نقد، بررسی و نظرات رمان مرگ خوش - آلبر کامو
4.2
40 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سپهر رییسی
۱۴۰۳/۱۰/۳۰
00
بر عکس آثار دیگر از کامو در این کتاب شخصیت اولی به دنبال امید است او هرچه در توان دارد برای تغییر وضع خود انجام می دهد حتی اگر جنایت باشد، در واقع او برای زندگی کردن تلاش می کند اما بعد از آن هیچ چیز آنطوری نبود که اول در معقولاتش میگنجیدالبته در اثر طاعون هم این قضیه به چشم می خورد. برای دوستانی که اثر بیگانه رو خوندن توصیه میکنم این رو هم پشت بند بخوانند تا متوجه آنسوی قضیه هم بشوندپس از آنکه او برای تصمیم برای تغییر زندگی خویش می گیرد اما بعد از ترک الجزایر هیچ چیز واقعا آنطوری نبود که فکر می کرد، باز همه چیز خنثی و عادی و حتی کسل کننده تر.... از خواندن این کتاب هم پند اخلاقی مهمی در راستای زندگی کردن متوجه شدم
خیلی بد، انگار که لغت به لغت ترجمه کرده..
اصلا خط سیر و تخیل درستی به آدم نمیده، نمیتونی متن روتو ذهنت نظم بدی و دسته بندی کنی، به توصیفات بیربط با ماجرا اشاره کرده انگار که نویسنده پرت وپلا نوشته وانسجام فکری نداشته..
به طور مثال یه پیاده روی بارون زده رو تشریح میکرد، اینجوری نوشته بود، (زمین خیس بود و او ناچار بود پایش را در چالههای بین سنگها بگذارد) خوب زمین خیس باشه آدم پاشو تو چاله آب که نمیکنه، اینو دیگه نیاز نیست مترجم باشه آدم که بفهمه
اصلا خط سیر و تخیل درستی به آدم نمیده، نمیتونی متن روتو ذهنت نظم بدی و دسته بندی کنی، به توصیفات بیربط با ماجرا اشاره کرده انگار که نویسنده پرت وپلا نوشته وانسجام فکری نداشته..
به طور مثال یه پیاده روی بارون زده رو تشریح میکرد، اینجوری نوشته بود، (زمین خیس بود و او ناچار بود پایش را در چالههای بین سنگها بگذارد) خوب زمین خیس باشه آدم پاشو تو چاله آب که نمیکنه، اینو دیگه نیاز نیست مترجم باشه آدم که بفهمه
بسیار عالی. این کتاب یک شباهتهایی به جنایت و مکافات داستایوفسکی داره که اون وجه شباهت اینه که در هر دو داستان شخصیت اصلی داستان مرتکب جرمی میشه برای خوشبختی، در جنایت و مکافات قتل پیرزنی رباخوار و در مرگ خوش یک مرد ثروتمند تنها و فلج، هر دو شخصیت در پی این هستند که با فدا کردن کسی که به نظر انسان سودمندی نیست و تملک ثروت آنها خوشبختی برای دیگران یا خود.