معرفی و دانلود کتاب مجنون خسته
برای دانلود قانونی کتاب مجنون خسته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مجنون خسته
کتاب مجنون خسته نوشته ساره کیماسی سلخوری، رمانی جنایی معمایی - عاشقانه است و داستان خانوادهای را به تصویر میکشد که به محله جدیدی نقل مکان میکنند و در همسایگی آنها پسری زندگی میکند که اهالی محل نزدیک شدن به او را خطرناک میدانند.
عاشقانههای این کتاب بوی خون میدهند. خبری از عشق اجباری و بگومگوهای طنز نیست. صحبت از رازهای مخوف و فرشتههایی است که کسی به شیطان بودن آنها شک نکرده! صحبت از دیوانگی است. از حرفهای ناگفته و ندیدههای فراموش شده!
این بار دختری سوار بر اسب سفید شده و قصد دارد شاهزادهاش را از قصر تاریکش نجات دهد اما آیا شاهزاده همانی است که باید برایش جان فدا کند یا ابلیسی است که همگان ورود به قصرش را منع و او را دیوی سرکش میخوانند!
خواندن کتاب مجنون خسته (Tired Insane) به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و جنایی این کتاب مهیج را از دست ندهند.
در بخشی از کتاب مجنون خسته میخوانیم:
- مىترسید.. پدرم از برادر و خواهراى ناتنیش دل خوشى نداشت. مى ترسید اگه این قضیه رو به بابام بگه خون به پا شه به خاطر من، آبروش، شرف بابام، خونوادش، به خاطر آقاجون سکوت کرد.
- اشتباه کرد چطور تونست سکوت کنه؟ تو چرا چیزى نگفتى؟
- چند بار متوجه شد که من دیدمشون بهم مى گفت مادرم مریضه و داره مداواش میکنه... میگفت فقط من میتونم حالشو خوب کنم مىگفت اگه بابام بفهمه مامانم مریضه اونو از خونه میندازه بیرون مىگفت نباید چیزى به کسى بگم باید صبر کنم تا مامانم خوب شه.. بعضى وقتا میدیدم مامانم یه گوشه کز کرده و گریه میکنه فقط میگفت هیس هیچى نباید بگى. بچه بودم این اراجیفو باور کردم. وقتى نه سالم شد دیگه از ایرج و اسباببازى و اومدناى یواشکى خبرى نبود. فقط بعضى وقتا میومد سر مىزد و مىرفت. هیچکدوم از بچهها رو هم با خودش نمیآورد. خیلى کم میومد، نه بهش سلام مىگفتم نه ازش خدافظى مىکردم آقاجون میگفت چرا با ایرج خان غریبى میکنى؟ ایرج خان همونیه که کلى اسباببازیاى رنگ و وارنگ برات خریده، همون که همیشه شکلاتاى خوشمزه برات میاره اما براى من ایرج کسى بود که رو تخت پدرم کنار مادرم مىخوابید. ایرج براى من دلیل ضجههاى مادرم بود.
قطره اشکى از چشمش پایین افتاد. با دست کنارش زد و رویش را از هانا گرفت.
هانا نگاهش کرد. دلش مىگفت ببین یک مرد مىگرید! لبهایش را تکان داد. بىآنکه صدایی شنیده شود گفت:
- بمیرم برات!
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
پاییز
زمستان
بهار
تابستان
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مجنون خسته |
نویسنده | ساره کیماسی سلخوری |
ناشر چاپی | انتشارات ارشدان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 584 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-995-857-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |