نقد، بررسی و نظرات کتاب ماهی سیاه کوچولو - صمد بهرنگی

کتاب جالبیه برای همه سنین قابل استفاده هست متن کتاب خیلی ساده نوشته شده اما پر مفهوم هست
به ما یاد میده که از تفکر متفاوت داشتن با آدما‌ی اطرافمون نترسیم
سعی کنیم اون چیزی که تو فکرمون هست رو به زبان بیاوریم عملی کنیم
هدف و مسیری که دنبال میکنیم ممکنه ادمای زیادی مانع رسیدن به اون هدف بشن اما شجاعت اینو داشته باشیم که هدفمون رو نصف نیمه ول نکنیم وتا اخرش بریم.
اینکه گفته مرگ خیلی آسان میتونه به سراغ من بیاید اما من تا میتوانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم مهم اینکه زندگی ومرگ من چه تاثیری در زندگی دیگران داشته است
یعنی میگه یه روزی مرگ سراغ همه مون میاد اما مهم اینکه من چطوری زند گی کردم چه تاثیری به آدمای اطرافم گذاشتم از من چی یاد گرفتن اینکه میگه طوری طوری زندگی کن که بعد مرگت از تو به نیکی یاد کنند
یا یه جای کتاب میگه شما زیادی فکر میکنید همه‌اش که نباید فکر کرد، راه که بیفتیم ترسمان به کلی میریزد
یعنی میگع وقتی یه تصمیمی تو زندگی میخوای بگیری اما میترسی
یعنی به اخرش فکر میکنی
میگه به اخر هیچی فکر نکن
اون تصمیم انتخابت هدفت رو دنبال کنی
وسط مسیر یهو می‌بینی اصلا ترسی وجود نداشته و فقط یه فکر منفی بوده (همون ترس) که نزاره ما به اون چیزی که میخواهیم برسیم.

با وجود اینکه کتاب مختص رده سنی کودک و نوجوان هست اما بزرگسال هم از خواندن آن لذت میبرند. واقعا نویسندگی آقای بهرنگی حرف ندارد و من با گوش دادن دو تا از داستان های ایشان تشویق به خواندن باقی آثار هر چند کودکانه شدم. نقد کتاب: متن ساده و روان _ کوتاه _محاوره ای _مصور _ پر معنا و مفهوم _ دارای محتوای خوب و آموزنده است. مضمون آن حول محور پویایی و حرکت به سمت اهداف، تلاش برای کشف حقیقت و کسب تجربه های مختلف است. اینکه اگر مسئولیتی را بپذیریم با شهامت و شجاعت آن را دنبال کنیم. ماهی سیاه کوچولو در واقع نماد ماجراجویی، پویایی، تشنه حقیقت، استقامت و حرکت، شجاعت، عاقل بودن و.. اما از یه سری جهات برای کودکان جنبه منفی دارد، مثلا رها کردن خانه و بعضی خشونت ها مثل استفاده از خنجر و.. بنظرم داستان می تونست اینطوری باشه که به همراه مادر به ماجراجویی می پرداخت و یا اینکه نشان میداد ماهی سیاه از رفتارش (رها کردن مادر) پشیمان است.

کتاب ماهی سیاه کوچولو از نوشته های معروف آقای صمد بهرنگی هست که مخصوص کودک و نوجوان نوشته شده. سبک نگارش یک سبک آسان و مناسب مخاطب اصلی خودش که کودکان و نوجوانان هست انتخاب شده ولی از نظر مضمون برای بزرگسال بسیار بسیار آموزنده و حتی همزاد پندارانه هم هست.داستان اصلی درمورد ماهی کوچکی هست که در بین دسته ی ماهی های منطقه ی خود طرز فکر متفاوتی داره و اون طرز فکر هم کشف مناطق جدید، تجربه ی هیجان و آدرنالین و مهم تر از همه آزادی هست که در وحله اول با مخالفت اطرافیان و مسخره کردن ماهی به دلیل سن کم و بی تجربگی اون بود آغاز شد.کم کم این مخالفت باعث برانگیختن خشم و طرد شدن کامل ماهی از دسته ی ماهی ها شد. ماهی هایی ماخلف اون بودند که خودشون پیر شدند اما هرگز لذتی از گذر عمرشان نداشتن چراکه حتی اجازه ی دور شدن از منطقه ی امن خودشون نمیکردن و این حق زنده بودن رو هم از فرزندانشون میگرفتن.این داستان به ما یاد داد که جسارت داشته باشیم.درسته که کسی از عاقبت ماهی باخبر نشد و پایان تلخ بود اما ماهی در طول سفر درازش تجربه کسب کرد و واقعا لذت برد.کاش یه سری از والدین سمی و محدود کننده این داستان رو به دقت بخونن و درس بگیرن.

کتاب ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی با تصویرسازی فرشید مثقالی، از اولین عیدی‌های کتابی‌ام است که هنوز هم دارمش. با تصویرسازی که این روزا بسیار ترند نیز شده است. ماهی سیاه کوچولو نیز خودش و مضمونش ترند بسیاری از کتاب‌های خودشناسی و توسعه فردی نیز است. داستان ادبیات عامی و ساده دارد. قلم صمد بهرنگی دیالوگ‌های کوتاه دارد، اما مفهمومی و پیچیده است‌. چنان خواننده را از منطقه امن می‌خواهد بیرون کند که انگیزشی و حرکتی است. تحرکی که با غلبه بر ترس از نگاه صمد بهرنگی برای جسور بودن و شجاع بودن ایجاد شده است. مغز همواره انسان را به بقا و ماندن در وضعیت آخر ترغیب می‌کند و دلهره حاصل از حرکت را با تحریک و نشخوار ماندن در جای ثابت ادامه می‌دهد. مضمون کتاب برای دنیای کودکان غیرقابل درک است و من نیز عین کلمات کتاب یادم رفته بود. بنابراین تکرار و خوانش کتاب ماهی سیاه کوچولو در این اوضاع، موثر و کارآمد است. در پناه خداوند فراوانیها پیش به سوی جسورشدن و غلبه بر ترس‌های ناشی از اقدامات جدید. داستان کشش برای ادامه خواندن دارد و ذهن نویسنده کتاب صمد بهرنگی فراتر از مردم زمان خودش بود.

داستان در مورد ماهی سیاه کوچکی بود که در جویباری که در دامنه‌های یک کوه بود زندگی می‌کرد او با مادرش هر روز گشت و گذار می‌کرد اما عاقبت از این کار خسته شداومیخواست بداند که انتهای جویبار کجاست مادرش مخالف بود ماهی سیاه گفت وقتی ماهی‌های پیر را می‌بینم که افسوس می‌خورند که وقتشان را به بطالت گذرانده‌اند بر تصمیم مصمم می‌شوم. سرانجام او وارد جویبار شد و به انتهای دره رسیددرآن جا وارد برکه‌ای شد مارمولک روی یک تکه سنگ بود ماهی سیاه تصمیمش را به او گفت مارمولک گفت درراه خطرات زیادی هست او خنجری به ماهی سیاه داد و گفت مواظب مرغ سقا باش که درکیسه‌اش نیفتی. او تشکر کرد و خود را داخل جویبار انداخت وارد برکه دیگری شد. در آن جا مرغ سقااوو چند ماهی ریزه را داخل کیسه‌اش انداخت ماهی سیاه با خنجرش کیسه را پاره کرد و فرار کرد. سرانجام از کوه خارج شد وارد رودخانه‌ای پر آب شد از آن جا وارد دریا شدماهی‌ها به او خوش آمد گفتند او به سطح دریا رفت تا تور ماهیگیران را ببیند اما پرنده‌ای او را به منقار گرفت و قورت داد در داخل شکم پرنده ماهی کوچکی در حال گریه بود ماهی سیاه گفت نترس به جای گریه باید راهی برای فرار پیدا کنیم ماهی کوچک: چگونه؟؟ ماهی سیاه: من با خنجرم شکم پرنده را زخمی می‌کنم هنگامی که دهانش را باز کرد تو فرار کن. سرانجام پرنده ناله کرد و منقارش باز شد ماهی کوچک فرار کرد و از آن پس خبری از ماهی سیاه نشد. ماهی سیاه نماد جوان روشنفکر شجاع انقلابی است.

این کتاب توی نمایشگاه کتاب ایتالیا برنده و جوایز زیادی دریافت کرده. برنده دیپلم افتخار از چکسلاواکی و..... این کتاب برای کودکان نوشته شده به صورت داستان که توی ۷ سالگی بخونه و توی ۷۰ سالگی بفهمه. داستان فلسفی تکامل انسان که با مخالفت اطرافیان از زندگی روزمره سیر و جدا شده و به سفر روحی بره تا عطمت کیهان و خدا که نماد دریا یا اقیانوس میباشد. این داستان به نطرم بیوگرافی خود نویسنده اقای صمد بهرنگی میباشد. او مثل دیگران زندگی نکرد و عمرش رو در چهار چوب بین خونه و محل کارش که معلم بود نگذروند متفاوت فکر میکرد متفاوت حرکت کرد و در نهایت فلسفه خلقت رو فهمیده بود. جوی نماد جسم و دریا نماد روح و خداییت بود. و با دانش و دستاورد‌هایی که توی مسیر بدست اورد منجی دیگران شد. وسلام نمیخوام حرف به درازا بکشد. آیا ما هم توی مسیر عمرمون میخوایم توی عالم خاکی بمانیم یا فرصت رو عنیمت شمرده و میخوایم به عالم علوی برسیم.

خیلی قشنگ بود. کتاب در مورد سفر ماهی کوچولویی هست که خونه امنش رو رها میکنه تا جهان رو بشناسه. به سوالاتی که توی ذهنش هست بتونه جواب بده و تو این راه هم سختی میکشه و هم به خیلی از موجودات دیگه کمک میکنه. درس این کتاب شجاعت و فداکاری و زیر بار ظلم نرفتن حتی به قیمت از دست دادن جون هست. دقت کردید که چقدر داستان انیمیشن معروف در جستجوی نمو با این داستان وجه اشتراک داشت؟ مثل اینکه نمو و ماهی سیاه کوچولو هردو ازبین کلی تخم زنده مونده بودن و تنها والدشون خیلی مواظبشون بود. یا اینکه جایی نوشته بود ماهیا به سمت پایین توی تور ماهیگیری شنا کردن و نجات پیدا کردن. یا جایی که ماهی کوچولو خودش رو به مردن زد تا نجات پیدا کنه درست کاری که نمو تو دستای داگلا کرد. به نظرم فیلم از این کتاب الهام گرفته.

عجب کتاب جذابی ادبیات محاوره ای کتاب باعث شد از خواندن کتاب اصلا احساس خستگی نکنم و اگر یه روز خواستم برای پسرم کتاب بخونم این کتاب رو هم بخونم. این داستان روحیه انقلابی و جرات تغییر رو از زمان کودکی به سادگی آموزش میده این که فقط شنونده قصه نباشیم و خودمون قصه ها رو بیاریم تو واقعیت مثل ماهی قرمز کوچولوی آخر داستان. گاهی تقاص رسیدن به اهداف ممکنه مرگ باشه ولی باز تا آخر دنبالش بریم و رها نکنیم. نجات جون دیگران هم برامون جز ارزش ها باشه. این که تاثیر گذار باشیم و تاثیر منفی نگیریم خیلی مهمه بارها تو زندگی پیش اومده کاری خواستیم شروع کنیم اما بقیه سختی ها رو نشون دادند تا انجامش ندیم و یه نسخه کپی از بقیه باشیماین کتاب کودکانه خیلی بزرگ ها رو هم به فکر وا میداره.

کتاب در مورد سفر ماهی کوچولویی هست که خونه امنش رو رها میکنه تا جهان رو بشناسه. به سوالاتی که توی ذهنش هست بتونه جواب بده و تو این راه هم سختی میکشه و هم به خیلی از موجودات دیگه کمک میکنه. درس این کتاب شجاعت و فداکاری و زیر بار ظلم نرفتن حتی به قیمت از دست دادن جون هست. دقت کردید که چقدر داستان انیمیشن معروف در جستجوی نمو با این داستان وجه اشتراک داشت؟ مثل اینکه نمو و ماهی سیاه کوچولو هردو ازبین کلی تخم زنده مونده بودن و تنها والدشون خیلی مواظبشون بود. یا اینکه جایی نوشته بود ماهیا به سمت پایین توی تور ماهیگیری شنا کردن و نجات پیدا کردن. یا جایی که ماهی کوچولو خودش رو به مردن زد تا نجات پیدا کنه درست کاری که نمو تو دستای داگلا کرد. به نظرم فیلم از این کتاب الهام گرفته.

کتاب بسیار مفید و پرمفهومی بود و خواننده رو تشویق میکرد که از چسبیدن به وضعیت فعلی و زندگی تکراری پرهیز کند و به دنبال کشف چیزهای جدید و جهانگردی باشد و به گفته‌های دیگران که میخواهند از تصمیمان منصرفمان کنند توجه نکنیم و هدف خودمون رو دنبال کنیم البته در راه رسیدن به آرزو و تصمیمون باید از نصیحت‌های دیگران بهره بگیریم درست مثل ماهی سیاه کوچولو که از پندهای مارمولک استفاده کرد ونکته آموزنده دیگر این داستان زیبا این بود ک نباید وابسته این زندگی دنیایی باشیم و از مرگ بترسیم البته این به این معنا نیست که وقتی در معرض خطر قرار گرفتیم از نجات خودمون و بهتر شدن وضعیت ناامید بشیم بلکه باید همیشه درتلاش باشیم که از خودمان و دیگران محافظت کنیم.

عععععااااالللللیییییی بود
این کتاب خیلی قشنگ، طولانی و اموزنده هست
من که از کتاب کلی چیز‌های جدید و خوب یاد گرفتم
این کتاب جمله‌های اموزنده و خوب زیاد داره
و به نظر من هیچ مشکلی نداشت
فقط اینکه من برام سوال شد که برای ماهی سیاه چه اتفاقی افتاد؟
برای این کتاب پنج ستاره هم کمه
این کتاب برای نوجوانان و جوانان مناسب هست
این کتاب یاد میده که شجاع، پاسخ جو و کسی باشیم که زانوی غم بغل نگیریم و سریع ناامید نشیم و دنبال راه چاره باشیم
ممنون از کتابراه و نویسنده این کتاب.
دوستان نظر من این بود لطفا هر کسی که این کتاب رو میخونه و خونده نظر بده
امیدوارم نظرم برای همه مفید بوده باشه
با تشکر خدانگهدار

کتابیه که با وجود حجم کم بسیار پر محتواست. ماهی کوچولو نماد انسانیه که دلش میخواد به دنبال رویاش بره و در راه رسیدن به رویاش متحمل سختی‌ها و مشقات میشه اما جا نمیزنه، چون مصممه. بزرگترین فرقی که با اطرافیانش داره شجاعتشه و این که با اعتماد به نفس و بدون ترس محدوده امن خودش رو رها میکنه تا به خواستش دست پیدا کنه. دلش نمیخواد اسیر عقاید و حرفهای دیگران بشه و اونطور که دلش میخواد به زندگی و کشف جهان میپردازه و حتی دست به تابو شکنی هم میزنه و از اجتماع خودش خارج میشه. کتابیه که فقط نباید خوانده بشه بلکه باید در موردش فکر بشه. بنظرم مثه شازده کوچولو مخاطبش بزرگسالانن چون مفاهیم کمال گرایی داره. کتابراه ازت ممنونم.

داستانش برای همه سنین آموزنده است. ماهی سیاه کوچولو به حرفای بقیه دل خوش نکرد و سعی کرد که راه و مسیر دلخواه خودش رو پیدا کنه.
یه حرفی داره که فکر می‌کنم مضمون اصلی داستانه: میدونم که میمیرم اما تا وقتی که زنده‌ام چرا به استقبال مرگ برم؟ مهم اینه که زندگی و مرگ من چه تاثیری روی دیگران داره
و اینکه با مرگ خودش زندگی اون ماهی ریزه و بقیه ماهیها رو نجات داد چون گفت که میمونم تا این ماهیخوار رو بکشم... واقعا هم همینه اعمال ما چقدر مفیده برای اطرافیان؟

باسلام و درود
کودکی من با ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی سپری شد، ماهی سیاه کوچولویی که به اندازه تمام ساکنان دریا عاقل بود، میخواست تا زنده هست زندگی بکند و دنیارا ببیند، از مردن نمی‌ترسید اما از بیهوده زیستن متنفربود، اما همیشه این سوال برایم بود که این همه عقل و درایت را چگونه بدست آورده بود؟ همیشه هم دلم میخواست داستان ماهی سیاه کوچولو یه جور دیگه تمام بشه اما الان که دوباره این داستان را می‌خوانم اینکه یه ماهی سیاه کوچولوی دیگه در آخر داستان بوجود آمده شاید بهترین پایان داستان صمد بهرنگی باشه، اما آیا این صمد بهرنگی همان ماهی سیاه کوچولو نبود؟ یا حق

من از نوجوونی عاشق این قصه بودم و مامانم همیشه راجع به ماهی سیاه کوچولو برام حرف میزد. حالا بعد مدتها دوباره قصشو خوندم و تجدید خاطره شد. این قصه بهمون یاد میده که برای تغییر باید تلاش کنیم و خودمون رو محدود نکنیم. به نظرم ماهی سیاه کوچولو موجود شجاع و زرنگی بود که با مشکلات مقابله میکرد و به دیگران هم کمک میکرد، اما کمی مغرور بود. خودش را از بقیه بالاتر میدید. انگار خودش هم میدانست از بقیه عاقلتر هست. هدف داشتن و به فکر پیشرفت بودن، ویژگیهایی هستند که هرکسی نداره. داستان فوق‌العاده‌ای هست. به کوچک و بزرگ پیشنهاد میکنم.

من رفته بودم مسافرت که اونجا از‌ی مغازه عتیقه فروشی خوشم اومد و رفتم توش وقتی با فروشنده‌اش بیشتر آشنا شدم و فهمید که رشته‌ام انسانیه گفت این کتابو بخونم الان ک خوندم فهمیدم چه کتاب خوبیه و چه چیزایی ازش یادگرفتم واقعا مرسی از نویسنده‌اش
اگر اکثریت افراد یک جامعه هم اینطور فکر کنن اون جامعه بهتره میشه لطفا همون طور ک خوندین و خیلی‌ام خوشتون اومد همون طور مثل ماهی سیاه عمل کنید نه مثل مادر ماهی سیاه و اطرافیان ماهی سیاه مخصوصا خانواده‌هایی که نمیزارن بچه هاشون پیشرفت کنن و عین مادر ماهی سیاه عمل میکنن

داستان خیلی زیبایه. عاشق این جمله کتاب شدم:ماهی سیاه گفت: «شما زیادی فکر می‌کنید. همه‌اش که نباید فکر کرد. راه که بیفتیم، ترسمان به کلّی می‌ریزد.»

کتاب خوبی بود ولی برای بچه‌ها بد آموزی داره البته من برای پسر ۷ سالم خوندم خودم مدام جمله‌هایی اضافه میکردم تا نشون بدم ماهی کوچولو پشیمون شده.. نمیدونم اصلا مناسب چه سنی هست.. فک نکنم منفی هجده مناسب باشه چون خیلی زود با ماهی کوچولو همزاد پنداری میکنه.. مثلا ماهی کوچولو با وجود اصرار مادرش و تمام خطری که داشت از خانواده جدا شد... این برای کودک یا حتی نو جوان مناسب نیست و از طرفی قصه اینقدر ساده و ابتدایی هست که فک نکنم یه نو جوان ۱۸ ساله بپسنده... ولی با همه اینها توصیه میکنم.

این کتاب عالی بود. شیوا و روان به زبانی ساده ونمادین که خرد ومفاهیم بزرگی رو در خودش جای داده اینکه همه‌ی ما بلاخره میمیریم انچه مهمه تاثیر ما بر دیگرانه و اینکه آنچه که ما میدونیم لزوما تمام واقعیت و زندگی نیست دنیا بسیار گسترده تر از دایره‌ی آگاهی ماست و ما باید در جست وجو و رها از یکسری چارچوب‌ها و خرافات و وابستگی‌ها باشیم و پیوسته در حرکت و اکتشاف باشیم، شاید ما نتونیم به همه چیز اشراف واگاهی پیدا کنیم ولی می‌تونیم به قدر توان خودمون در مسیرش حرکت کنیم.

جالب بود
به نظر من ماهی سیاه کوچولو میدونست که داره میمیره و بدنش پر از زهر میشه واسه همین جون خودشو فدا کرد تا همه ماهی‌ها نجات پیدا کنند , اون ماهی ریزه‌ای که آخر بار نجات پیدا کرد همون مامان بزرگه ماهیها بود ;-)

با سلام، از عوامل کتابراه
این کتاب با اینکه خییلی حجمش کمه اما خییلی از لحاظ متنی قطور وحجیم بود وی جورایی فکر میکنم با فلسفه ارتباط داشت کاراکتر ماهی سیاه نترس بود، میخواست از جویبار به رودخانه سفر کنه اونم تنهایی ودر این سفر باخطرات زیادی رو به روشد واز همه‌ی اون‌ها به راحتی گذشت و به کمال رسید ولی اخرش معلوم نشد که پایان زتدگیش به کجا رسید؟
ولی‌ی جور دیگه معنی کرد زندگی پایان نداره، پایانش رو هرکسی میتونه خودش تکمیل کنه با روایت خودش

سلام. بنظر من این کتاب مثل کتاب کیمیاگر میگه تا آخرین لحظه افسانه شخصیت رو دنبال کن و در این مسیر چیزهای جدیدی از جهان کشف میکنی و بعد اینکه در ره رسیدن به هدفت مردن خیلی با ارزش تره تا اینکه زندگیت تکرار و تکراری بشه فقط کتاب کیمیاگر برای بزرگسال ولی این کتاب برای کودکان که بهشون یاد میده برای هدفی که توی ذهنت داری تا ابد تلاش کن.
خیلی کتاب قشنگی بود و خوانندش هم میتونه هر رده سنی باشه.

به معنای واقعی فوق‌العاده!
این کتاب یک توصیف بسیار ساده و روان از جامعه‌ی امروزی است و مشکلی رو شرح میده که خیلی از ما درگیرش هستیم.
به نظرم قلم ساده‌ی نویسنده باعث شده تا کتاب از پیچیدگی‌های بیهوده دور باشه و از طرفی برای سنین کم هم مناسب تر شده، هرچند مطالعه‌اش رو به همه توصیه می‌کنم چون فرقی نداره چه سنی داشته باشید این کتاب حرف‌های زیادی برای شما داره.
درکل از خواندنش بسیار لذت بردم با تشکر از کتابراه عزیز.

کتاب رو خیلی دوست داشتم
ابتدا برای دخترم کتاب رو دانلود کردم ولی وقتی خوندمش کلی کیف کردم
ماهی کوچولویی که ذهنی کنجکاو داره، آرزو و رویایی توی سرش داره که برای رسیدن بهش باید کلی چالش رو رد کنه
موضوع عالی، متن عالی، برای همه سنین از نه، ده سال به بالا مناسب
توصیه میکنم حتما بخونینش
درد من حصار برکه نیست!
درد من زیستن با ماهیانی است
که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!
📕 ماهی سیاه کوچولو
👤 #صمد_بهرنگی

به نظر من این کتاب فوق العاده است و آقا سمد بهرنگی خیلی نویسنده‌ی خوبی است. اما‌ای کاش که آخرش معلوم بود این طوری ما وقتی داستان رو آخرش رو فرض می‌کنیم دیگه واقعا نگران ماهی سیاه نیستیم به نظر من آخرش این طوری است: ماهی سیاه در دریا افتاده بود و بی هوش بود. چند روز بعد مادرش از نگرانی تاقت نیاورد و به دنبالش رفت و وقتی پیدایش کرد به طرف درمانگاه رفت و ماهی سیاه کوچولو از مرگ نجات یافت.

کتاب رو خوندم
۱_داستان کوتاهیه در عرض بیست دقیقه میشه تمومش کرد.
۲_ آموزندست، راجع به استقلال رای و تجربه چیزهای نو و... نکاتی داره که ارزندست.
۳_ برای بچها کمی خشنه، می‌تونست ملایمتر باشه.
۴_ خوندنش برای بزرگترها هم خالی از لطف نیست.
در آخر هم ممنون از کتابراه و یک پیشنهاد کاربردی «لطفا قابلیت هایلایت کردن کتاب‌ها رو اضافه کنید.»

این کتاب رو وقتی که ۵ سالم بود و هنوز سواد خوندن نداشتم در چندشب برام خوندن و اینقدرمنتطر ادامه ش بودم که آرزو میکردم خودم سواد داشته باشم و بخونمش. به قدری با قلب و روح ادم بازی میکنه که بعد از این کتاب، من به تمام کتابای دنیا و کتاب خوندن علاقمند شدم و تا سالها غصه ماهی سیاه کوچولویی رو میخوردم که معلوم‌نشد چی بر سرش اومد. توصیه میکنم با خوندن این کتاب برای بچه‌ها، قلب و روحشون رو قلقلک بدین.

دومین باری بود که این کتابو خوندم بار اول سالها پیش بود برای خودم خوندم آدمو بفکر وامیداره حرفش که اما من باید تا میتوانم زندگی کنم و به پیشواز مرگ نروم، مهم اینه که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشه. اما اینبار همراه با پسرم خوندم جالب بود که هر بار کلی سوال پیچم میکرد و اونو به چالش کشیده بود راجب تمام وقایعی که از زبون ماهی کوچولو تعریف میشه فکر کنه

اینکه ماهی سیاه کوچولو از دایره امن خودش اومد بیرون و متفاوت زندگی کردن و انتخاب کرد خیلی قشنگ بود. بله این کتاب و پیشنها میکنم به کسایی که میترسن از دایره امن خودشون خاج شن. کتاب جاناتان مرغ دریایی و رمان قصر آبی کتاب‌هایی بودن که داستانش شبیه به ماهی سیاه کوچولو بودن و شخصیت‌های اصلی داستان متفاوت زندگی کردن رو انتخاب کردن🍃

سلام
کتاب ماهی سیاه کوچولو رو گرفتم و خوندم.
عااالی بود.
و تا حالا چند بار خوندمش.
درباره ماهی سیاه کوچولویی که میخواد دنیا رو ببینه.
کتاب‌های صمد بهرنگی واقعا عاالی هستن
و آدم هرچی کتاب هاش رو بخونه سیر نمیشه.
و کتاب‌های او ارزش چند بار خواندن را دارد
و خیلی خیلی پیشنهاد میکنم که این کتاب و بقیه‌ی کتاب‌های صمد بهرنگی رو حتما حتما بخونید👌👌

سلام خیلی زیبا بودچون:صمد بهرنگی بهترین دورچینی کلمه در داستان ودر رسوندن ذهنیت خود به مخاطب را داردواین مهمترین اصل در نویسندگی از نظرمن بوده وهست که نویسنده ذهنیتی که دارد را به خوبی عنوان کندودراین مورد بسیارمهم چیزی رادریغ نکند. که برای مثال کسی که این مورد را خوب در نظر میرفتند در داستان نویسی صمد بهرنگی بهترین الگو است

فوق العاده زیبا
ماهی سیاه موچولو با کشتن مرغ ماهی خوار روی زندگی بقیه تاثیر گذاشت. مهم نیست که بعد از اون ماحرا مرد یا زنده موند، مهم اینه که روی زندگی بقیه تاثیر گذاشت. صمد بهرنگی زود مرد اما خود صمدم ماهی سیاه کوچولو بود. خیلی از ماها بیشتر از شصت هفتاد سال زندگی میکنیم اما لحظه مرگ...

کتاب از ماهی حکایت می‌کند که از جویبار خسته شده و عزم سفر به دریا دارد هر چند که با مخالفت مادرش رو به رو میشود اما او در ارزوی ماجرا جویی است. همسایگان او را عاملی برای بیراه کردن بقیه ماهی‌ها میدانند. در میانشان مارمولک دانا خطرات سفر را به او گوشزد میکند و او را راهنمایی میکند. این کتاب در کل جسارت را به کودکان آموزش می‌دهد.

بنظرم که با این که برا سنین کودکی و جوانی نوشته شده ولی بعضی وقتا آدم بزرگا از بچه‌های کوچک چیزی یاد میگیرن که از هم سن خودشان و بزرگان دیگر یاد نمیگیرند. داستان زیبا و ساده ولی در عین حال پر مفهوم و معنا هست و اصل مطلب اینه که «ادم نترسه و نظر و عقیده شخصی خودش رو بیان کنه حتی اگر با بقیه در طرز تفکر و نگرش تفاوت داشته باشه»

این داستان بیشتر برای نوجوانان هست. در این کتاب متوجه می‌شویم تا وقتی راکد هستیم از دنیای اطرافمان درکی نخواهیم داشت. و در نهایت باید بر ترس هایمان غلبه کنیم تا بتوانیم پنجره‌های تازه‌ای به زندگی خود بگشاییم. موضوع بعدی این داستان بیشتر به روحی جمعی جامعه می‌پردازد موفقیت و پیروزی را در گرو جمع و اجتماع و اتحاد آدمها می‌داند.

کتاب واقعا جالبی بود
من تو اینستا با این کتاب آشنا شدم و از کتابراه دانلودش کردم و انقدر برام جذاب بود که در عرض تقریبا ۲۰ دقیقه تمومش کردم.
با اینکه نوشته مخاطب این کتاب کودکان هستند اما برای رده سنی بزرگسال هم خالی از لطف نیست و برای ما هم تلنگری هست
ممنون از کتابراه برای گذاشتن این کتاب

این صمد بهرنگ اون موقع‌ها چقدر آدم رویاپردازی بوده
واقعا به طرزفکرش حسودیم میشه، کسی که ماهی سیاه کوچولو رو مینویسه یک انسان ریسک پذیر و قابل احترامه.
تقریبا تموم داستاناشو خوندم ولی این از توی همه شون بهترینه
اگر میخواین یه کتاب ازش بخونین این رو انتخاب کنین لطفا: -[

به نظرم یکی از بهترین کتابهایی بود که مطالعه کرده بودم. برخلاف اسم کتاب که ذهن را به سویی میبرد که شاید داستان کودکانه باشد بنظرم کاملا اموزنده و درس امید و فداکاری و شجاعت را به ما می‌دهد، از نویسنده عزیز متشکرم. هم زبانی شیوا و عامیانه و هم اموزنده. نکات کلیدی زیادی در بر داشت من درس گرفتم

سلام
این داستان به این زودیا تمام نمی‌شود اگر داستان‌های طولانی و جذابی را دوست دارید، پیشنهاد می‌کنم. این کتاب گزینه خوبی است داستان یک ماهی که از زبان پدر بزرگ ماهی برای بچه‌ها و نوه هایش تعریف می‌کند. ابتدای داستان خنده دار و جالب است و همین باعث می‌شود که به دنبال ادامه داستان بروید.

کوتاه و فوق العاده بود
بخشی از کتاب:
مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید اما من تا می‌توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ رو به رو شدم _ که می‌شوم _ مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد..

خیلی جالبه، این کتاب ارتباط نزدیکی با زندگی خود آقای بهرنگی داره... و جدا از مفهوم کتاب، چقدر روبه رو شدن با موانع و مراحل زندگی رو درست نشون میده از افرادی که باهاشون رو به رو میشیم تا خانواده خودمون و طرز فکر ها در کل به واسطه استادم بالاخره این کتاب و خوندم و غرق لذت شدم

خب ماهی سیاه کوچولو به شدت منو یاد جاناتان مرغ دریایی می‌انداخت!
داستان برای کودکان نوشته شده اما اسم "صمد بهرنگی" و شهرت این کتاب اجازه نمیداد به سادگی از کنارش رد شد و مدام دنبال نماد و یا تمثیل خاصی میگشتم!
داستان ساده‌ای بود و به نظر من چارچوب خیلی تکراری‌ای داشت (:

به نظر من که کتاب خیلی قشنگی بود واین کتاب درواقع بیانگرزندگی ماست. خیلی از ما ماهی سیاه کوچولویی دردرونمان داریم که هنگامی که میخواهیم به رویایمان برسیم با مخالفت دیگران یا با موانعی روبرو میشویم اما مهم این است که تا وقتی زنده هستیم ادامه بدهیم وبه آرزو و هدف خود برسیم.

کتاب انگیزشی بسیار خوبی است کتابی که در زمانه خود ایدئولوژی خاصی را دنبال می‌کرده است و انسان را به رهایی از سنتها و تعصبات وا می‌دارد. انسانی که باید آزاد و رها باشد و به کرامت انسانی و هدایت الهی برسد. انسانی که نباید اجازه قید و بندهای زندگی و افکار دیگران را بخود بدهد.

من واقعا از این کتاب خوشم آمد من عاشق اخلاق ماهی سیاه کوچولو هستم اون وقتی کسی اذیتش می‌کنه اهمیت نمیده چون می‌دونه متون فکر می‌کنه واقعا این کتاب رو بقیه نوجوانان و جوان‌ها پیشنهاد می‌کنم. هم کلماتی سنگین نیست هم آموزنده است و هم جالب من به این کتاب پنج ستاره می‌دم

سلام داستان قشنگی بود و مفید فقط کاش نتیجه مبارزه با مرغ ماهیخوار رو می‌نوشتید. ماهی کوچولو زنده موند و البته مهم این بود که حتی اگه مرده مفید زندگی کرده و دنیا دیده شده بود اما دوست داشتم می‌نوشتید ماهی کوچولو از شکم مرغ ماهیخوار زنده بیرون اومد و به دوستانش ملحق شد.

گاه زندگی روزمره را چنان محکم می‌چسبیم و سعی در حفظ آن داریم که گویی تا ابد زنده خواهیم ماند و حتی فکر دل به دریا زدن را نیز نمیکنیم، زندگی را تا رساندن به مرگ بعد از پیری وظیفه‌ی خود دانسته و در خود شجاعتی برای احتمال داشتن عمر کوتاه اما به قیمت ارزشمند و والا نمی‌بینیم.

این کتاب راسالها پیش زمانی که کودک 8ساله‌ای بودم خواندم,الان که نزدیک به 44 سال دارم مجددا انرا توانستم بخوانم,اموزنده است اما برای افرادی که این کتاب را بفهمند وموضوع انرا درک کنند,زیبایی مفهوم این کتاب معمایی بود که برای من بعد از گزشت این سالها و تجربه زیاد روشن و نمایان شد

کتاب خوب و جالبی بود و آدم رو جذب خودش می کرد دست نویسنده اش درد نکنه و قلمشون پایدار داستان درمورد ماهی سیاه کوچولویی بود که آرزو داشت دنیا را بگردد و با اینکه بقیه اورا دیوانه خطاب می کردند و با آن کار او مخالف بودند اما او به دنبال آرزوش رفت

سلام. حدود چهل سال پیش این کتاب ارزشمند را در دوران کودکی خوانده بودم. اکنون نیز دوباره خواندم. اشکال و مطالب حسی نوستالژیک داشت. مرا به گذشته‌ای برد که با مشقت راهی صعب را برای رسیدن به کتابخانه طی می‌کردم. یاد صمد به خیر. روحش شاد.