معرفی و دانلود کتاب منظره زمستانی

معرفی کتاب منظره زمستانی

کتاب منظره زمستانی مجموعه‌ای از هشت داستان کوتاه از جمعی از نویسندگان متفاوت از سرتاسر جهان از جمله، آنیتا دسای، برندن جیل، هاروکی موراکامی و دیگران است که به همت محمدعلی مهمان‌نوازان گردآوری و ترجمه شده است.

درباره‌ی کتاب منظره زمستانی

کتاب منظره زمستانی متشکل از هشت داستان کوتاه متفاوت به عناوین «منظره‌ی زمستانی» از آنیتا دسای، «حقیقت و پیامدهایش» از برندن جیل، «فیل ناپدید می‌شود» از هاروکی موراکامی، «شکستن رکورد سرعت» از کریستینا پری روسی، «در سکوت بعد از ظهر یک روز یکشنبه» از ام. جی. وسنجی، «هنه آتشی» از ایزاک باشوویس سینگر، «کاکا سیاه قلابی» از فلانری اوکانر، و «ووستوک به ماه می رسد» از ماجد توبه است.

هر کدام از نویسندگان معرفی‌شده در این کتاب، از کشور و ملیتی متفاوت و به نوعی، نماینده‌ی ادبیات معاصر کشور و ملت خود به شمار می‌آیند. آنیتا دسای، نویسنده‌ی آلمانی‌/هندی‌‌تبار برنده‌ی جایزه‌ی بوکر است که از سال 1993 به تدریس در دانشگاه ماساچوست مشغول است. برندن جیل، منتقد و روزنامه‌نگار آمریکایی است که بهترین آثار خود را در سبک غیرداستانی منتشر کرده است. هاروکی موراکامی، نویسنده و شاعر ژاپنی و یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان معاصر در سراسر جهان است که آثارش تا به حال به بیش از پنجاه زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده. هاروکی موراکامی در آثار خود، روایتگر تنهایی و ازخودبیگانگی انسان مدرن است و تاثیر سبک سوررئالیسم را می‌توان در نوشته‌های این هنرمند مشاهده کرد. کریستینا پری روسی، شاعر، نویسنده و مترجم اهل اوروگوئه است که از جمله زنان پیشتاز در شکوفایی ادبی اوروگوئه پس از سال‌های دهه‌ی شصت میلادی به حساب می‌آید و در شمار بزرگ‌ترین نمایندگان معاصر ادبیات آمریکای لاتین است. مویز جی وسنجی، رمان‌نویس معاصر کانادایی است که به اختصار به نام ام. جی. وسنجی شناخته می‌شود و تا کنون بیش از ده جلد کتاب داستان و رمان بلند به چاپ رسانده است. ایزاک بشوویس، داستان‌نویس یهودی لهستانی‌تبار است که در سال 1978 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شد. بشوویس را علاوه بر داستان‌هایش به عنوان یک نویسنده‌ی موفق ادبیات کودک می‌شناسیم. فلانری اوکانر، نویسنده‌ی آمریکایی‌تبار بود که در ایالات جنوبی آمریکا بزرگ شد و تاثیر سبک‌های گوتیک آمریکای جنوبی، فرهنگ ایالات جنوبی آمریکا و ایمان مسیحی را می‌توان در آثارش مشاهده کرد. ماجد توبه نیز نویسنده و هنرمند معاصر اهل مصر است.

هدف از نگارش این کتاب آشنا کردن خوانندگان علاقه‌مند با تعدادی از بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات داستانی معاصر از سرتاسر جهان و معرفی یکی از داستان‌هایشان به عنوان نماینده‌ای از سبک نوشتاری آن‌هاست. محمدعلی مهمان‌نوازان در بخش ابتدایی هر فصل به معرفی مختصر هر یک از نویسندگان در قالب یک زندگینامه‌ی کوتاه و معرفی آثار مهم ادبی هر کدام می‌پردازد و در عین آشنا کردن مخاطب با هر نویسنده، او را به مطالعه‌ی گسترده‌تر آثار نویسنده تشویق کند. این کتاب با چاپ نشر علمی و فرهنگی به شما تقدیم می‌شود.

کتاب منظره زمستانی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب منظره زمستانی به تمام علاقمندان ادبیات داستانی پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب منظره زمستانی می‌خوانیم

کمی بعد از یک زایمان ناموفق دیگر، آشا با لجاجتی رعب‌آور برخاست و به تهیه و تدارک مراسم عروسی آنو، که پدر و مادرشان آن را ترتیب داده بودند، مشغول شد؛ این بار داماد کارمندی در شهر مجاور بود، جوانی عبوس و کم‌حرف با دندان‌های درشت و دست‌های بزرگی که دایماً آن‌ها را به هم می‌مالید. آنو از اول تا آخر مراسم عروسی صورت و اشک‌هایش را پنهان کرد، همان کاری که عروس‌ها باید انجام می‌دادند، و آشا هم طبق همان کاری که زن‌ها انجام می‌دادند، از سویی او را آرام می‌کرد و از سوی دیگر به او دلگرمی می‌داد. آن جوانِ ناامیدکننده که مدام پشت عینکش پلک می‌زد و هر بار که می‌خواست جمله‌ای را بر زبان بیاورد کلی خرخر می‌کرد و جان می‌کند، برای پدر شدن معطل نکرد و به‌طور غیرمنتظره‌ای نقشش را خوب ایفا کرد. آنو هم که هیکل لاغری داشت و رفتارش حاکی از کمرویی بود و اصلاً نمی‌شد تصور کرد وظیفه‌اش در همسرداری را به‌خوبی انجام دهد یا به این سادگی‌ها مادر شود، به‌راحتی بچه‌دار شد و یک پسر زایید. پسری گِردوقلنبه، سیاه‌مو، و لُپ‌گُلی که وقتی شیرش را می‌خواست حسابی سروصدا راه می‌انداخت، موقع شیر خوردن دست و پایش را کاملاً قلاب می‌کرد، و به‌وضوح مصمم بود ادامه‌ی حیات دهد و برخلاف بچه‌های آشا، جان به در ببرد.

اگر آنو و شوهرش از دیدن کارهای پسرشان متعجب بودند، ابداً‌ نمی‌شد این تعجب را با حیرتی که به آشا و شوهرش دست داده بود یکی دانست. آن‌ها مجذوب آن پسر شده بودند: به‌واقع او بچه‌ای بود که در رؤیاها‌شان می‌دیدند، در امیدها و آرزوهای فروخورده‌شان. آنو دراز می‌کشید و آشا را تماشا می‌کرد که راکِش را در آغوش نرم و جادارش می‌گرفت، او را در بغلش تکان‌تکان می‌داد و می‌بوسید، و بعد نوبت شوهر آشا می‌شد تا پسربچه را از او بگیرد. پسرک را در شال صورتی روشنی می‌پیچیدند که آن را آشا بافته بود؛ شوهر آشا راکش را در آغوش می‌گرفت و برایش لالایی می‌خواند. آنو همواره سپاسگزار و ممنون توانایی و کاردانی آشا بود، او به همان اندازه در بچه‌داری مهارت داشت که در کره‌زدن یا شیرینی درست‌کردن.

فهرست مطالب کتاب

منظره‌ی زمستانی
حقیقت و پیامدهایش
فیل ناپدید می‌شود
شکستنِ رکوردِ سرعت
در سکوتِ بعدازظهرِ یک روزِ یکشنبه
هنه آتشی
کاکا سیاهِ قلابی
ووستوک به ماه می‌رسد