معرفی و دانلود کتاب شب گمشده
برای دانلود قانونی کتاب شب گمشده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شب گمشده
پیام یزدانجو در کتاب شب گمشده، ده داستان منتخب از نوشتههای خود را گردهم آورده است. این مجموعه آخرین اثر منتشر شده یزدانجو است که توجه علاقهمندان این گونه از ادبیات داستانی را جلب خواهد کرد.
درباره کتاب شب گمشده:
کتاب شب گمشده آخرین اثر پیام یزدانجو، نویسنده و منتقد ادبی است که قبل از مهاجرت از ایران به چاپ رسانده است. این اثر گزیدهای از داستانهای اوست که به دو بخش شب به خیر یوحنا و موزه اشیای گم شده تقسیم میشود. لازم به ذکر است که این عناوین، نام دو مجموعه داستان کوتاه دیگر نویسنده هستند که به ترتیب در سالهای 1381 و 1388 چاپ شدهاند.
کتاب شب گمشده مناسب چه کسانی است؟
افرادی که به مطالعه داستانهای کوتاه علاقه دارند، از این اثر لذت خواهند برد.
با پیام یزدانجو بیشتر آشنا شویم:
پیام یزدانجو نویسنده، مدرس و منتقد ادبی است که نام او برای بسیاری از فعالان حوزه پژوهش و ترجمه سینما و ادبیات آشناست. او در سال 1381 برای مجموعه داستان «شب به خیر، یوحنا» نامزد دریافت جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری برای بهترین مجموعه داستان اول شد. «روزها و رویاها» و «باران بمبئی» از دیگر نوشتههای معروف او هستند. همچنین از آثار شناختهشدهای که توسط یزدانجو ترجمه شدهاند میتوان به کتابهای «صید قزلآلا در آمریکا» و «در رویای بابل» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب شب گمشده میخوانیم:
روزی که تاجالملوک ادیب سرانجام در آستانهی هفتاد و سه سالگى از دنیا رفت، هوشنگ، پسر پنجاه و پنج سالهاش، تازه به فکر تغییر و تحول جدی و به دست گرفتن زمام زندگىاش افتاده بود. با مرگ مادر اما همهچیز دوباره به شکل گذشته برگشت، و به شکل گذشته باقی ماند. به این ترتیب، هوشنگِ پیرپسر ناگهان خودش را در محاصرهی میراث اجدادى و در عین حال در انزوای کامل و عمیقی دید که فقدان مادر در زندگی کسالتبارش به وجود آورده بود.
از لحظهاى که مادرش دوباره او را صدا زده بود تا از آراستگی موها و مرتب بودن سرووضع خودش اطمینانِ دوباره پیدا کند، و از لحظهاى که هوشنگ، با آن گردن کشیده و آن سبیلهاى سمج قیطانی، آناً پیش پاى مادر ایستاده و آینه را به دستاش داده بود، یک هفتهی تمام مىگذشت. یک هفته پیش از این و یک لحظه پس از آن بود که پیرزن آینه را به او برگرداند. هوشنگ به آینه خیره ماند، به زحمت توانست سر و صورت خودش را در آینهاى که نقشِ آخرین نفسهاى مادرش را داشت تشخیص بدهد. بخار سنگینِ روى آینه ایستادگى مىکرد و همان زمان اسمِ هوشنگ، با جیغ فروخوردهى کوتاهى، در فضا رها شد. و هوشنگ، باز هم مثل همیشه، نفهمید که منظورِ پیرزن پدرش بود یا خودش. آنوقت نگاه مختصر و سردى به جسم بىحرکت مادر انداخت و از اتاق بیرون رفت.
بعد از آن یک هفته، سه روز دیگر هم گذشت، و هوشنگ هنوز هم جسارت نزدیک شدن به اتاق مادرش را پیدا نکرده بود. دلیل درستی هم داشت. اولین بار نبود که پیرزن او را با همین حیلهی بچگانه دست مىانداخت. بارهاى بار به خواب مرگ رفته بود و هربار که هوشنگ، بعد از سه چهار روز و به جهت کسب اطمینان، گوشهاى صورتیاش را به سینهى او میفشرد، ناگهان و بیاختیار با قهقههى مسخرهای از خواب بیدار مىشد. آنوقت تمام طول روز را به پیرپسر، که با عصبیت به خودش بدوبىراه مىگفت و از مادرش گلایه میکرد، میخندید.
فهرست مطالب کتاب
یادآوری
شب بهخیر، یوحنا
پدرى که ناپدید شد
شهریار و خونآشام
شهر بىخواب
موزهی اشیای گمشده
مینروا
جنفروشى اجابیت
موزهی اشیای گمشده
تاریخ تصادفات
مسخ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شب گمشده |
نویسنده | پیام یزدانجو |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 80 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-010794-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |