معرفی و دانلود کتاب سفر سرگردانی

معرفی کتاب سفر سرگردانی

کتاب سفر سرگردانی نوشته‌ی سعیده امین زاده روایت‌گر زندگی زن فروپاشیده و شکست‌خورده‌ای است که وقتی از معشوقش خیانت می‌بیند، در خود مده‌آی اسطوره‌ای را می‌یابد و می‌خواهد به شیوه‌ی او انتقام بگیرد. این رمان یکی از تکان‌دهنده‌ترین تراژدی‌های یونانی را به درون زندگی امروزی می‌آورد و آن را در قالب داستانی مدرن روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب سفر سرگردانی

آذر زن جوانی است که از کودکی در زندگی شکست‌های زیادی را متحمل شده. وقتی سن زیادی نداشت پدر و مادرش از هم جدا شدند و او و برادرش را پیش مادربزرگشان گذاشتند. برادرش در جوانی اعتیاد پیدا کرد و حتی چند بار هم دست به خودکشی زد. او هیچ‌وقت در کار هم خوشحال نبود و دائم احساس می‌کرد مورد سوءاستفاده‌ی رئیسش قرار می‌گیرد. آذر که یک‌بار ازدواج ‌کرده بود و به خاطر خیانت همسرش از او جدا شده بود، کمی بعد از جدایی با پسری به نام مهرداد آشنا شد. او به‌شدت به مهرداد علاقه پیدا کرد و شیفته‌اش شده بود. اما این پسر ناگهان به خاطر دختر دیگری او رها کرد و رفت. آذر همیشه آرزوی بزرگی در سر داشت و آن بازی در تئاتر بود. بنابراین کمی بعد از جدایی از مهرداد، او به دنبال آرزویش می‌رود و درنهایت موفق می‌شود که پیشنهاد نقش مده‌آ را دریافت می‌کند. زن اسطوره‌ای یکی از تلخ‌ترین و خون‌بارترین تراژدی‌های یونانی. آذر که به خاطر تمام اتفاقاتی که از سر گذرانده از خشم، کینه و نفرت پر است، درحالی‌که برای بازی در این نقش آماده می‌شود بین خود و شخصیت و زندگی مده‌آ همذات‌پنداری و شباهت زیادی حس می‌کند. این احساس کم‌کم به حدی می‌رسد که تصمیم می‌گیرد به شیوه‌ی مده‌آ انتقامش را بگیرد...

رمان سفر سرگردانی اولین رمان سعیده امین زاده ملهم از تراژدی مده‌آ نوشته‌ی نمایشنامه‌نویس یونانی اوریپید است. نویسنده سعی کرده شخصیت‌های داستانش مابه‌ازای شخصیت‌های اوریپید باشند و کنش‌هایی شبیه به آن‌ها بروز دهند. روال داستان گام‌به‌گام شبیه تراژدی پیش می‌رود تا به مرحله‌ی نهایی و اوج خود برسد. آذر که ناکامی‌های زیادی در زندگی دیده و خشمگین و سرشار از نفرت است، سرگذشت مده‌آی انتقام‌جو را مشابه خود می‌یابد. کم‌کم در مده‌آ استحاله می‌شود، تصمیم می‌گیرد شبیه او عمل کند تا شاید سرگردانی‌اش به پایان برسد. در اساطیر، مده‌آ همسر جیسون است و از او دو فرزند دارد. او شیفته و واله همسرش است و برایش همه‌چیز را، از برادر تا کشورش، فدا کرده. اما وقتی جیسون ترکش می‌کند، مده‌آ به جنون می‌رسد و دست به جنایت می‌زند تا انتقامش را از جیسون بگیرد. سعیده امین‌زاده تلاش کرده روایتی دراماتیک و امروزی از این اسطوره ارائه کند. این اثر خواندنی به همت نشر چشمه روانه‌ی بازار کتاب شده است.

کتاب سفر سرگردانی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب را به همه‌ی علاقه‌مندان رمان‌های فارسی و ژانر تراژدی توصیه می‌کنیم.

با سعیده امین زاده بیشتر آشنا شویم

سعیده امین‌زاده، منتقد، نویسنده و مترجم در سال 1359 متولد شده و فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات انگلیسی است. او از اوایل دهه‌ی 1390 با نوشتن داستان‌های کوتاه نویسندگی را آغاز کرده و تا کنون دو رمان «سفر سرگردانی» و «جنگ خصوصی چریک‌های سالخورده» را به انتشار رسانده است. این نویسنده علاوه‌بر نویسندگی در نشست‌های ادبی نیز به عنوان منتقد حضور داشته است.

در بخشی از کتاب سفر سرگردانی می‌خوانیم

چشم‌هام داغ شد و می‌دانستم هر لحظه ممکن است اشکم بی‌اختیار بریزد، اما نمی‌خواستم گریه‌ام را ببیند و فکر کند برای او اشک می‌ریزم، حتا از سر ترحم. دویدم طرف دست‌شویی و خودم را انداختم تو و کیسه‌های اشکی‌ام انگار توی چشم‌هام ترکیدند! چند دقیقه‌ای خیره به آینه گریه کردم. کم‌کم حس کردم که آینه دارد بهم می‌گوید «تو خیارشور احمقی هستی که توهّم خیار سبز و تروتازه بودن، چهره‌ات را بدجور رقّت‌انگیز کرده.» برگشتم و دیدم دارد شام درست می‌کند. درد کمرش کمتر شده بود. گفت «آمپول و آن شوک‌درمانی تو خیلی اثر‌گذار بودند.» باقی شب را با حرف‌های حاشیه‌ای بی‌ربط گذراندیم.

رمقی برای دعوای بیشتر نداشتیم. قبل از خواب، گفت که تازگی‌ها کتابی خوانده و وقتی آوردش، دیدم فرانکنشتاین است. گفتم که قبلاً آن را خوانده‌ام. پرسید که ازش چی دستگیرم شده. گفتم «منظورت چیست؟ خب، داستان یک دانشمند است که...» حرفم را قطع کرد؛ «نه. بهتر است بگویی داستان یک هیولاست که از بختِ بد، تک‌وتنها افتاده تو دنیای آدم‌ها... خوب که نگاه کنی، می‌بینی داستانش شبیه ماست. انگار هیولاهایی باشیم توی این دنیای غریب آدم‌ها. دنبال عشق‌ایم یا دنبال همدم یا یک چیزی تو این مایه‌ها و پیداش نمی‌کنیم و آن‌ها، یا از ما فرار می‌کنند، یا می‌خواهند یک‌جوری ما را از بین ببرند!» به‌نظرم بعید آمد که این‌ها حرفِ خودش باشد. آدمِ این‌طور فلسفه‌بافی‌ها نبود. وقتی خوابید، به سرم زد کمی از کتاب را دوباره بخوانم.