نقد، بررسی و نظرات کتاب آقای خیلی پیر با بال های خیلی بزرگ - گابریل گارسیا مارکز
4.2
326 رای
مرتبسازی: پیشفرض
نکات کلیدی داستان: رئالیسم جادویی: داستان به شکلی ساده و عادی ورود یک مرد بالدار به روستا را نشان میدهد. این تلفیق جادو با واقعیت، نمونهای از سبک رئالیسم جادویی است که مارکز به آن شهرت دارد. برخورد مردم با ناشناختهها: مردم ابتدا این مرد را بهعنوان یک فرشته میبینند و امیدوارند از او معجزه بگیرند. اما وقتی نمیتوانند از او بهرهبرداری کنند، شروع به تحقیر و بیتوجهی میکنند. این نشاندهنده تمایل انسانها به سودجویی از پدیدههای ناشناخته است. مفاهیم فلسفی و معنوی: شخصیت مرد پیر به عنوان نمادی از یک فرشته یا موجودی فراطبیعی مطرح میشود که مردم نمیتوانند درک کنند. این پرسشهای فلسفی درباره ایمان، معجزه و معنویت در داستان مطرح میشود. نقد اجتماعی: مارکز از طنز برای نقد رفتار مادیگرایانه و سودجویی انسانها استفاده میکند. مردم بهجای کمک به مرد پیر، از او برای جلب منفعت شخصی استفاده میکنند. ناپایداری توجه عمومی: توجه مردم به مرد پیر زودگذر است و وقتی جاذبههای جدیدتر (مثل زن عنکبوتی) ظاهر میشود، مردم او را فراموش میکنند. این بیانگر ناپایداری توجه و علاقهٔ عمومی به پدیدههای غیرعادی است. پایان باز: در پایان، مرد پیر از زمین بلند میشود و پرواز میکند. این پایان مبهم به خواننده اجازه میدهد تفسیر شخصی خود را داشته باشد و به فکر در مورد ماهیت این مرد و پیام داستان بیفتد.
این داستان با نثری زیبا و جادویی، تقابل بین معجزه و واقعیت، ایمان و شک، و انسانیت و بی رحمی را به تصویر میکشد. مارکز با استفاده از عناصر فانتزی و جادویی، خواننده را به دنیای خیالی ولی واقع گرایانهای میبرد که در آن مرز بین واقعیت و تخیل محو میشود. شخصیتهای داستان، هر یک به نوعی نمایانگر دیدگاههای مختلف انسانی هستند، از کنجکاوی و طمع گرفته تا ترس و همدلی. نثر مارکز در این داستان، غنی از تصاویر زنده و توصیفات شاعرانه است که توانسته تجربهای عمیق و معنادار برای خواننده خلق کند. داستان "آقای خیلی پیر با بالهای خیلی بزرگ" با بهره گیری از عناصر رئالیسم جادویی، نه تنها جذابیت داستانی بالایی دارد، بلکه به تأملات فلسفی و انسانی نیز دعوت میکند. اگر به داستانهای کوتاه با نثر زیبا و موضوعات عمیق علاقه دارید، این کتاب قطعاً گزینهای عالی برای شماست.
اصلا خوشم نیومد. اولا ترجمه خیلی بده اصلا متوجه نمیشدم مفهوم کتاب چیه! مترجم انگار دانشجوی ترم ۲ زبان بوده! نتونستم بیشتر از ۷ صفحه بخونم، انگار گابریل گارسیا نشخوار ذهنیه آشفته ای داشته. قبلا هم کتاب صد سال تنهایی رو تا نصفه خوندم چون یک سری داستان سرایی های غیر طبیعی تو ذهنش داشته. طرز ویرایش صفحات کتاب افتضاح و حوصله سر بر بود!
عادت ندارم از کار ترجمه ایراد بگیرم چون معتقدم یک ترجمه درست هنره و از عهده هرکسی که زبانی رو بلده ساخته نیست، اما در این مورد خاص متاسفانه ترجمه اثر و ویراستاری ان به حدی بد بود که به هیچ عنوان در حد و اندازه آثار مارکز نبود، مطالعه کتاب رو هم به دلیل نویسنده ان نیمه کاره رها نکردم.
اثرات پر معنا و جذاب گارسیا برکسی پوشیده نیست. داستانهای زیبا و جذاب گارسیا انسان را به خود میخ کوب میکند و تا تمام نشده اون را ترک نمیکنی، ولی متاسفانه اندازه فونت خیلی ریز هست و این باعث خستگی چشم میشود. ممنون از اینکه این کتاب جذاب را در کتابراه گذاشتید و ممنون از راه اندازی این اپلیکیشن
کتابی بود که منو شگفت زده کرد بخاطر ارایههای رنگارنگی که استفاده کرده بود و تشبیههایی که بکار برده بود برای انشا نوشتن مناسبه چون با خوندنش ذهن باز میشه و ادم میتونه تشبیههایی زیبایی بسازه به دانش اموزای متوسطههای دوم توصیه میکنم مطالعش کنن و این که درسته گاهی پیچیده میشه ولی میشه درک کرد مطلبو
این داستان به ظاهر ساده، پر از لایههای عمیق معناییه. مارکز توش سوالهای مهمی درباره ایمان، اخلاق، و انسانیت مطرح میکنه. مثلاً اینکه وقتی با چیزی ناشناخته یا معجزهآسا روبرو میشیم، چطوری رفتار میکنیم؟ مردم روستا به جای احترام گذاشتن به اون پیرمرد، ازش مثل یه ابزار استفاده میکنن تا پول دربیارن.
داستان فضای خیالانگیز و طنز خاصی داره که هم فکر آدم رو درگیر میکنه و هم یه جورایی دل رو میلرزونه. خوندنش مثل اینه که با یه آینه روبرو بشی و رفتارهای خودمون رو وقتی با ناشناختهها روبرو میشیم، توش ببینی.
اگه وقت کردی بخونیش، قول میدم حسش تا مدتها تو ذهنت بمونه! 😊