نقد، بررسی و نظرات کتاب داستان مو - ب. ر. هوستدر

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
نازسمن جعفرپور
۱۴۰۲/۰۶/۳۰
با کمی تامل متوجه داستان می‌شوید داستان در مورد زن و مردی است که چند سال است ازدواج کردند زن متوجه می‌شود دیگر شور و شوق سابق بینشان نیست و فکر می‌کند مرد می‌خواهد او را ترک کند به همین دلیل هر روز به آرایشگاه می‌رود تا به ظاهرش برسد تا مرد را جذب کند با اینکه مرد چندین بار به او گفته مشکل از جای دیگری است اما او فقط به ظاهرش اهمیت می‌دهد اما مشکل این بود که زن اصلا وقتی برای خانواده‌اش نمی‌گذاشت و همه‌ی وقتش را صرف آرایشگاه و رسیدگی به ظاهرش می‌کرد من داستان را دوست داشتم با اینکه کوتاه بود اما پند‌های زیادی داشت با تشکر از نویسنده و کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۵
زن و مرد داستان زندگی یکنواختی دارند. زن وقتی میبیند همسرش به او توجه سابق را ندارد، مدام سعی کند ظاهر خود را زیباتر سازد، اما مرد هم با حالت استفهام انکاری میخواهد به او بفهماند که مشکل ظاهر زن نیست، بلکه چیز دیگریست. اما زن باز هم پافشاری میکند و حرف او را نمیپذیرد. داستان کوتاه است اما خواننده را به فکر میبرد، جدا از برداشتهای متفاوتی که از اینگونه داستانها میشود، فکر میکنم داستانهای مفیدی هستند، چون زوج‌های بسیاری دچار وضعیت مشابه زوج داستان ما هستند.
Kiyavash_
۱۴۰۲/۰۶/۰۹
وقتی کتاب تموم شد از خودم پرسیدم دقیقا نویسنده این کتاب چه چیزی می‌خواست به مخاطب بگه و اصلا متاسفانه نتونستم جوابی برای پرسشم پیدا کنم. هنوز داستان شروع نشد، تموم شد. دقیقا مثل این بود که یک هواپیما تازه داشت رو باند فرودگاه شروع به حرکت می‌کرد و هنوزم سرعتش رو زیاد نکرده که اوج بگیره، بش بگن هواپیما با نقص فنی مواجه شده. (در کل منظورم از مثال هواپیما نقطه اوج بود که این داستان نداشت. ) (پایانی هم نداشت. )
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۸/۲۶
داستان در مورد یک نواخت شدنه زندگی زناشویی است. خانوم چون توجه‌ای از شوهرش نمیبیند به دنبال مدل‌های جدیدمو و آرایش صورت خود است. خانوم سن خود را درنظرنگرفته، فعالیت‌های شغلی و منزل را در نظر نمیگیرد وسعی دارد سالهای از دست رفته را با آرایش جبران کند و فکر میکند همیشه جوان میماند اما دریغ و صد افسوس که تا چشم بهم میزنیم عمر گران به سرعت باد میگذرد. به نظرم کل داستان همین بود. ممنونم از عزیزان کتابراه
محمدرضا
۱۴۰۰/۱۱/۲۰
داستان بسیار کوتاهی بود و البته در عین کوتاه بودن داستان خوبی داشت اما باز هم می‌توانست کمی بیشتر باشد و ادامه داشته باشد. داستان درباره یک زن و شوهر است که زن به قصد پیدا کردن لوازم آرایشی دستش را داخل کیفش میکند اما به جای آن‌ها نفتالین پیدا می‌کند و... در نهایت در دهان شوهرش حرف میگذارد و به آرایشگاه میرود. خواندن این داستان کوتاه خالی از لطف نیست.
Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۰۱/۲۴
با سلام
داستان از اونجایی شروع میشود که زن جلوی آیینه هست و به خود نگاه می‌کند و می‌خواهد مرد را ترک کند. گفتگویی بین زن و شوهر شکل می‌گیرد و در آخر شوهر یک جمله میگوید و آن این است که مشکل از جای دیگر هست. واقعا مشکل از کجا بود؟
maniya
۱۴۰۳/۰۴/۰۵
داستان در مورد زنی بود که فکر می کرد شوهرش دیگر به او توجه نمی کند پس می خواست که موهای خود را تغییر دهد اما شوهرش گفت همین گونه خوب است زنش با رضایت گفت این دقیقاً همون چیزیست که می خواستم
zeynab sadat
۱۳۹۷/۰۵/۱۲
خیلی هم زیباس اگر توجه داشتید زن تازه موهای خود را درست کرده بود ولی او می‌خواست همسرش را ترک کند ولی به او گفت که می‌خواهد موهایش را درست کند
رامین کرمی
۱۳۹۶/۰۶/۲۷
اینها قصه نیستن. برشی از زندگیند. با دید قصه از اینها لذت نمیبری. برش زندگی مثل یه برش از یه کیکه یا خوشت نمیاد یا خوشت بیاد چشمت دنبال بقیشه
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۸
داستان زیبای و پر مفهوم بود. بنظرم ظاهر مرتب آدما همه چیز نیست، محبت، توجه، درون آدما مهم ممنون از کتابراه
فریماه نادری
۱۳۹۶/۰۷/۰۶
اصلا بدرد نمیخورد. خیلی کوتاه بود. اونم با پایان باز و بی‌معنا. یه ستاره هم زیاده
asal fst
۱۳۹۶/۰۷/۰۳
خودش کم بود یا من دانلودم ایراد داشت؟ ؟:-) همش یه پاراگراف بود
Soma Badrii
۱۳۹۶/۱۲/۲۲
فک کردم من مشکل دارم نفهمیدم ولی انگار هیچی گیر هیچ کی نیومده
z
۱۴۰۱/۰۶/۱۶
داستان بسیار کوتاهی بود ودر عین حال جذاب
Sina Pishva
۱۳۹۷/۰۳/۱۴
اصلا کتاب نبود که، یه پاراگراف بود!!!!
هلنا شریعت پناهی
۱۳۹۶/۰۸/۲۳
این چی بود دقیقا چرا ته نداشت؟
کاربر k
۱۳۹۶/۰۶/۲۷
این چی بود؟
برشی از زندگی مناسب تره
علی
۱۳۹۸/۱۲/۲۷
اصلا جالب نبود خوشم نیومد
گل بخت جون
۱۳۹۷/۰۷/۰۸
متوسط، ترجمه عالی
Hanie Gh
۱۳۹۷/۰۳/۰۷
بسیار بی‌سر و ته بود!!
aliye motallebi
۱۳۹۶/۰۸/۰۴
چه زود تموم شد😞😞😞😞
فرهاد شیخی سینی
۱۳۹۶/۰۷/۱۴
نگرفتم چی شد!
امیر T
۱۳۹۶/۰۷/۰۵
برشش کوتاه بود
sepideh ansarinia
۱۳۹۶/۰۶/۲۷
چیزی متوجه نشدم 😞😓