیار پیش پا افتاده و سطحی‌ست.
پر از جملات تکراری، و بدتر از اون پاراگراف‌های تکراری...

واقعا عالی ومتفاوت بود وهرباربرخلاف چیزی که پیش بینی میکردم اتفاق می‌افتاد... ازاوناس که یه خطشم نباید ازدست بدی. فقط امیدوارم واقعی نباشه چون فکرشم وحشتناکه... 😑

نمیتونم بگم خیلی جذاب بود اما کشش داشت که تا تهش بخونی فقط بعضی جاها زیادی اغراق شده بود مثل گنجینه‌های تو زیرزمینا. در کل خوب بود. و رایگان بودنش عالی🙂

اول داستان با گفتن اینکه داستان واقعا اتفاق افتاده جذبش شدم که البته اینطور نبود و تخیل نویسنده خوب بوده، توصیفات خوب بودن من میدونستم فضا و آدمها رو تصور کنم. با تشکر

من بیشتر به خاطر اینکه داستان واقعی بود تو حسش رفتم وگرنه میتونست بهتر از اینا باشه در ضمن باید بیستر از میترا می‌گفت واینکه میترا چه جوری سر از تیمارستان در آورد

خیلی رمان جذابی بود
من خعلی دوسش داشتم
فقد یه چیزی واقعا باید باورش کنم یا نه؟
آخه آقای وکیلی تاکید زیادی داشتن رو اینکه داستان واقعیه و حتی آدرسم دادن
ولی واقعا با عقل جور در نمیاد

خیلی خوب بود. اول که خوندم باورم شد واقعی هست. ولی به نظرم به دور از واقعیته وتخیل خوب نویسندس... در کل خوب بود.
واقعا تخیلیه؟ منکه نفهمیدم!!!!!!! ههههههه

ای کاش در نظرات نمینوشتید که داستان واقعیه یا خیالی. الان من نظراتتونو خوندم و متوجه شدم و لو رفت برام. خیلی بده اینجوری دیگه تمایلی برای خوندن کتاب ندارم.

اول داستان گفت واقعیته ولی تو داستان فهمیدیم نیست اخه مگه مبل ادم میخوره: /ولی در کل رمان قشنگی بود فقط اخرش نفهمیدم تکلیف اونایی که تو مبل میرفتن چی بود

تف بر طمع آدمیزاد. چه بلاهایی که این خصلت بر سر آدم نمی‌آورد. البته اگر در جای خودش نباشد. خداوند عاقبت امر همه مان را ختم به خیر بنماید. آمین. خدا نگهدارت نویسنده.

شبیه سی مرغ که می‌خواستند به سیمرغ برسند. خیلی عالی بود فقط اینکه همه‌ی امیال بود ولی غذا و آب نبود که بیشتر مسحورشان کند و به خاطر تشنگی ازونجا نروند‌!!!

عالی و ماجراجوی
اگه مایکت داری اسممو بزن eli
عگس یک بازیگر ترکیه
کتاب‌های عالی پیشنهادی من
ته کلاس ردیف اخر صندلی اخر
نفرین صندلی
هنسل و گرتیل
زنان کوچک

داستان جالبی بود، خود داستان هم مثل مبل هاش آدم رو جذب مى کرد و تا تموم نشدن اجازه تکون خوردن نداد، مبلها حکایت دنیا و زرق و برقش دارن که توش غرق میشیم

داستانی قدرتمند و پرمفهوم بود. داستان دنیا و طمع هاش. علاوه بر این کتاب انقدر جذاب بود که تا تمومش نمیکردی نمیتونستی کنار بذاریش. به نویسنده خسته نباشید میگم.

کتاب عالیی بود. واقعا باید به نویسنده آفرین گفت که انقدر خوب واقعیت و تخیلات رو در این کتاب در آمیخت بطوری که کاملا بصورت غیر مستقیم زندگی خودمان را روایت میکنند

این داستان قطعاً ضعفهایی داره ولی شروع خوبی داره و من تصمیم گرفتم یک ستاره بیشتر بهش بدم.
اگر آقای وکیلی در پرداخت داستانشون بیشتر دقت می‌کردن واقعاً ۵ ستاره می‌شد.

من هم لذت بردم فقط سوالم این بود که چطور مثلا کامپیوتر توی طبقه‌ای بود که برق نداشت. و اینکه کتاب چاپ جدید چطور اونجا بود همراه اون همه خط میخی و هیروگلیف

این کتاب داره هفت گناه کبیره رو نشون میده
غرور طمع شهوت تنبلی شکم پرستی خشم حسادت
ولی اینکه بخواد داستان مستند نشون بده کار خوبی نبود

به نظر من اگر نویسنده اولش برای واقعی بودن داستان دروغ نمی‌گفت می‌شد گفت داستان تخیلی بدی نبود اما برای یک نویسنده دروغگو بودن خیلی بده

کاملا تخیلی! جالبه که نویسنده انقدر اصرار داره که واقعیه! مگه میشه مبل آدم بخوره! بعدم اون خونه و اون وسیله هاش یا باید گنج قارون بوده باشه یا سلیمان.

اووم خیلی توصیف‌های جالبی تو این داستان بود که میشد به طور واضح اتفاقات رو توی ذهنم مجسم کنم و بخاطر قوه تخیل خوبی ک دارم و مجسم کردن اتفاقات کمی ترسناک بود برام.

خیلى غیر واقعى. وتخیلى بنظر میرسد، بنظرم این داستان میخواست زیاده خواهى وطماع بودن انسان را یادآورى کند با توجه به منع شدن افرادبه دیدن زیر زمین ولى طمع نذاشت