معرفی و دانلود کتاب معبد سپیده دم

معرفی کتاب معبد سپیده دم

کتاب معبد سپیده دم نوشته‌ی یوکیو میشیما، سومین جلد از چهارگانه دریای حاصل‌خیزی است که مسئله‌ی تناسخ در چند نسل را محور اصلی داستان خود قرار داده است. در این رمان خواندنی و جذاب، یک قاضی ژاپنی تلاش می‌کند روح دوست درگذشته‌اش را در کالبدی دیگر بیابد.

درباره‌ی کتاب معبد سپیده دم:

هوندا در در سفرى کارى به سر می‌برد و به تایلند و هندوستان مى‌رود. مسافرت به کشورى مانند تایلند باعث می‌شود تا هوندا به درک عمیقی نسبت به سادگى و خلوص و پاکىِ فرهنگ ژاپنى برسد. او در سفرش به هندوستان، با جذابیت‌هایى از زندگىِ مردم هند و مذاهبِ بودیسم و هندوییسم آشنا مى‌شود که پیش‌تر از آن‌ها آگاهى نداشت. او اکنون بر این باور است که سفرش به هند و بازدید از غارهاى آجانتا و منظره‌هاى روح‌نواز بنارس یکی از اتفاقات مهم زندگی‌اش است. در تمامىِ این برنامه‌ها، یاد و خاطره‌ى دوست از دست داده‌اش کى‌یوآکى ماتسوگائه را همچنان با خود دارد و چشم به راه تولد دوباره‌ى اوست و نشانه‌های چنین اتفاقی را در دیگران جست‌وجو می‌کند.

او در طول این مسافرت با شاهزاده‌ای آشنا می‌شود و با خود حدس می‌زند که دوستش در کالبد وی متولد شده باشد. سال‌ها از این اتفاق می‌گذرد تا این‌که شاهزاده خانم برای تحصیل به کشور هوندا یعنی ژاپن می‌آید. اکنون هوندا قصد دارد به هر طریقی که ممکن است بدن شاهزاده را بررسی کند تا ببیند سه خال خاص کى‌یوآکى ماتسوگائه بر بدن وی نیز وجود دارد یا نه.

رمان معبد سپیده دم (The Temple of Dawn) سومین جلد از مجموعه‌ای خواندنی به نام دریای حاصل‌خیزی‌ست. کتاب‌های این مجموعه شخصیت‌های مشترک دارند اما از نظر داستانی مستقل هستند و شما به راحتی می‌توانید هر کدام را که خواستید مطالعه کنید. یوکیو میشیما (Yukio Mishima) به فرهنگ و سنت ژاپن بسیار پایبند است و تمام تلاش خود را می‌کند تا اثری درخور و شایسته‌ی کشورش در اختیارتان قرار دهد و شما را با گوشه‌‌هایی از تاریخ ژاپن نیز آشنا می‌سازد.

مجموعه‌ی دریای حاصل‌خیزی (The Sea of Fertility):

یوکیو میشیما در این چهارگانه‌ی جذاب و خواندنی شخصیت هوندا را به شما معرفی می‌کند که در ابتدا یک جوان ساده است و در پایان به یک قاضی بازنشسته ثروتمند تبدیل می‌شود. شما در چهار رمان با عنوان‌های برف بهاری، اسب‌های لگام گسیخته، معبد سپیده دم و زوال فرشته او را همراهی می‌کنید. این شخصیت که به تناسخ باور دارد در جست‌وجوی یک عزیز از دست رفته عمر خود را می‌گذراند.

نکوداشت‌های کتاب معبد سپیده دم:

- بسیار ظریف، اصیل و جذاب. (New York Times)
- رمان معبد سپیده دم بدون شک به عنوان یکی از درخشان‌ترین آثار قرن گذشته می‌درخشد. (William Vollman)

کتاب معبد سپیده دم مناسب چه کسانی است؟

اگر به ادبیات ژاپن علاقه دارید، فرصت مطالعه‌ی این رمان را از دست ندهید.

با یوکیو میشیما بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی ملی‌گرای ژاپنی در سال 1925 متولد شد و امروزه از وی به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبی قرن بیستم ژاپن یاد می‌شود. یوکیو میشیما با نام ادبی کیمیتاکه هیرائوکا، سه بار کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.

فعالیت‌های سیاسی میشیما نیز بسیار جنجال برانگیز بود و همیشه فرهنگ و سنت‌های کشور خود را به کمونیستم، دموکراسی و جهانی سازی ترجیح می‌داد. میشیما همچنان نیز چهره‌ای پرحاشیه‌ای به شمار آید؛ چرا که حتی نحوه‌ی مرگش در سال 1970 بسیار خاص و متفاوت بود و باعث شد در میان سایر نویسندگان جایگاه ویژه‌ای پیدا کند؛ او مانند سامورایی‌های قدیمی با استفاده از روش هاراکیری خودکشی کرد! از میان سایر آثار یوکیو میشیما می‌توان به موردی مانند آوای امواج، معبد طلایی، آفتاب و فولاد و... اشاره نمود.

در بخشی از کتاب معبد سپیده دم می‌خوانیم:

آرزوىِ قلبىِ هوندا به گونه‌اى پیش‌بینى نشده به حقیقت پیوست. هى‌شى‌کاوا با لحنى تحکم‌آمیز گفت:

- من حوصله‌ى این را ندارم که یک جلسه‌ى دیگر با این شاهزاده‌ى دیوانه بنشینم. ولى اگر من با شما نیایم به مشکل مى‌خورید، چون خدمتکارها و ندیمه‌هاى دخترک چند کلمه بیشتر انگلیسى بلد نیستند.

هوندا در مخالفت با این حرف پاسخ داد:
- من از شنیدن زبان تایلندى لذت مى‌برم، بیشتر شبیه موسیقى‌ست، اگرچه متوجه معنىِ آن نمى‌شوم. بهتر است به آن گوش بدهم تا این‌که هر بار دردسرهاى ترجمه‌ى حرف‌ها مخلِ آسایش‌ام بشود.

او امیدوار بود که این حرف دست‌کم به کارش با هى‌شى‌کاوا پایان دهد. هوندا بعدها بارها و بارها آن گردش لذت‌بخش را به یاد خواهد آورد.
اتومبیل فقط مى‌توانست بخشى از مسیر را تا کاخ بانگ پا این طى کند. ناگزیر مى‌بایست بقیه‌ى مسیر با قایقى تفریحى پیموده مى‌شد که از کانال‌هاى آبى حرکت مى‌کرد. این راه آبى از رودخانه و مزارع و شالیزارهاى آبگرفته‌ى برنج عبور مى‌کرد.

هرازگاهى، گاومیشى از چُرت نیم‌روزىِ خود توى شالیزار بیدار مى‌شد و سرپا مى‌ایستاد، قد راست مى‌کرد و روى دو پایش بلند مى‌شد. پشت شن‌آلودش در پرتو خورشید برق مى‌زد. وقتى قایق از کنار جنگلى مى‌گذشت که درختان بلندى داشت، شاهزاده خانم از دیدن سنجاب‌هایى که روى درختان حاشیه‌ى رودخانه از شاخه‌اى به شاخه‌ى دیگر مى‌پریدند، ذوق‌شده مى‌شد. در لحظه‌اى استثنایى و خاص، مار سبز کوچکى دیده شد که سرِ خود را بالا گرفته بود و از شاخه‌هاى پایینىِ درختى به درخت دیگر مى‌خزید.