معرفی و دانلود کتاب ژان کریستف: جلد سوم
برای دانلود قانونی کتاب ژان کریستف: جلد سوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ژان کریستف: جلد سوم
در کتاب ژان کریستف: جلد سوم اثر رومن رولان، از محبوبیت قهرمان داستان میخوانید. کریستف در این جلد کمکم معروف میشود اما همچنان وضعیت مالی مناسبی ندارد و از تعداد دشمنانش هم کاسته نشده است.
ژان کریستف (Jean christophe) رمانی موزیکال است و آنچنان در رمان غرقتان خواهد کرد که گویی به موسیقی گوش فرا میدهید. این رمان بزرگترین جایزه ادبی آکادمی فرانسه را برای رومن رولان به ارمغان آورد و شهرت آن از مرزهای فرانسه عبور کرده و به همهی زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.
رمان ژان کریستف گامها و اصوات موسیقى را لابهلاى سطورش پنهان ساخته و هنگامى که سطرهاى آن خوانده مىشود گویى همهچیز در فضایى مهآلود فرو مىرود و تنها موسیقى به گوش مىرسد. رومن رولان (Romain Rolland) در این کتاب با زبان موسیقى سخن مىگوید و گاه که کلامش از سخن گفتن باز مىایستد تنها مىنوازد و نتها و اصوات موسیقى را در قالب کلمهها و واژگان درمىآورد. موسیقىاى که گاه آدمى را به شور و هیجان وا مىدارد و گاه متاثر مىسازد.
در جلد سوم، کتاب کمتر پیرامون خود ژان کریستف میچرخد و بیشتر داستان افرادی که وارد زندگی کریستف میشوند را روایت میکند. به طور مثال قسمت اول کتاب در جلد سوم (یعنی آنتوانت) به طور کامل به ماجرای زندگی خانواده دیگری میپردازد که در نهایت به زندگی کریستف مرتبط میشوند.
اتفاقات این جلد خیلی خوب رخ میدهد. زندگی افراد به طرز ماهرانهای با هم گره میخورد و کتاب بازهم مثل جلد اول تقریبا حال و هوایی عاشقانه به خود میگیرد.
تقریبا میتوان گفت که زندگی و ماجراهای قهرمان کتاب در این سه قسمت، یعنی آنتوانت، در خانه و یاران، در حاشیه است و نویسنده سعی دارد از طریق دوستان و آدمهای اطراف، تحول جدیدی در وجود قهرمان داستان ایجاد کند. و بیشترین تحول فکری را دوست صمیمی او یعنی الیویه، در کریستف ایجاد میکند و به همین خاطر زندگی آدمهای اطراف کریستف بخصوص خانواده الیویه را برجستهتر کرده است.
ژان کریستف موسیقیدان آلمانى است که پس از درگیرى با پلیس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت مىکند. ژان که طى دوران بلوغ فکرىاش دست خوش تحولاتى فراوان بوده و تا حدودى داراى روحى چند شخصیتى است، شخصیت اصلى و با دوامش به آرامى شکل مىگیرد و به یک ثبات معقول و منطقى مىرسد. زندگى ژان کریستف کرافت تا حد زیادى به زندگى و اندیشههاى بتهوون، موتسارت و واگنر شبیه است اما از آنچه معلوم است ژان بیشتر به خالق خود مانند است تا به فردى دیگر. موسیقى در ژان نیاز شدیدى به دوست داشتن برمىانگیزد و کسى که خوب دوست مىدارد، دیگر کم و بیش نمىشناسد. خود را به تمامى در راه همه کسانى که دوست مىدارد ایثار مىکند. این عشق افلاطونى نصیب کسى نمىشود جز روح الیویه فرانسوى که روانش چون پناهگاهى است نرم و اطمینانبخش تا ژان سراسر هستى خود را به او بسپرد. ژان در دوستى با الیویه جهان را از منظرگاه دوست مىنگرد و هستى را با حواس دوست در آغوش مىکشد غافل از آن که طبیعت بىرحم در جدا کردن دو قلب که به یکدیگر عشق ورزیدهاند هرگز عشق را در یک زمان از هر دو قلب برنمىکند بلکه چنان مىکند که یکى از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ایستد تا همیشه آن یک که بیشتر دوست دارد فدا شود و این ژان است که هرگز نمىتواند در دوست داشتن لحظهاى به خود مجال سستى و اهمال راه دهد.
رومن رولان کارشناس موسیقی و نویسنده، او آثار بسیاری درباره موسیقی دارد. درباره هندل و بتهوون به آثاری مستقل پرداخت و شاهکارش ژان کریستف که طی سالهای 1904 تا 1912 نگارش آن به طول انجامید، درباره یک موسیقیدان است. وی در 1901 ریاست بخش موسیقی مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس را به عهده گرفت. او نخست در دانشسرای عالی و از 1903 در سوربون سخنرانیهای آموزشی درباره موسیقی انجام داد. از 1913 از کار کناره گرفت و در سوئیس ساکن شد، در 1938 به فرانسه برگشت تا از جنگ دوری نکرده باشد، اما به اسارت درآمد و در یک اردوگاه آلمانی زندانی شد و تنها وقتی دچار بیماری مهلکی شد آزادش کردند اما پیش از خاتمه جنگ در 1944 درگذشت.
در بخشی از کتاب ژان کریستف: جلد سوم میخوانیم:
اولیویه حق داشت. هرگز با گفتار نیست که بر دیگران اثر مىگذارى. بلکه با هستى خودت. آدمهایى هستند که با نگاه خویش، کردار خویش، و با برخورد خاموش جاىهاى پاکشان، پهنهاى آرامبخش را، گرد خویش درخشان مىکنند. کریستف، زندگى را درخشان مىکرد. این زندگى درخشان، آرام، آرام، همچون نسیم بهارى، از پس دیوارهاى کهن و پنجرههاى بسته خانهاى خفته، راه مىیافت، و دلهایى که سالیان دراز رنج، ناتوانى، و تنهایى آنها را مىخورد و مىخشکانید و چون مردگان رهایشان مىکرد، از نو جان مىبخشید. توانایى جانها، بر جانها! چه آنهایى که این توانایى را بر خود هموار مىکنند و چه آنهایى که آن را به کار مىگیرند، همسان از آن بىخبرند. و با این همه، هستى جهان از جزر و مدّى آفریده شده که این نیروى کشش رازآمیز، بر آن فرمانروایى مىکند.
دو اشکوب، پایینتر از آپارتمان کریستف و اولیویه، چنان که دیدهایم، زنى جوان، سى و پنج ساله، زندگى مىکرد، به نام خانم ژرمن، دو سال پیش بیوه شده بود، و سال گذشته، دخترک هفت، هشت سالهاش را از دست داده بود. او، با مادر شوهرش زندگى مىکرد. با هیچ کس رفت و آمد نمىکردند. از همه مستأجران خانه، هیچ کس نبود که تا این اندازه اندک، با کریستف آشنایى داشته باشد. بسیار کم با یکدیگر روبرو شده بودند؛ هرگز کلمهاى با هم سخن نگفته بودند.
او زنى بود، بلند بالا، نزار، و کمابیش خوش اندام، با چشمان قهوهاى زیبا، کدر، و افسرده که گهگاه، پرتوى تیره و تند از آن زبانه مىکشید، با چهرهاى چون موم زردگون، و گونههاى هموار، و دهانى درهم فشرده. خانم ژرمن پیر، زنى بود پارسا، و روزهایش را در کلیسا مىگذرانید. زن جوان، در سوک خویش، با نگرانى، در تنهایى و بىکسى به سر مىبرد. یادگارها و عکسهاى دخترکش را به گرد خویش مىچید؛ و از بس به آنها دیده مىدوخت، دیگر آنها را نمىدید؛ عکسهاى مرده، تصویر زنده او را نابود مىکنند؛ او، دخترک خویش را دیگر نمىدید؛ و پاى مىفشرد: او مىخواست، مىخواست تنها به او بیندیشد؛ از این رو، سرانجام، حتّى دیگر نمىتوانست به او بیندیشد؛ او، کار مرگ را، پایان برده بود. بدینسان، با افسردگى و دلى سنگ شده، بدون اشک، و زندگى بىبار و بر، روزگار مىگذرانید. دین، براى او، یارویاروى به شمار نمىرفت. آیین دینى به جا مىآورد، امّا بدون شور، و به فرجام، بدون ایمانى جان بخش؛ براى نمازهاى کلیسا پول مىپرداخت، امّا در کارهاى نیک، هیچ گونه شرکت چشمگیرى نداشت؛ همه دیناش، بر این اندیشه یگانه استوار بود: او را دوباره دیدن!
فهرست مطالب کتاب
آنتوانت
به یاد مادرم
در خانه
1
2
یاران
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ژان کریستف: جلد سوم |
نویسنده | رومن رولان |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
سال انتشار | ۱۳۸۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 500 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-351-539-3 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |