نقد، بررسی و نظرات رمان سهم دیگری - اریک امانوئل اشمیت
4.5
185 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خانم کتابخوار
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
31
این کتاب یک روایت متفاوت از زندگی هیتلره. شاید اگر یه کتاب میدادن بهم و میگفتن زندگی هیتلره و بخونش خوشم نمیاومد! حس میکردم خشک و کسل کننده س. اما خلاقیت امانوئل اشمیت در نوع روایت زندگی هیتلر واقعا قابل تحسینه. نویسنده رو به واسطهی تله تئاتری که قبلا از تلویزیون پخش شده بود میشناختم. خرده جنایتهای زن و شوهری. تله تئاتری که سالها پیش از شبکه چهار پخش شد و باعث شد ذهنیت خوبی نسبت به امانوئل اشمیت پیدا کنم. سهم دیگری با دو عنوان ترجمه شده عنوان دیگه برای این کتاب آدولف دو زندگی هست. من کتاب رو با ترجمهی سیامند زندی خوندم و ترجمهی دیگه رو ندیدم که بخوام ترجمهها رو مقایسه کنم. اما در مورد داستان، دو روایت به صورت موازی از زندگی هیتلره یکی از این روایتها واقعی و دیگری تخیلیه. در روایت واقعی هیتلر در آزمون مدرسه هنر پذیرفته نمیشه و چون خودش رو شخص با استعدادی میدونسته و دیگه هم امکان شرکت در این آزمون رو نداشته خیلی سرخورده میشه اما در روایت تخیلی هیتلر در آزمون ورودی پذیرفته میشه. تقریبا اواسط داستان کسل کننده میشه و اما اونچه که نویسنده در انتهای داستان به عنوان موخره نوشته هم بسیار قابل تأمله.
رمان ** «سهم دیگری» ** نوشتهی **اریک-امانوئل اشمیت**، یه اثر کوتاه اما خیلی عمیقه که به سبک خاص و فلسفی اشمیت نوشته شده. این کتاب از اون دست داستانهایی هست که با ظاهر سادهش، ذهنت رو کلی درگیر میکنه و پر از سوالهای عمیق در مورد هویت، عشق، و تصمیمهای زندگیه.
داستان دربارهی **آن**، زنی موفق و خوشظاهر، و دوست قدیمیاش **آنیا**ست که زندگی کاملاً متفاوتی داره. وقتی آن و آنیا بعد از سالها دوباره همدیگه رو میبینن، زندگی و انتخابهاشون به چالش کشیده میشه. ایدهی مرکزی داستان اینه که هرکدوم از ما شاید یه «سهم دیگری» داشته باشیم، یه زندگی متفاوت که میتونستیم داشته باشیم اما به هر دلیلی سراغش نرفتیم.
اشمیت با قلم جادویی خودش کاری میکنه که این سوال تو ذهنت پررنگ بشه: «اگه زندگیام رو جور دیگهای میساختم، خوشحالتر بودم؟» یا اصلاً «آیا سهم دیگری همیشه بهتره، یا فقط یه خیال دستنیافتنیه؟»
این کتاب خیلی کمحجم و راحتخوانه، ولی تاثیری که روی فکرت میذاره، خیلی عمیقه. اگر اهل کتابایی هستی که تو رو وادار به فکر کردن دربارهی زندگی میکنه، این یه انتخاب عالیه! 😊
داستان دربارهی **آن**، زنی موفق و خوشظاهر، و دوست قدیمیاش **آنیا**ست که زندگی کاملاً متفاوتی داره. وقتی آن و آنیا بعد از سالها دوباره همدیگه رو میبینن، زندگی و انتخابهاشون به چالش کشیده میشه. ایدهی مرکزی داستان اینه که هرکدوم از ما شاید یه «سهم دیگری» داشته باشیم، یه زندگی متفاوت که میتونستیم داشته باشیم اما به هر دلیلی سراغش نرفتیم.
اشمیت با قلم جادویی خودش کاری میکنه که این سوال تو ذهنت پررنگ بشه: «اگه زندگیام رو جور دیگهای میساختم، خوشحالتر بودم؟» یا اصلاً «آیا سهم دیگری همیشه بهتره، یا فقط یه خیال دستنیافتنیه؟»
این کتاب خیلی کمحجم و راحتخوانه، ولی تاثیری که روی فکرت میذاره، خیلی عمیقه. اگر اهل کتابایی هستی که تو رو وادار به فکر کردن دربارهی زندگی میکنه، این یه انتخاب عالیه! 😊
سلام. بنده بر طبق سلیقه کتابخوانی خودم که کاملا شخصی است و به سلیقه و نظر سایرین، احترام قائلم، این کتاب را به خاطر بی پروایی در نوشتن همه جزئیات، نپسندیدم. زندگینامه نظامی هیتلر را قبلا در قالب زندگی اوا براون که معشوقه وی بود، خواندهام وبه نظرم هیتلر بعد از این که در دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته نشد، بلافاصله وارد نظام شد و عقدههای روحی روانی و سرکوبهای شدید دوران کودکیاش را در دوران خدمت نظامیاش، جبران کرد. به این کتاب، دوستاره کم دادم به همان دلیلی که گفتم و اعتقاد دارم که رعایت حریم حیا وعفت در کتاب نوشتن هم باید رعایت شود. ولی خواندن کتابهای زندگینامه سیاستمداران هم خالی از لطف نیست و با زوایای فکری و مسیر درست یا غلطی که آنها را به این جا کشانده، آشنا میشوید.
به نظرم شخصیت هیتلر و ماجراهاش هزاران صفحه کتاب نیاز داره که بهش پرداخته بشه، این کتاب در همه ماجراها خیلی سطحی ورود کرده و شاید به گفته خود نویسنده از ترس حجم زیادش بوده! برخلاف نظر ناشر اشمیت، معتقدم نوشته های مربوط به برخورد هیتلر با فروید خیلی کم و سطحی بود! این که نویسنده مجبور بوده در زمان تعریف آدولف ه از گوبلز به جای هیتلر، پیشوا بسازه هم به نظرم با شخصیت فرمانبر گوبلز هم خوانی نداشت. حداقل می تونست بگه دیکتاتور آلمان! به نظرم این کتاب تنها در خاطرنشان کردن این مورد که هر یک از ما یک هیتلر در وجود خود داریم که امکان ظهورش فراهم نشده و باید در بزنگاه های تاریخی حواس مون باشه ظهور نکنه، موفق بوده! از مترجم هم به خاطر ترجمه خوب و روان تشکر می کنم.
نویسنده در این اثر خود به دو زندگی مختلف از شخصیت آدولف هیتلر میپردازد و در روایتی جذاب سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که اگر آدولف هیتلر، بزرگترین جنایتکار جنگی قرن بیستم پیش از ورود به ارتش در دانشکده هنرهای زیبای وین پذیرفته میشد، چه سرنوشتی میداشت؟ در عالم هنر به کجا میرسید و رفتارش با خانواده، هنرمندان، منتقدان و شاگردانش چگونه میبود؟ “هیتلر”. کسی که آرزوی این را داشت که روزی در دانشگاه هنرهای زیبای “وین” تحصیل کند و یک نقاش معروف شود. اگر او از طرف دانشگاه وین پذیرفته میشد، شاید تاریخ بسیار متفاوت میشد.
اگر شناختی ازین نویسنده زبر دست و دوست داشتنی نداشتم با دیدن عنوان کتاب که در مورد شخصی مثل هیتلر و جنایات او بود هرگز ترغیب به خواندنش نمیشدم اما واقعا کنجکاو بودم دیدگاه اریک امانوئل اشمیت رو در این رابطه دریابم و باید بگم بار دیگر شیفته زیبایی اندیشه و قلم او شدم. روایت آن هیتلر دیگری که (به دلیل شرایط محیطی و عاطفی متفاوت) با تخیل این نویسنده توانا به تصویر کشیده شده بود برایم پر کشش و خواندنی بود. خصوصا جریان یازده و نیم که... نه دیگه بهتره خودتون بخونید و امیدوارم مثل من از این رمان جذاب لذت ببرید.
دوسش داشتم... خصوصا رابطه ی بین هیتلر و فروید🤣دو نفری که در دوران حیات شون به اندازه ی کافی با هم چالش داشتن، اینجا مقابل هم قرار گرفتن... فروید همیشه درباره دو نوع غریزه که محرک های آدم تو زندگیه نظرات جالبی داشته؛ " غریزه ی زندگی" و " غریزه ی مرگ"وقتی که جنگ جهانی توسط هیتلر شروع شد، فروید گفتهبود که: " بالاخره شاهد رویارویی غریزه ی حیات در برابر غریزه ی مرگشدیم؛ هیتلر کمال غریزه های سرکوب شده و منتهی به نابودی و فنا است در جدال ابدی با زندگی و اشتیاق به زیستن.... "
با ترجمه دیگری خونده بودم به نام آدلف - ه دو زندگی به نظرم اون ترجمه زیباتر بود. نویسنده بسیار عالی لحظه لحظه زندگی این دو شخصیت رو پیش میبره و با اینکه سرنوشت یکی معلوم بود اما باز هم برام جالب و پرکشش بود. هرچند با کلیت موضوع موافق نیستم چون در یک آدم نرمال شکست میتونه باعث پیروزی بعدی بشه اما در این مورد خاص موجب فوران خشم فروخورده شد. تفاوت سرنوشت این دو انسان در رد یا قبولی رشته هنر نبود بلکه در آشنایی یا با روان پزشکی ماهر بود.
این کتاب بسیار حرف برای گفتن دارد و نویسنده با بیان این داستان شاید خود را ب مخاطره انداخته
اما با ب تصویر کشیدن زندگی این دیکتاتور مورد نفرت جهانیان، در مسیری دیگر خواسته بگوید میتوانست طوری دیگری باشد هیتلر میتوانستی مرد خوب و خانواده دار باشدی مرد بی آزار اگر... البته ک جبر و سختی و روانپریشی از خیلی از آدمها یک شرور و دیکتاتور نساخته.... زندگی هر کدام از ما هم میتونه پر از این اما و اگرها و شایدها باشد....
اما با ب تصویر کشیدن زندگی این دیکتاتور مورد نفرت جهانیان، در مسیری دیگر خواسته بگوید میتوانست طوری دیگری باشد هیتلر میتوانستی مرد خوب و خانواده دار باشدی مرد بی آزار اگر... البته ک جبر و سختی و روانپریشی از خیلی از آدمها یک شرور و دیکتاتور نساخته.... زندگی هر کدام از ما هم میتونه پر از این اما و اگرها و شایدها باشد....
کتابی بسیار عالی برای که نگاهی متفاوت از زندگی ارائه میده.
این کتاب با بررسی زندگی هیتلر واقعی و خلق هیتلری خیالی که در مدرسه عالی هنر پذیرفته شده، نشون میده که امکان تبدیل شدن به فرشته یا دیو در وجود همه ما انسانها نهفته هست. و این شرایط و انتخابهای ما در زندگی هست که به هرکدوم اینها رنگ حقیقت میبخشه.
این کتاب با بررسی زندگی هیتلر واقعی و خلق هیتلری خیالی که در مدرسه عالی هنر پذیرفته شده، نشون میده که امکان تبدیل شدن به فرشته یا دیو در وجود همه ما انسانها نهفته هست. و این شرایط و انتخابهای ما در زندگی هست که به هرکدوم اینها رنگ حقیقت میبخشه.
به شخصه قسمتهای مربوط به شخصیت احتمالی ساخته پرداخته ذهن نویسنده رو نخوندم اصلا جذابیت نداشت. نویسنده در ابتدا برای جذب خواننده، در هر دو نوع شخصیت پردازی به حاشیههای جنسی بیشتر پرداخته بود. در حالی که میتوانست با بهره گیری از نظریههای روانشناسی دوران کودکی او، به تحلیل دقیق تر شخصیت هیتلر بپردازد.