نقد، بررسی و نظرات رمان دروغی که تمام زندگیم بود - ساینا مقدسی
3.8
2296 رای
مرتبسازی: پیشفرض
ehsan deldar
۱۳۹۴/۰۸/۱۶
11
داستان زیبایی بود. ولی با فرهنگ مملکت ما جور درنمیومد. میتونستی این دست دادنا و بوس کردنای شخص نامحرم توی داستانتون رو نذارید چون اصلا وجههی خوبی نداشت. در ضمن شما اول داستان از کلمهی محرم رضاعی حرف زدین. ببخشید توی داستان ک انگار همه باسپیتا محرم بودن دیگه اینو کجای دلم بذارم. در کل داستان جالبی بود جدا از صحنههای تخیلی و جاسوس بازیاشون. ولی اگه روی شئونات اسلامی و مذهبی توی داستان اهمیت داده میشد بهتر بود. ممنون از زحمات خانوم نویسنده
سلام
نمیدونم چطور بیان کنم
ترکیبی از فیلمهای ایرانی دهه هشتاد با پایانی معلوم و هالیوودی بود
اما از فضاسازی تقریبا غیر واقعی و اسامی که از ایران باستان بود خیلی خوشم اومد
نظر پر نقصم را درگیریهای ذهنی سپیتا و شروع داستان ازحال به گذشته و دوباره حال، جلب کرد بنظرم اشفتگی و بقولی ناملموسی داستان اینجا بود و در اخر عشق داغ و اتشین گشتاسب بود که در امروزه هرکس جایش بود با تمام ناملایمتیهای سپیتا تمام میشد و این بود که داستان رو غیرواقعی جلوه داد
نمیدونم چطور بیان کنم
ترکیبی از فیلمهای ایرانی دهه هشتاد با پایانی معلوم و هالیوودی بود
اما از فضاسازی تقریبا غیر واقعی و اسامی که از ایران باستان بود خیلی خوشم اومد
نظر پر نقصم را درگیریهای ذهنی سپیتا و شروع داستان ازحال به گذشته و دوباره حال، جلب کرد بنظرم اشفتگی و بقولی ناملموسی داستان اینجا بود و در اخر عشق داغ و اتشین گشتاسب بود که در امروزه هرکس جایش بود با تمام ناملایمتیهای سپیتا تمام میشد و این بود که داستان رو غیرواقعی جلوه داد
خیلی عجیبه اولش؟ تو مهمونی سپیتا دیاکو و تمین رو هم به مهمونی دعوت نکرد ولی اومدم کلی هم حرف زدن تا دریا و گشتاسب رسیدن و جرعت حقیقت بازی کردن دیاکو و تمیم اصلا نبودن؟ یکی توضیح بده😐ولی در هر حال بهترین رمان جهانه به نظر من آنقدر خوشم اومد خیال پردازی میکنم بزرگ شدم فیلم اینو بسازم😂😂آها خیلی دوس دارم غیافه سپیتا رو ببینم که گشتاسب آنقدر دیوونش بود! اسماشونمی نمه عجیب میزد😂😂
زحمات نویسنده قابله تحسینه!نه میشه گفت بد بود (به هر حال داستان بود) نه میشه گفت خیلی خوب بود...
از اینکه همه اسما خیلی اصیل بودن، داستانش هم معاصر بود و هم دور از واقعیت امروزی (طرز پوشش و سازمان و.. انگار یه داستانه خارجی با اسم ایرانی میخونم) وهم عشق بیحدمرد داستان!!
یجور داستانه تخیلی بود!نمیشه گفت بقول یکی از کاربران که ارزش خوندن نداره!داره!!! اینم یه رمان مثله بقیه رمانهاس
و در اخر سپاس از کتابراه🙏بابت زحماتش
از اینکه همه اسما خیلی اصیل بودن، داستانش هم معاصر بود و هم دور از واقعیت امروزی (طرز پوشش و سازمان و.. انگار یه داستانه خارجی با اسم ایرانی میخونم) وهم عشق بیحدمرد داستان!!
یجور داستانه تخیلی بود!نمیشه گفت بقول یکی از کاربران که ارزش خوندن نداره!داره!!! اینم یه رمان مثله بقیه رمانهاس
و در اخر سپاس از کتابراه🙏بابت زحماتش
کاراکترهای اصلی داستان حداقل دوشخصیتی هستند. شخصیتی مقاوم در عین حال شکننده شخصیتی عاشق ماموریتهای خترناک در حالی که دارای روحیههایی لطیف و شکننده دارند. شخصیتهایی عاشق خانواده اما بدون داشتن بچه.. کسانی که بخاطر عضویت در نهادی امنیتی باید رازداری جزو ذاتشان باشد اما توقع دارند هیچ رازی طرف مقابلشان نگه ندارد. به هر حال با حساب دو دو تای من جور نبود. ولی مشخص بود روی داستان خیلی فکر شده بود. ممنونم از نویسنده محترم.
ی جاهاییش خوب بود و حتی اشک ادمو در میاورد ولی خب کلی بخوای حساب کنی زیاد خوب نبود،
مثلا اگه داستان تو ایران اتفاق افتاده بود، پس چرا نوع پوشش شخصیتها اصلا جوری نبود که تو ایران مرسومه، و اسمها هم خیلی قدیمی و سنگین بودن، درصورتی که داستان در زمان معاصر بود چون از هک کردن دوربین و.. حرف میزد که مربوط به دوره معاصر میشه، درکل داستان قویای نبود و نمیشه بعنوان یه رمان خوب روش حساب کرد چون ضعفهای زیادی داشت
مثلا اگه داستان تو ایران اتفاق افتاده بود، پس چرا نوع پوشش شخصیتها اصلا جوری نبود که تو ایران مرسومه، و اسمها هم خیلی قدیمی و سنگین بودن، درصورتی که داستان در زمان معاصر بود چون از هک کردن دوربین و.. حرف میزد که مربوط به دوره معاصر میشه، درکل داستان قویای نبود و نمیشه بعنوان یه رمان خوب روش حساب کرد چون ضعفهای زیادی داشت
همونطور که دیگر کاربران نظر دادن نقصهایی داشت ولی فارغ از این نقصها میشد گفت که مفهوم داستان رسونده شده که یک زود تصمیم نگیریم، دو صحبتهای طرف مقابلمون رو از چند زاویه نگاه کنیم و.... و مفهوم اصلی که نویسنده در نظر داشت به خوانندهها بگه که قدر چیزهایی که دارید رو بدونید و در مشاجرهها و بحثها به این فکر کنید که شاید دو صباح دیگه فرد مقابلتون رو از دست دادید
به نظرم ارزش یک بار خوندن در مواقع بیکاری رو داره
به نظرم ارزش یک بار خوندن در مواقع بیکاری رو داره
من به نظر خودم میگم از هر لحاظی عالییییی بود و کاری هم به نظرات بقیه هم ندارم
هم درجه یک بود وهم اشکم در اومد
واقعا فضایی عاشقانه واسه مخاطب رقم میزد
من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و بعضی جاها میلرزیدم!
خلاصه از نویسندهی فوق العاده این کتاب بسیار ممنونم
امیدوارم هرجایی هستن موفق باشن
فقط یه سوال داشتم آخر کتاب اون بازبینی اول و دوم و سوم معنیش چی بود؟؟؟ من نفهمیدم
لطفا اگه میدونین جوابمو بدین ممنون میشم💜
هم درجه یک بود وهم اشکم در اومد
واقعا فضایی عاشقانه واسه مخاطب رقم میزد
من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و بعضی جاها میلرزیدم!
خلاصه از نویسندهی فوق العاده این کتاب بسیار ممنونم
امیدوارم هرجایی هستن موفق باشن
فقط یه سوال داشتم آخر کتاب اون بازبینی اول و دوم و سوم معنیش چی بود؟؟؟ من نفهمیدم
لطفا اگه میدونین جوابمو بدین ممنون میشم💜
سلام، کتاب ناشیانه نوشته شده، مکالمات چندان دلچسب نیست ولی نباید از نظر دور داشت که درخواننده تمایل ادامه رو ایجاد میکنه، به نویسنده بابت نگارش اون تبریک میگم اما جای کار بسیار داره امیدوارم درآثار بعدی پختگی بیشتری رو شاهد باشیم اما چیزی که مشهد هست این کتاب نه در ایران هست و نه درخارج از ایرانه خیلی مطالب سریع به جمع بندی میرسه وسریع همه چیز شسته و رفته میشه این قسمت از کار رو ترجیح میدم
متون کتاب زمان حال رو به تصویر میکشید در حالی که ارتباط دختران و پسران تفریحات مهمانیها و غیره زمان شاه و یا جایی ورای ایران جمهوری اسلامی رو تداعی میکرد که بزرگترین تضادش بود و نشان از خیال پردازی نویسنده رو میداد. بعلاوه کاملا غیر واقعی و تخلیلی بود بخصوص در مورد شخصیت خود داستان سرا. از نظر من بیشتر برای پر شدن وقت بود تا یک اثر ادبی. ضمنا ادبیات و کلام بسیار ابتدایی و محاورهای داشت
نویسنده انگارچند داستان را از چند جا سرهم بندی کرده بود طوری معلوم نبود که کدام ژانر بر دیگری برتری داره. در ضمن استفاده از چند اسم که دیگر استفاده نمیشود پاسداشت زبان فارسی نیست. در ضمن نه سازمانها مشخص بود نه شغلشان و این اتفاقات اصلا در ایران امکان نداره بیفته، خیلی بهتر بود که به صورت رمان عاشقانه مطرح میشد نه اینگونه که انگار داری یک داستان تخیلی میخوانی که معلوم نیست چرا بدینگونه به آن پرداخته شده؟؟؟
از نظر من کتاب ترکیبی ناموزون بود از سریال آمریکایی نیکیتا!، شخصیتهای رمانهای م. مودب پور، ایران آرمانی نویسنده و حس، وتخیلات عاشقانه نویسنده!شخصیتها نامتناسب بوده و دیالوگها خسته کننده بودند، ویژگیهای همه شخصیتهای اصلی آرمانی انتخاب شده بود و کاملاغیر واقعی. از نظر من هیچ خلاقیتی در کتاب نبود و آخرش هم کاملا قابل حذس زدن بود. دوستانی که این کتابو خوندن پیشنهاد میکنم سریال نیکیتا رو حتما ببینن!!
میدونید کجاش خیلی مسخره بود بعد اینکه به جرم کار در سازمان جاسوسی دستگیرشون میکنن در سازمان دولتی ایران استخدام میشن!!!!!
تازه آدمایی که در یک سازمان اطلاعاتی ایران کار میکنند تیپ و شخصیتشون اصلا مثل گشتاسب و گرشاسپ و نامزدش نیست.
نویسنده ایران ایده آل خودشو تصویر کرده نه ایران واقعی
میشد مرگ پدر و مادر دختره رو هم به همون سازمان جاسوسی نصبت داد که اونم یه دروغ دیگه باشه
تازه آدمایی که در یک سازمان اطلاعاتی ایران کار میکنند تیپ و شخصیتشون اصلا مثل گشتاسب و گرشاسپ و نامزدش نیست.
نویسنده ایران ایده آل خودشو تصویر کرده نه ایران واقعی
میشد مرگ پدر و مادر دختره رو هم به همون سازمان جاسوسی نصبت داد که اونم یه دروغ دیگه باشه
خداقوت میگم به خانوم ساینا مقدسی بابت این کتاب جذاب. من خیلی لذت بردم از خوندن این کتاب از قصهی این کتاب از عشقی که بین سپیتا و گشتاسب بود. داستان این کتاب برای من جذاب بود و دوست داشتم زودتر برسم خونه و کتاب رو ادامه بدم، در آخر کتاب تلنگرهایی هست که نباید به راحتی ازشون رد شد، این تلنگرها باعث میشه یکم فکر کنی راجب خودت.... این کتاب اولین کتاب رمانی بود که خوندم و باعث شد سبک مورد علاقمو تو کتاب خوندن پیدا کنم.
داستانواونچیزیکهتوذهننویسندهبودودوستداشتم، درکلچارچوبداستانخوببودولیمتاسفانهضعیفتقریرشدهبود، باکاربرایدیگهموافقمکهدوگانگیتوشخصیتهاوموقعیتهاشونبود، درضمنخیلیمظالباضافیکهخوانندهروکلافهمیکنهداشت، بعضیجاهازیادبازشدهبودوخیلیسریعهمسرهماومدهبود، قلمضعیفبودوذهنقوی، اگهکاربشهخیلیخوبمیشهبنظرمبایدروشویرایشانجامبدین، درکل خستهنباشی
با واقعیت همخوانی نداشت خیلی تخیلی به نظر میومد ولی خب بهر حال رمانه و سلیقه نویسنده این بوده که همه چی با واقعیت متفاوت باشه و پر رنگ تر.. اما در کل خوب بود فقط یه سوتی داشت و اون این ماکان برادر رضاعی سپیتا بود در حالیکه چهار سال باهاش تفاوت سنی داشت و امکان رضاعی بودنشون با این تفاوت سن وجود نداره که بهتره نویسنده محترم به این نکته توجه میکرد...
رمان جالبی بود وهمین که به خواننده این موضوع را القامیکرد که قبل از هرپیش داوری و زودقضاوت کردن به توضیحات طرف مقابل گوش بده وهم اینکه زمان همیشه نیست و اونطوری که به نظرمیرسه همیشه یه جور نیست یک ثانیه فکرکردن به نبودن اطرافیانمون میتونه خیلی فکرهارو به وجود بیاره که درمواقع عادی به وجودنمیان وهمچنین این رمان روی ذهنیت وافکار وهمچنین نحوهی برخورد بافرد خطاکار خیلی تاثیرگذاره
دختر تو سازمان کار میکنه اونم تو ایران پس چرا هیچ ذکری از لباس محجوب نشده وهمیشه ذکر میکرد که یک تیشرت پوشیده با شلوار!! !
بعد اسم همه شخصیتها عجیب بود عادتن یک اسم غیر مآلوف پیداه میشه نمه همشون🙁
جزئیات اکثر جاها ذکر نشده بعدم بیشتر ۳۰۰ صفحه هم هست
تا نصف کتاب خوندم تا اخر بخونم ببینم چی میشه
ولی اخرش واقعاً عالیه❤❤❤❤
بعد اسم همه شخصیتها عجیب بود عادتن یک اسم غیر مآلوف پیداه میشه نمه همشون🙁
جزئیات اکثر جاها ذکر نشده بعدم بیشتر ۳۰۰ صفحه هم هست
تا نصف کتاب خوندم تا اخر بخونم ببینم چی میشه
ولی اخرش واقعاً عالیه❤❤❤❤
ضمن خسته نباشید رمان قشنگی بود ولی زمان رمان نامشخص بود قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب اگر قبل از انقلاب باشه که تلفن همراهی وجود نداشتن واگر بعداز انقلاب باشه که این همه بیبندبازی بین کارکنان سازمان اطلاعاتی وجود ندارد زیرا همه معتقد ومسلمان هستند درضمن ما درکشورمان استان داریم نه ایالت چه قبل از انقلاب و چه بعداز انقلاب این رمان بیشتر مانند فیلمهای هندی بود با تشکر
قشنگ نبود خوشم نیومد اوایل شروع قشنگ بود که همین باعث شد به خوندن کتاب ادامه بدم اما یهو بعد از جاهای اکشنی یاد فیلمهای هالیودد افتادم😐😐 موضوع داستان خوب بود اما میتونست بهتر از اینا باشه نویسنده بلید جوری مینوشت که خوانند متوجه میشد در کجا فضا سازی شده نه حجابی نه چیزی دختره یا تیشرت یا شلوار 😑فضا سازی به نحوی بود ادم اصلا با خوندن نمیفهمید ایرانی یا خارج
من دوست داشتم هم تکراری نبود داستان. هم اینکه خیلی روان نوشته شده بود. انقدر جذبم کرد که چند ساعته خوندمش و نتونستم کنارش بذارم. اینکه یه داستان چطور پیش بره یا توی یه موقعیت چه اتفاقی بیفته به نظر من سلیقهی نویسنده است و باید بهش احترام گذاشت. در کل خیلی راضیام از اینکه وقت گذاشتم و خوندمش. انشالله که کتابهای جدیدتر و جذاب تر از نویسندهی خوبش چاپ بشه
به عنوان یک نوسینده میگم قلم خوبی دارین اما نقد من"
یک اپر فضای داستان ملموس تر میشد بهتر بود و این که دین زردشت و اهورا ذکر شده بود باید بگم ایده خوبی میتونست باشه ولی باید تضادها رو کمتر میکردین!اشاره کوتاهی باید به مذهب شخصیت میشد بد نبود! بحث سازمانهای مخفی و هالیودی و چندین صحنه اکشن خارق عادت متنو هدف رو دور میکرد!
با تشکر با ارزوی اثرهای بهتر و پخته تر!
یک اپر فضای داستان ملموس تر میشد بهتر بود و این که دین زردشت و اهورا ذکر شده بود باید بگم ایده خوبی میتونست باشه ولی باید تضادها رو کمتر میکردین!اشاره کوتاهی باید به مذهب شخصیت میشد بد نبود! بحث سازمانهای مخفی و هالیودی و چندین صحنه اکشن خارق عادت متنو هدف رو دور میکرد!
با تشکر با ارزوی اثرهای بهتر و پخته تر!
خیلی خوب بود من خوشم اومد
اما یه نکته که من فهمیدم از وسطهای رمان داشتین لو میدادین که بهم میرسن... و من فهمیدم ولی برایم جالب بود ببینم چجوری بهم میرسن...
من تونستم با رمان ارتباط برقرار کنم و خودمو تو اون شرایطها ببینم
من قبل اینکه رمان بخونم اولش به نام رمان دقت میکنم و من از نام داستان خیلی خوشم اومد و بخاطر همین خوندم
خیلی ممنون خوب بود...
اما یه نکته که من فهمیدم از وسطهای رمان داشتین لو میدادین که بهم میرسن... و من فهمیدم ولی برایم جالب بود ببینم چجوری بهم میرسن...
من تونستم با رمان ارتباط برقرار کنم و خودمو تو اون شرایطها ببینم
من قبل اینکه رمان بخونم اولش به نام رمان دقت میکنم و من از نام داستان خیلی خوشم اومد و بخاطر همین خوندم
خیلی ممنون خوب بود...
اول نکات مثبت رو میگم تخیل خانم مقدسی عالی بود چون کارشخصیت پردازی و به سرانجام رسوندن اتفاقات کارسختیه ولی بسیار صحبتهای بین افراد زیاد بود و برای من خسته کننده بود وسعی میکردم از صفحات ردبشم و میتونست به جای این همه صحبت کمی به توصیف مکان و افراد بیشتر پرداخته بشه، رمان برای من خیلی مناسب نبود خانم مقدسی میتونه با کمترین و مشارکت زیاد کتابهای بهتری رونویسی.
به نظر من کتاب فوق العادهای بود
شروع داستان گنگ بود و من رو وادار میکرد که برقیهی کتاب رو با شوق بیشتری ادامه بدم
احساسات کتاب ترکیبی از منطق و احساس بود..
و خب شاید کمی.. کمی که نه شاید خیلی بیشتر از کمی من را به یاد خودم میانداخت با بهترین رفیقم که حالا فرا تر از رفیقم است
میتوانم بگویم جز سه کتابی است که به دیگران توصیهاش میکنم
شروع داستان گنگ بود و من رو وادار میکرد که برقیهی کتاب رو با شوق بیشتری ادامه بدم
احساسات کتاب ترکیبی از منطق و احساس بود..
و خب شاید کمی.. کمی که نه شاید خیلی بیشتر از کمی من را به یاد خودم میانداخت با بهترین رفیقم که حالا فرا تر از رفیقم است
میتوانم بگویم جز سه کتابی است که به دیگران توصیهاش میکنم
خوب بود اما اون تکذیب کردن سپیتا نسبت به احساساتش خیلی تو مخ بود و حوصله سر بر و بهتر میشد اگر شخصیت اصلی منطقی تر بود.
و اینکه بهتر بود نویسنده بیشتر سعی در واقعی گرایی و مطالبی ک مینوشت میکرد تا اینکه تلاش در زیاد کردن صفحات بکنه.
ضمنا ذکر نشده بود که ژانر رمان عاشقانه و تخیلی هست پس نویسنده نباید انقدر از قویه تخیلش برای نگارش استفاده می کرد.
و اینکه بهتر بود نویسنده بیشتر سعی در واقعی گرایی و مطالبی ک مینوشت میکرد تا اینکه تلاش در زیاد کردن صفحات بکنه.
ضمنا ذکر نشده بود که ژانر رمان عاشقانه و تخیلی هست پس نویسنده نباید انقدر از قویه تخیلش برای نگارش استفاده می کرد.
کتاب جالبی بود مخصوصا اینکه برعکس خیلی از رمانهای ایرانی در این رمان حداقل بهداشت کلام رعایت شده بود و از الفاظ رکیک استفاده نشده بود. نقدی که من بهش دارم در مورد اون جاییه که مکالمه عربی داشت که تمام جملاتش غلط بود. جا داره نویسنده عزیز در این مورد یا اصلا از جملات عذبی استفاده نمیکردن یا حداقل از یک کارشناس ادبیات عرب استغاده میکردن.
ی سری نفطه ضعف جزیی در روند داستان داشت ولی به نظرم واسهی نویسنده تازه کار بد نبود، ب هر حال نظرم اینه ک هیچ کتابی توی دنیا وجود نداره ک بعد از خوندنش از وقتی ک براش گذاشتی پشیمون بشی، با نهایت تلاشی ک حتما از طرف شما برای بهترین خروجی انجام شده، کتاب شما ارزش یک بار خوندن رو داره سپاس از شما و ب امید موفقیت بیشتر شما🌹🌹🙏🏻🙏🏻
خیلی سعی کرده بود از اسامی ایرانی استفاده کنه و تعصب بیجایی حتی در استفاده از کلمه خدا داشت، اما جاهایی هم از دستش در رفته بود. کلا تکلیف نویسنده با خودش روشن نبود. اینجا ایرانه؟نیست؟فرهنگ مردم!؟ نوع پوشش!؟حتی سازمانی که در اون کار میکردند و جاهایی که ماموریت میرفتند؟ آیا در ایران بود یا خارج از کشور؟؟ اون تعصب رو دوست نداشتم.
واقعا نمیدونم چی بگم. کتاب من و دنبال خودش کشاند ولی تا نصف کتاب رو میخونی هیچ اتفاقی نمیافتد و وقت محاورههای کودکانه و وقتگیر را میخوانی و به خودت میگی که چی. اسامی و مکانها و شغلها خیلی نامانوس هستن. سازمان و ایالت و اسمهای بسیار زیاد و ایرانی خالص که خیلی توی ذوق میخورد.. خواننده نمیداند در کجا و در چه مکانی هست. ولی باز هم ممنونم.
بدون اشتیاق و با بیحوصلگی خوندم نویسنده زمان و مکان داستان را بخوبی بازگو نکرده بود ایران هیچوقت ایالتی اداره نمیشه. از اسامی ایران باستان استفاده شده بود در حالیکه شخصیت داستان اگر در جامعه ایرانی زندگی میکنه با افرادی با اسامی مذهبی هم باید برخورد داشته باشه کلا فضای قصه یک فضای غیر واقعی و نامحسوس بود و بیان رابطهها بسیار اغراق امیز بود
داستانی بدی نیست ولی اسرار شخصیت اول روی لج بازیش رو بعد از فهمیدن واقعیت خیلی کش دار کرده نویسنده که دیگه روی اعصاب میره ولی حس عشق عالیی داره و نکتهی جالبش که خیلی خوب بود تلاش نویسندهی عزیز برای ب کار بردن واژهها و اسامی پارسی بود که عالی بود ولی درکل داستان خوبی بود برای نویسندهی عزیز آرزوی موفقیت میکنم ارزش خوندن رو داشت
سلام. تشکر میکنم از کتابراه
مدتیه اعصابم بهم ریخته، دنبال یه چیزی بودم که باهاش حداقل یکی دوساعت آروم شم که با کتابراه آشنا شدم. من این کتاب رو تونستم تاآخر بخونم.
کتاب بدی نیست. فقط به هیچ دورهای از ایران نمیخوره. تو بعضی از قسمتای کتاب نویسنده زیادی در مورد شخصیت اصلی داستان حرف زده. موضوشم بنظرم تکراری بود. به هر حال دستتون درد نکنه
مدتیه اعصابم بهم ریخته، دنبال یه چیزی بودم که باهاش حداقل یکی دوساعت آروم شم که با کتابراه آشنا شدم. من این کتاب رو تونستم تاآخر بخونم.
کتاب بدی نیست. فقط به هیچ دورهای از ایران نمیخوره. تو بعضی از قسمتای کتاب نویسنده زیادی در مورد شخصیت اصلی داستان حرف زده. موضوشم بنظرم تکراری بود. به هر حال دستتون درد نکنه
کتاب عالی بود ولی انگار اینا تو ایران اتفاق نیوفتاده مثلا در ترکیه یا در خارجه اتفاق اقتاده.
عشق که بین آنها بود خیلی قوی بود. به هر حال ولی این عشقها فقط در رمانها و داستانها اتفاق میافته.
هر کی بگه بده بد نیست خیلی خوبه اگه تک تک کلمات را با وجود احساس کنی برایت خیلی عالی میشود.
ممنون از نویسندش.
عشق که بین آنها بود خیلی قوی بود. به هر حال ولی این عشقها فقط در رمانها و داستانها اتفاق میافته.
هر کی بگه بده بد نیست خیلی خوبه اگه تک تک کلمات را با وجود احساس کنی برایت خیلی عالی میشود.
ممنون از نویسندش.
یه ستارهام زیاده. حقیقتش من واقعا اولش دیونش شدم. ولی دیگه آخرش خیلی کش دار شد. و راجب تنهایی گشتاسب و سپیتا روابط عاشقانه مهیجی نداشت.. و سری کار کوچیک این همه مدت دختره گشتاسب نمیبخشید و در آخر. بگم هرکی دنبالی داستان زیباست میتونه کتاب غزال یا یاسمین یا دارالمجانین یا من ارباب توام بخونه و حسابی لذت ببره
خیلی خوشم اومد بالاخره بعد چند وقتی رمان قشنگ خوندم ک ارزش داشت بخونمش
❌شعراش خیلی طولانی بود حداقل چند بیت باید باشه
❌بعضی جاهاشو باید از زبون گشتاسب میخوندیم ن اینکه همرو از زبون سپیتا
❌شخصیت ماکان خیلی باحال بود خیلی ازاون خوشم اومد
❌بعضی جاهاش واقعا اضافی بود و رمان و طولانی کرده بود میتونست کمتر باشه
در کل من خوشم اومد از کتابش😊😉✌👌
❌شعراش خیلی طولانی بود حداقل چند بیت باید باشه
❌بعضی جاهاشو باید از زبون گشتاسب میخوندیم ن اینکه همرو از زبون سپیتا
❌شخصیت ماکان خیلی باحال بود خیلی ازاون خوشم اومد
❌بعضی جاهاش واقعا اضافی بود و رمان و طولانی کرده بود میتونست کمتر باشه
در کل من خوشم اومد از کتابش😊😉✌👌
خیلی قشنگ بود فقط نفهمیدم چرا سپیتا خدا رو اهورا صدا میزد؟ مگه ایرانی نبودن؟ مگه شیعه نبودن؟ همش حس میکردم خارج از ایران نوشته شده تا وقتی گفت که از شمال به سمت تهران حرکت کردیم.
ولی در کل داستان قشنگی بود لذت بردم ازش. مخصوصا شخصیت غیرقابل نفوذ سپیتا و جذبهاش خیلی چیزا بهم اموخت. موفق باشید خانم مقدسی 🌹🌹🌹
ولی در کل داستان قشنگی بود لذت بردم ازش. مخصوصا شخصیت غیرقابل نفوذ سپیتا و جذبهاش خیلی چیزا بهم اموخت. موفق باشید خانم مقدسی 🌹🌹🌹
کتاب خوبی نبود
تخیلی بود یعنی رفتار شخصیتها اصلا غیر واقعی بود و تعاملی نبود
و شخصیت سپیتا دوست نداشتم انگار از دماغ فیل افتاده بود.
این جور خیال پردازیهای غیر واقعی فقط باعث میشه ادمهای نامعقول با انتظارات بیش از حد داشته باشیم
نمیدونم چی از رمان میشه یاد گرفت
عشق واقعی??!!خیر عشق غیر واقعی و تخیلی
تخیلی بود یعنی رفتار شخصیتها اصلا غیر واقعی بود و تعاملی نبود
و شخصیت سپیتا دوست نداشتم انگار از دماغ فیل افتاده بود.
این جور خیال پردازیهای غیر واقعی فقط باعث میشه ادمهای نامعقول با انتظارات بیش از حد داشته باشیم
نمیدونم چی از رمان میشه یاد گرفت
عشق واقعی??!!خیر عشق غیر واقعی و تخیلی
کشور داستان کجا بود اگر ایران بود چرا با شرایط ایران نمیخوند اساس داستان بر پایهی یک فرضیهی سست بود چطور میشه تو یه سازمان خرابکاری رتبهی بالایی داشته باشی و از خلاف سازمان بیخبر باشی. هکر باشی و تو زمینهی اطلاعات فریب بخوری. کلا تخیلی بود و مربوط به یک جایی در فضا گمانم اما در کل دستتان درد نکند
سازمانهای اطلاعاتی تو ایران اینشکلیه؟ !!!!! با این اسامی و روابط؟ ؟؟؟!!! مگه داریم مگه میشه؟
شخصیت اصلی داستان غرور لج درار و احمقانهای داشت ودر حین حقیر بودن خیلی مغرور بود... ضمنا این جمله خیلی حال بهم زن بود: یه تای ابرومو انداختم بالا.... در کل حالم بهم خورد. یه ستاره میدم اونم بخاطر توصیف و فضا سازی نسبتا خوبش.
شخصیت اصلی داستان غرور لج درار و احمقانهای داشت ودر حین حقیر بودن خیلی مغرور بود... ضمنا این جمله خیلی حال بهم زن بود: یه تای ابرومو انداختم بالا.... در کل حالم بهم خورد. یه ستاره میدم اونم بخاطر توصیف و فضا سازی نسبتا خوبش.
باورت میشه من الان 3ساعته که کتاب رو تموم کردم ولی همش گریه میکنم الان هم ساعت 1/24دقیقه اس من هنوز بیداری و به فکر سپنتا و گشتاسب هم اشک میریزم واقعا روی روحیهی من خیلی تاثیر کرده من باید از نویسندهاش به خواهشی کنم که به داستان دیگر مثل این بنویسم واقعا خودم طرفدارش میشم و قول میدهم دوروزه تمومش کنم: ' (:' (:' (:' (بازم دارم میگم من خیلی ناراحتم: ' (
من از این داستان فقط عشق گشتاسبو دوس داشتم و فقط هم بخاطر این، رمانو میخوندم و همش دعا میکردم ک پایان داستان ب عشقش برسه.. لجبازی سپیتا و اینکه نویسنده محترم اینقدر کشش داده بود واقعا اعصاب خوردی بود.. ولی بازم ازشما بخاطر زحمتی ک برای این رمان کشیدین ممنونم.. انشالله کارای بعدیتونو یکم فضاشو واقعی تر و ملموس تر بفرمایین...
واقعا کتاب فوق العادهای بود بود هر چند که دیگه 100 صفحهی اخرشو سر سری خوندم ولی موضوعشو خیلی دوست داشتم
و باید بگم که
از ادمهایی مثل سپیتا بینهایت متنفرم دخترهی مغرور سنگدل منتظر بود تا یه بلایی سر گشتاسب. بیاد تا زبون بیاد و عشقشو بگه
و ادمایی مثل آرمیتا و مهدخت و لیلی و گشتاسب و ماکان خیییلی دوست داشتنی هستم
و باید بگم که
از ادمهایی مثل سپیتا بینهایت متنفرم دخترهی مغرور سنگدل منتظر بود تا یه بلایی سر گشتاسب. بیاد تا زبون بیاد و عشقشو بگه
و ادمایی مثل آرمیتا و مهدخت و لیلی و گشتاسب و ماکان خیییلی دوست داشتنی هستم
کتاب جوریه که میتونی خودتو تصور کنی، غرقش بشی، حسش کنی، بتونی تمام اون لحظات رو بدون هیچ بی توجهی حسش کنی، درونش باشی و حتی باهاش خوش حال بشی
من خوندم و با خنده هاشون خندیدم با ناراحتی هاشون گریه کردم و با هر لحظش زندگی کردم
اره، زندگی کردم
من در عرض دو روز کتاب رو تموم کردم و دوست دارم هرروز بخونمش
دست نویسنده درد نکنه♥︎
من خوندم و با خنده هاشون خندیدم با ناراحتی هاشون گریه کردم و با هر لحظش زندگی کردم
اره، زندگی کردم
من در عرض دو روز کتاب رو تموم کردم و دوست دارم هرروز بخونمش
دست نویسنده درد نکنه♥︎
بنظرم یه نوع رمانی بود که تظاهر به ایران ساخت بود و حتی از اسمهای قدیمی ایران استفاده شده بود اما به شدت بی محتوا بود!
فضا کاملا غیر واقعی و غیر عادی بود و رفتارها هم همینطور! یعنی حتی شخصیتهای اصیل ایرانی هم همچین موضعی نداشتن!
یعنی کلا ما ایرانیها دریافتمون یا دیدگاهمونو باید از رمان تغییر بدیم...
فضا کاملا غیر واقعی و غیر عادی بود و رفتارها هم همینطور! یعنی حتی شخصیتهای اصیل ایرانی هم همچین موضعی نداشتن!
یعنی کلا ما ایرانیها دریافتمون یا دیدگاهمونو باید از رمان تغییر بدیم...
این کتاب عالی بود من ک خیلی حال کردم جرایان زندگی دختری تنها که از ازدست دادن عزیزاش میترسید بخاطر همین به هیچ کس وابست نمیشد اما یک روز کسی اومد که تونس دل سنگ اون دختر رو عاشق کنه
این قصه طولانی و خیلی زیبا هست من بیشتر از این نمیتوانم توضیح بدم ولی پیشنهاد میکنم اگر دنبال قصه عاشقانه و جنگی میگردی این بهترین مورد است
این قصه طولانی و خیلی زیبا هست من بیشتر از این نمیتوانم توضیح بدم ولی پیشنهاد میکنم اگر دنبال قصه عاشقانه و جنگی میگردی این بهترین مورد است
رمان قشنگی بود ولی مردایی مثل ماکان و خیلی بیشتر گشتاسب تو ایران وجود ندارن و اینکه یه جاهایی هم انگار ایران نبود و سازمان و این چیزاش به ایران نمیخورد مثلا با لباس عروس رفت پیش جهانگیر! خیلی تابلو بود.
عاشقانههای زیبایی داشت. در کل به نویسندهاش خسته نباشید میگم، امیدوارم همه لذت ببرن از خوندنش.
عاشقانههای زیبایی داشت. در کل به نویسندهاش خسته نباشید میگم، امیدوارم همه لذت ببرن از خوندنش.