نقد، بررسی و نظرات رمان کیمیاگران - حمزه سردادور
مرتبسازی: پیشفرض
شادی مرتضی پور
۱۴۰۰/۰۳/۰۳
10
ب نظرم واقعا کش دار بود و حوصله رو سر میبرد ۴ بار داستان احمد و صدیقه رو گوشتزد کرد وقتیی ماجارو میگف از اول برمیگشتو کل داستان قبلی رو تعریف میکرد صدیقهی جاهایی حماقت میکرد دقیقا اکسیر طول عمر ازون حمایتای بزرگش بود در نهایت باید بگم شعبان چجوری کله پوک بود و نوکر حالا زد سیدو کشت شدی آدم با سیاست؟ خ حرفا دور از انتظار بودمیشه گف رمان خیالی
رمان فوق العاده که یکسره آن را خواندم تا تمام شد. در طول داستان سوالاتی ذهن من را درگیر میکرد که پس چرا الان اینهمه طلا نداریم و یا وضع اینگونه است و... و خدا رو شکر آخر داستان نویسنده به سوالاتم پاسخ کافی داد.
الحق که نویسنده انقدر داستان را با جزئیات و مکانهای دقیق بیان کرد که شک به خیالی بودنش نکردم.
الحق که نویسنده انقدر داستان را با جزئیات و مکانهای دقیق بیان کرد که شک به خیالی بودنش نکردم.
داستان زیبا و آموزندهای بود.. نشون داد که طمع باعث میشه که انسان دست به هرجنایتی بزنه و در نهایت باعث نابودی خودش میشه. متن روان و جذابی داشت فقط بعضی مطالبش بنظر من اضافه گویی بود و حوصله ادم رو سر میبرد مثلا صحبت کردن در مورد کیمیاگران گذشته و سرگذشت اونها خیلی ضروری نبود