نقد، بررسی و نظرات رمان ثمره انتظار - مریم ثروت
3.8
2354 رای
مرتبسازی: پیشفرض
محمد چناری
۱۳۹۵/۰۴/۱۵
70
خیلی داستان سیاه و مزخرفی هس... من تا صفحه نود خوندم... چیزی جز سیاهی در کار نبود.... اونم سیاهیهای اغراق امیز و غیر منطقی.... دختری که از ترس تعصبات پدرش صداش در نمیاد... در مقابل تجاوز یک پسر سکوت نمیکنه... انقد هیکل هیکل میکنه که ادم از هر چی هیکله بدش میاد.... گویی یک نوجوان در اوج بلوغ این داستان جنسی و سیاه نمایانه رو نوشته.... یک ستاره کمترم میشه داد؟
این یک واقیته که جامعهای ما مخصوصا این قوانین اسلام مرد سالاره
و به نظر من یکی از عواملی که زنها دست این مردها این قدر زجر میکشه خودشون هستند
اولا به این که اعتراض نمیکنند به این ظلم ها. و این مادر شوهرها که با این که خودشون زن هستند ولی به زن پسرسون بیشتر اوقات بیشتر از خود پسر ظلم میکنه
اگر زنها از هم دیگر همایت کنند شاید این قدر جامعهای ما مرد سالار نبود وما زنها این قدر زحرزجر و محدود نمیشدیم
و به نظر من یکی از عواملی که زنها دست این مردها این قدر زجر میکشه خودشون هستند
اولا به این که اعتراض نمیکنند به این ظلم ها. و این مادر شوهرها که با این که خودشون زن هستند ولی به زن پسرسون بیشتر اوقات بیشتر از خود پسر ظلم میکنه
اگر زنها از هم دیگر همایت کنند شاید این قدر جامعهای ما مرد سالار نبود وما زنها این قدر زحرزجر و محدود نمیشدیم
با احترام به نویسنده عزیز رمان جالب و سرگرم کنندهای رو نوشتید فقط خیلی داستانش مردسالاری بود و زن توش هیچ جایگاهی نداشت متاسفانه پایان خوشی داشت ولی خب اصلا برام قابل هضم نبود که هیچ کس به میثاق بابت خطاش چیزی نگفت و بی مزه تر این که اصلا معلوم نشد ثمره برای چی اونجا خونه رو پیچوند رفت دیدن رفیق متین و اون انقدر برای میثاق مهم شد که دست به همچین کاری زد داستان قابل هضم نبود ولی در کل بد نبود⭐️⭐️⭐️
سلام. من از داستان خوشم اومد. شاید مردسالاری بارز باشه در اون؛ ولی من موافقم که زن بسیار آسیب پذیر تر از مرد هست و ضعیف تره و بیشتر کاسه کوزهها سر زن میشکنه چه تو خونه پدری و چه تو خونه شوهر؛ چه در جوامع غربی و چه در ایران؛ اون هم زنی باشه که خیلی سیاست زندگی نداشته باشه نه خودش و نه مادرش و اینطوری مردها مستقلاً و خودسرانه تصمیم میگیرند بجای همه؛ البته همیشه اینطور نیست ولی خیلی هم دور از واقعیت نیست.
احمقانه اس اینکه در چنین روزگاری که زنها دارن سخت برای برابری تلاش میکنند (گه گاهی هم موفق میشن) و فمنیسم انقدر داره پیشرفت میکنه چنین منتشر شده کتابهایی با این طرز نوشتار منتشر میشه واقعا جای تاسف داره متناسب با زمان فعلی نبود. سلطه گری یک مرد و حس تسلیم در برابر سرنوشت و نهایتا از روی اجبار ساختن و موندن حتی در قالب داستان هم خیلی ناراحت کننده و حقارت آمیزه و حس خوبی رو به خواننده القا نمیکنه👎🏿
اینکه از زبون هر دو طرف حرف زده بود و از افکار هر وشخصیت صحبت شده بود خوب بود این سبک نوشتاری و دوست داشتم شاید داستان خیلی. متفاوت و اسی نبود ولی این سبک نوشتاری جذابیتش و بالا برده بود
در ضمن دیدگاهها را خوندم خوب یا بد قضاوت این سبک زندگی با خود طرف ولی کم نیستن این تیپ خانوادهها حالا شاید از دید ما مرد سالاریش دلچسب نباشه و... ولی دور از واقعیت نبود
در کل ممنون از نویسنده خسته نباشید
در ضمن دیدگاهها را خوندم خوب یا بد قضاوت این سبک زندگی با خود طرف ولی کم نیستن این تیپ خانوادهها حالا شاید از دید ما مرد سالاریش دلچسب نباشه و... ولی دور از واقعیت نبود
در کل ممنون از نویسنده خسته نباشید
درکل کتاب خوبی بود اما بعضی جاها اغراق داشت... مثل شرح بش از اندازه ویژگیهای جسمی ثمره که لزومی به تکرار نداشت... به نظرم اگر داستان رو جوری روایت میکرد که بعد از ازواج ثمره و میثاق شرح داده میشد بهتر بود. چون درسته که درپایان ثمره از میثاق رضایت داشت اما نسبی بود و چه بهتر بود که جبران اشتباهات گذشته رو به تصویر میکشید
درکل از خوندن رمان واقعا راضی بودم و وقتم به هدر نرفت در ضمن سوژه جذابی داشت
درکل از خوندن رمان واقعا راضی بودم و وقتم به هدر نرفت در ضمن سوژه جذابی داشت
داستان خوبی بود ولی متاسفانه سعی کرد مشکلات زنان ایرانی رو کم رنگ جلوه بده و بگه که باید بسازند و خودشون رو فدای دیگران کنند و فقط در این صورت هست که زن خوبی میشن طرز فکری که ریشهدار ه در جامعه ما. و در این کتاب هم بهش پرداخته شده اینه که زن نه باید آرزویی داشته باشه و نه استقلالی و همیشه یه موجود ضعیفه که باید تحت حمایت یک مرد باشه و تنها وظیفه مادر بودن و همسر بودنه. یک پرنده توی قفس!
خوب بود ولی واقعا از میثاق و مردهایی مثل اون واقعا متنفرم تو ایران روز به روز دارع آمار تجاوز بالا میره و این رمان هم باعث بیشتر شدن این روند میشه
و یه چیز دیگه اینکه منم مثل ثمره از وقتی دنیا اومدم اسم پسر داییم رو گذاشتن سرم واقعا از این رسم متنفرم و واسه آیندم و زندگیم نگرانم که با وجود پسر داییم تموم رویا هام و آرزو هام خراب بشه، امیدوارم این رسم ریشه کن بشه 🙂
و یه چیز دیگه اینکه منم مثل ثمره از وقتی دنیا اومدم اسم پسر داییم رو گذاشتن سرم واقعا از این رسم متنفرم و واسه آیندم و زندگیم نگرانم که با وجود پسر داییم تموم رویا هام و آرزو هام خراب بشه، امیدوارم این رسم ریشه کن بشه 🙂
دختره مگه بوفالو بود که از رو مانتو اندامش معلوم بود
پسره هم که همش درحال تحریک شدن بود
متاسفم واقعا
نویسندش مغزش یه نوجوونه ۱۲ ۱۳ ساله هست که دوران بلوغشه و به تنها چیزی که فکر میکنه جاذبههای جنسیه
البته نه همه دخترا بعضی که زیاده روی میکنن
ورزش والیبال آدم رو بلند و لاغر میکنه نه اینکه گنده کنه ۲ صفحه خوندم حالت تهوع بهم دس داد
عارم اومد بقیشو بخونم
پسره هم که همش درحال تحریک شدن بود
متاسفم واقعا
نویسندش مغزش یه نوجوونه ۱۲ ۱۳ ساله هست که دوران بلوغشه و به تنها چیزی که فکر میکنه جاذبههای جنسیه
البته نه همه دخترا بعضی که زیاده روی میکنن
ورزش والیبال آدم رو بلند و لاغر میکنه نه اینکه گنده کنه ۲ صفحه خوندم حالت تهوع بهم دس داد
عارم اومد بقیشو بخونم
اول که داستان در رسوم قدیمی و مرد سالاری بود و بالاخره دورانی بوده اما زندگی بین زن و شوهرها و نتیجه گیریها اینجوری نیست حداقل الان نیست من 3 ستاره میدم چون از موضوع داستان و تایید راوی توی بعضی مسائل درست نبود و از جهتی هم هنوز این رسم و رسومها و مرد سالاریها هست و گوشهای از جامعه هست و جلوه واقعی تری به داستان میداد اما میتونست بهتر از اینها باشه با تشکر از کتاب راه
رمان خیلی خوبیه و دوسش داشتم
درسته دیگه خیلی ازین تعصبا ازبین رفته و انگشت شمارن اینجور خانوادهها ولی هستن دخترایی ک اینجوری سختی بکشن و کل زندگیشون تباه بشه بخاطر کوته فکری پدرشون و تعصبات بیجاشون
بنظره من این نهایت واقعی تموم شدن داستان بود
چون اگه مثه بقیه رمانا ثمره با کسی دیگه روبه رو میشد و عاشقش میشد داستان خیلی مصنوعی میشد
مرسی از نویسنده بخاطره رمان خیلی قشنگتون🙏
درسته دیگه خیلی ازین تعصبا ازبین رفته و انگشت شمارن اینجور خانوادهها ولی هستن دخترایی ک اینجوری سختی بکشن و کل زندگیشون تباه بشه بخاطر کوته فکری پدرشون و تعصبات بیجاشون
بنظره من این نهایت واقعی تموم شدن داستان بود
چون اگه مثه بقیه رمانا ثمره با کسی دیگه روبه رو میشد و عاشقش میشد داستان خیلی مصنوعی میشد
مرسی از نویسنده بخاطره رمان خیلی قشنگتون🙏
خیلی غم انگیز بود و پر از نکاتی که هر دختر و پسری باید بدونه اما در بعضی از جاها متاسفانه تعصب کورکورانه آدمهای قدیمی را نشون میداد و متاسفانه بد اموزیهایی داشت که پدر بزرگ میگفت میزدی میکشتی و سرش را میبریدی و این تعصب بدی که هنوز هم در جامعه ما رواج داره میبینیم که پدری دختری را کورکورانه میکشد یا کتک میزند.
بعضی قسمتها بسیار ناراحت کننده و غم انگیز بود
بعضی قسمتها بسیار ناراحت کننده و غم انگیز بود
روایت کلی داستان خوب و قابل پذیرش بود
شخصیت ثمره کاملا با دنیای واقعی مطابقت داشت ولی شخصبت میثاق یکم زیادی افراطی درست شده بود
البته اینکه هردوی کاراکترها جذاب بودن و نگاههای زیادی روشون بود خیلی افراطی شده بود اگه معمولی تر بودن بهتر بود
نکته مثبت داستان هم این بود که به مشکل خیلی از خانوادهها اشاره کرده بود ک از همون بچگی اسم دختر و پسر رو روی هم میذارن
شخصیت ثمره کاملا با دنیای واقعی مطابقت داشت ولی شخصبت میثاق یکم زیادی افراطی درست شده بود
البته اینکه هردوی کاراکترها جذاب بودن و نگاههای زیادی روشون بود خیلی افراطی شده بود اگه معمولی تر بودن بهتر بود
نکته مثبت داستان هم این بود که به مشکل خیلی از خانوادهها اشاره کرده بود ک از همون بچگی اسم دختر و پسر رو روی هم میذارن
با خوندن این داستان فهمیدم چقدر خانمها میتونن تو تغییر فرهنگ یه جامعه سهیم باشن این ما هستیم که باعث جون گرفتن و تشکیل افکار و عقایدی مثل میثاق و پدر ثمره میشیم و اجازه میدیم یه دختر همه شادابی و اعتماد به نفس و آیندهاش رو نادیده بگیره پ کنار بزاره و در آخر راضی هم باشه به نظرتون ثمره یه مادر موفقه؟ من که این طور فکر نمیکنم ثمره یه مادره که همهی آرزوها و آیندهاش تباه شده
بنظرم داستان خوبی بودچون دوراز واقعیت نیست اینکه ما مفهوم این داستان گرفته باشیم یانه ب خودمون بستگی داره امیدوارم این مرد ستیزی برای هیچکس اتفاق نیوفته اقایون به خودشون بیان هردو طرف بایدمسئولیت کاری که میکنن برعهده بگیرن اصل مهم رابطه اعتماد اگه امادگی نداریم اجازه نداریم وارد رابطه بشیم حتی اگه از پیش تعیین شده ولی افسوس که همه داستانا پایان امیدوارکنندهای نداره.
یه جاهای داستان حماقتهای محض بود مثلا ثمرهای که با دل و جرات جلوی مامانش و باباش و میثاق میزد و با وجود اینکه از میثاق بدش میومد چرا تجاوزش رو پنهان کرد و شکایت نکرد اینطوری که زودتر از شر میثاق راحت میشد، و اینکه این داستان مگه مربوط به چه زمانیه که اینقدر دوره جاهیلیت تا این حد بود!!!
دیگاه دو جانبه خوبی داره ولی متاسفانه بسیار سیاه نمای نسبت به مردها داره حتااا درجاهایی مرد را یک حیوان بد و حیله گر نسبت داده و این واقعااا از دید همه کسانی که تو این داستان هست کاملااا هویداا هست تا جایی که من و امثال من رو از مرد بودن ناراحت میکنه و حقیقت درون که هیچ زنی قابل درکش نیست کاملااا پنهان میکنه در کل داستان بسیار متحول کنندهای هست ولی با سیاه نمایی فراوان
شخصیتها بسیار غیر واقعی بودن. هیچ پدری حاضر نمیشه، وقتی کار به اینجا میکشه!، اینگونه با دخترش رفتار کنه. از طرفی تمام کاراکترها در طول داستان به شدت تغییر کردن مثلا دوتا خواهر قصه اولش مثل کاردوپنیرن ولی آخرش چنان به هم علاقمند میشن که باورش خیلی سخت میشه. داستان پر ایرادی بود. البته واقعیت و مشکل خوبی رو مطرح کرده بود. ممنون
خب کتابی با به موضوع خیلی تکراری هس ولی خب جالب بود اما با این همه نویسنده میتونست با بد تموم کردن داستان، مثل نرسیدن شخصیتها به هم، مرگ یکیشون، سقط بچه، افسردگی و.... داستان رو جالب تر بکنه و البته این نظر منه، وقتی یکی نتونه از وسطای رمان آخرشو حدس بزنه یخی رمان خوبه! مثل اینجا زنی عاشقانه میبارد 1 و 2، انتقام میگیرد و البته تمام رمانهای خانوم مهسا زهیری
نویسنده با تخیّل عالی خودش داستانو تا قبل از پایانش خوب پیش برده بود ولی پایانش به نظر من نباید اینجوری شیرین برای همهی شخصیتهای داستان به خصوص میثاق تموم میشد چون نویسنده در کل داستان انقدر برای ثمره ظلم و سختی به کار برده بود که خواننده انتظار یه انتقام یا رهایی کوچولو رو داشته باشه نه این که با اکراه به زندگیش ادامه بده.
بسیار زیبا و پندآموز بود واقعیت جامعه ما هست یک سریها سرشون مثل کبک تو برفه و میخوان ادعا کنن همه چی میدونن روزی هزارتا اتفاق مثل همین میوفته اما ما نمیفهمیم چون غرق در افکار و مشکلات روزمره خودمون هستیم که بقیه رو از یاد بردیم. این داستان کوته نظری بعضی هارو نشونه گرفته که هنوز تو دورههای عهد دقیانوس سیر میکنن. به جرات میتونم بگم واقعا عالی بود.
بسیار جذاب و گیرا و با تعلیق و کش و قوس و مهمتر از همه بیپروا و آزاد نوشته شده و واقعا تو یه روز من با خودش برد و انگار یه فیلمنامه یا نمایش نامه ملو درام داری میخونی، با این داستان و دو شخصیتش گاهی خنده گاهی تعجب و خیلی جاها ناراحتی و غم و چشام اشک آلود شد! خوندنشو به همه پیشنهاد میدم و یه نقد اجتماعی به رسوم غلط و شاید گاهی درست. گذشته اس. در آخر میثاق و سمره......
جالب بود ارزش خوندن داره. یه سری اشکالات بر اصل داستان وارده مثل اغراق در یکدندگی و لجبازی آدمای داستان که ادامه پیدا می کنه تا سرحد نیستی و فنا. اینجور رفتارا در زندگی واقعی قفله و بنظر من داستانی میتونه موفق باشه که به قصه های زندگی واقعی شبیه باشه. اغراق بیش از حد، ژانر داستان رو به تخیلی تغییر میده در آخر، مثل همیشه، کتابراه دوسِت داریم.
به نظرم داستان خوبی بود
چیزهایی که تو این داستان بود درسته که درست نیست و نباید اتفاق بیفته ولی در کشوری مثل ایران اینجور خانوادهها زیادن
این که قسمتی از رنج و سختهایی رو که دخترها دارن تحمل میکنن و بیان کرده واقعا فوقولاده است به جای اینکه از بیان این موضوعات ناراحت باشیم
بهتره کمی رنج و سختیهایی که زنان و دختران دارن تحمل میکنن و درک کنیم
چیزهایی که تو این داستان بود درسته که درست نیست و نباید اتفاق بیفته ولی در کشوری مثل ایران اینجور خانوادهها زیادن
این که قسمتی از رنج و سختهایی رو که دخترها دارن تحمل میکنن و بیان کرده واقعا فوقولاده است به جای اینکه از بیان این موضوعات ناراحت باشیم
بهتره کمی رنج و سختیهایی که زنان و دختران دارن تحمل میکنن و درک کنیم
بطور مشخصی نویسنده عزیزمون از جنس مذکر کینه داره
البته تو این دوره زمونه هیچ کس نیست که از مردها و پسرها کینه نداشته باشه با این حال اینقدر سنگ دل نشون دادنشون هم خوب نیست چون اونام آدمن
از طرفی باید اعتراف کنم که هرچی از دهنم در اومد بار اون میثاق و بابای ثمره کردم
داستان نکات اخلاقی زیادی داشت و به طور کل خوشم اومد و پیشنهاد میکنم بخونین
البته تو این دوره زمونه هیچ کس نیست که از مردها و پسرها کینه نداشته باشه با این حال اینقدر سنگ دل نشون دادنشون هم خوب نیست چون اونام آدمن
از طرفی باید اعتراف کنم که هرچی از دهنم در اومد بار اون میثاق و بابای ثمره کردم
داستان نکات اخلاقی زیادی داشت و به طور کل خوشم اومد و پیشنهاد میکنم بخونین
خداقوت به نویسنده، فقط میگم با هر تیکه از داستان قلبم به درد اومد دلم نمیخواد دیگه از این داستانها بخونم داستانی که سراسر حقیقت تلخ جامعه است و متاسفانه هنوز هم وجود داره ظلم و اجباری که هنوز در حق دختران این سرزمین میشه، شاید فقطی داستان بود اما با هر قسمتش خودمو جای اون دختر گذاشتم و رنج کشیدم از تمام اتفاقات، کاش در واقعیت هیچوقت شاهد این اتفاقات نبودیم
بسیار ضعیف و بد، از ابتدا که تماما در مورد هیکل و جذابیتهای جنسی صحبت میشد و بعد رابطه پسر و دختر عهد بوق که پدرانشون از قدیم اونها رو برای هم نشون کردن و حالا خودشون هم هیکل همو دوست دارن و هم از یه طرف از اینکه از قبل به نام هم در اومدن راضی نیستن و به هم نمیان. اگه نوشته ده سال پیشم باشه بازم برای من فقط جذابیت بدنی بود نه عشق
با سلام
به نظر من قصه، قصه مرد سالاری و این داستانا نبود. قصه مربوط به تصمیمات اشتباهی که هر کدوم از ما میگیریم بدون این که به عواقبش فکر کنیم.
روایت قصه واقعا تأثیر گذار بود، به طوری که همه ما رو به چالش کشید که باید این شخصیت این کار رو میکرد یا این کار رو نمیکرد.
در کل خواندن ش رو توصیه میکنم.
ممنون از نویسنده و ممنون از کتابراه
به نظر من قصه، قصه مرد سالاری و این داستانا نبود. قصه مربوط به تصمیمات اشتباهی که هر کدوم از ما میگیریم بدون این که به عواقبش فکر کنیم.
روایت قصه واقعا تأثیر گذار بود، به طوری که همه ما رو به چالش کشید که باید این شخصیت این کار رو میکرد یا این کار رو نمیکرد.
در کل خواندن ش رو توصیه میکنم.
ممنون از نویسنده و ممنون از کتابراه
من این رمان رو قبلا خونه بودم واقعا روی من تاثیر بدی گذاشت و خیلی ناراحت بودم هنوز بهش فکر میکنم ناراحت واقعا بد بود که ثمره حتی حق انتخاب هم نداشت که با میثاق ازدواج نکنه و حتی حق ادامه تحصیل و حق انتخاب پوشش هم نداشت پایان این داستان اصلا خوب نبود و این مفهوم رو میرسوند که ثمره هیچکس خوشبخت نشد و فقط به خاطر بچه ش حاضر شد با میثاق بمونه
زیاد جالب نبود. احساس میکنم میثاق عاشق ثمره نبود بلکه فقط اونوبخاطرجسمش میخواست. کاشکی مردهابفهمندبجای اینکه اول مالک جسم یک زن شونداول روح اونوتصرف کنن. ومتاسفانه باید گفت ازاینجورخانوادههای متعصب کم نیست. فقط میتونم بگم برای افرادی امثال میثاق و ثمره متاسفم وبیشتربرای افرادی مثل ثمره. شایدمرگ ازاین زندگی بهتربود
چنتا ایراد بزرگ داشت اینکه نشون میداد سطح فرهنگی و شعوری خانوادهها خیلی پایین بود،، ، و اینکه تعریف پسره از هیکل دختره اونقد اغراق آمیز بود که تصویری که تو ذهن مجسم میشد جذاب نمیشد،، ، و شخصیت دختره که معلوم نبود با خودش چند چنده،، ، مثلا وقتی تو ذهنش میگفت کوفتت بشه میثاق این زن خوشگل،، ، آدم یاد زنایی که تو کوچه سبزی پاک میکننو غیبت میکنن میافتاد
افتضاح بود، تمام تنم از نفرت داغ بود تو کل این داستان، حیف چشمای عزیزم که اینا رو خوند! یه مرد متعصب نفرت انگیز غیر منطقی به اسم عاشق و یه پدر عوضی احمق به اسم پدر!چرا خوب! کم ما زنا درد کشیدیم از تعصبات خانواده حالا همچین داستان سیاه و نکبت باریم باید بخونیم! ننویسین این خزعبلاتو! نخونین! دو تا کتاب تا حالا اینجا خوندم رمان البته جفتشم افتضاحححححح بود!
داستان خوبی بود گرچه خیلی مردسالاری در این داستان دیده میشد، شخصیت اصلی زن در این داستان مرتکب اشتباهی شد و بیشترین تاوان را داد گرچه کارش اصلا درست نبود ولی شرایط ناچارش کرده بود و در آخر هم باز هم مجبور بود با کسی که مرد رویاهاش نیست زندگی کنه؛ ولی خوب این واقعیت جامعه است و اینجور داستانها متاسفانه واقعا وجود داره
داستان جذابی بود. برخی اغراقها در آن موج میزد که با زندگی عادی متفاوت است. محدودی غلطهای فاحش داشت مثل شنیدن جملات از پشت آیفون ولی در مجموع شاکله داستان کاملا درست چیده شده بود و خواننده را دنبال خود میکشید. برعکس رمانهای تکراری واقعا رئال بود و هدف خوبی داشت که به خواننده منتقل میکرد که باید با واقعیات کنار بیاید و همه دارای خوبی و بدی هستند
بنظر من این کتاب اصلا قشنگ نبود از نوع رمان حتی میتونیم شخصیت نویسنده رو هم بشناسیم کہ عقایدش اینِ کہ فقط پسرا قدرت دارن، دخترا ضعیفن در حالی کہ اشتباس!
من از این رمان لذت نبردم🎼
از این دیدگاه که پسر دستور میده خوشم نیومد، ما دخترا حتی قوی تر هم هستیم، و هر روز رو بہ پبشرفتیم و اینطور کتابی هم نباید چاپ میشد!
من از این رمان لذت نبردم🎼
از این دیدگاه که پسر دستور میده خوشم نیومد، ما دخترا حتی قوی تر هم هستیم، و هر روز رو بہ پبشرفتیم و اینطور کتابی هم نباید چاپ میشد!
اصلا خوشم نیومد مگه دوران عصر قاجاره دخترا هم مثل مردها همه حقوق یکسان دارند تینکه چرا انقدر سعی کردید یک دختر و اصلیت زن بودن رو خوار و خفیف نشون بدین برام خیلی جالب بود نویسنده خودش یک خانمه اما فکر کنم خودشم توی همین وضعیت بزرگ شده شما حتی به عنوان یک زن به جای دفاع خوار میکنید حتی مردها هم که مرد باشن این کتاب رو نمینویسن
فوق العاده ضد زن و مردسالاری بیش از حد بود توی داستان. شخصیت نویسنده رو نشون میداد که مشخصه چقدر افکار پوسیدهای دارن
توی کتاب گفته شده تا وقتی دختری سنگین و با حجب و حیا کار خودشو انجام بده پسری بهش تیکه نمیندازه که کاملا بر عکسه توی جامعهی ما!
تأسف برای کتابراه برای انتشار همچین کتابی و صد تأسف برای افکار احمقانهی نویسنده
توی کتاب گفته شده تا وقتی دختری سنگین و با حجب و حیا کار خودشو انجام بده پسری بهش تیکه نمیندازه که کاملا بر عکسه توی جامعهی ما!
تأسف برای کتابراه برای انتشار همچین کتابی و صد تأسف برای افکار احمقانهی نویسنده
بسیار بد وغیر واقعی، به فرض که همه بر علیه دختر باشن اخرش خودشم از این جریان راضیه ومیره سر زندگیشو وتازه شوهر پدر ظالمو راضی میکنه با دخترش اشتی کنه؟!!! هزاران هزار زن دازیم که بزور شوهرشون میدن ولی هبج کدوم دلشون با پدر وشوهر تا اخر عمر صاف نمیشه و همبشه حسرت ارزوهایی رو دارن که بواسطه مرد سالاری بر باد رفت
متاسفانه حقیقت زندگی بسیاری ازخانوادههای ایرانی و سنتی به همین صورت هست که روایت شد.
در کل داستان افسوس خوردم برای دختروپسری که شاید اگه مسیر زندگیشون حرفهای مستبدانه وافکار دیکتاتوری خانواده نبود کارشون به این جا نمیرسید. کاش میشد خود انسانها به راحتی برای زندگیشون تصمیم بگیرن.. کاش حال همه خوب بود و به شادی زندگی میکردن
در کل داستان افسوس خوردم برای دختروپسری که شاید اگه مسیر زندگیشون حرفهای مستبدانه وافکار دیکتاتوری خانواده نبود کارشون به این جا نمیرسید. کاش میشد خود انسانها به راحتی برای زندگیشون تصمیم بگیرن.. کاش حال همه خوب بود و به شادی زندگی میکردن
یه رمان جهان سومى هم نه بلکه جهان سه هزارمى!!! من اگه جاى دختره بودم هیچ وقت و هیچ وقت به روى اون مثلا پدر و پدر بزرگ وحتى مادر نگاه نمیکردم. بچه هم دلیلى به نگهداریش نمیدیدم. سعى میکردم تنها زندگى کنم و کار هم کنم! خیلى به جایگاه زن ضعیف و ذلیل نگاه شده بود شاید این داستان ٥٠٠ سال پیش میتونست بیشتر قابل درک باشه تا سال ٩١
بنظرم داستان بسیار بیمحتوایی بود.. با یک موضوع بسیار کلیشه ای.. اگ هدف فقط خوندن باشه و وقت گذروندن خوبه.. اما اگ هدف چ چیز خوندن باشه.. اصلا ب درد نمیخوره.. ضمنا.. فرهنگ بقول بعضی از دوستان بستهی ما.. بسته نیست.. بنظرم اینکه ب راحتی مساعل جنسی مطرح بشه اصلا مناسب نیست و شورش رو نباید درآورد..
باسلام هنوز دوازده صفحه شو بیشتر نخوندم ولی جدا از اینکه همش فحش هست از غیرت میثاق متنفر شدم، تو دنیای بیرون از بس حیای یه دختر را باحجاب میسنجند خسته شدم فقط مونده بود موقع کتاب خوانی هم بشنویم که دختر بایدچادر سرش کنه برای همین دیگه ادامه نمیدم، دو ستاره رایکی بخاطر احترامم به همه نویسنده هاست یکی هم رایگان بودن کتاب