معرفی و دانلود کتاب سارایوو و یک چاه آب
برای دانلود قانونی کتاب سارایوو و یک چاه آب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سارایوو و یک چاه آب
کتاب سارایوو و یک چاه آب، نخستین اثر داستانی منتشر شده از میلینکو یرگوویچ محسوب میشود که به موفقیت زیادی در سطح جهان دست یافت و با داستانهای به ظاهر ساده ولی پر از استعارههای بسیار ژرف، از سرگذشت غمناک ولی جذاب سارایوو در زمان جنگ حکایت دارد.
سرنوشت قهرمانان یرگویچ که انسانهایی ساده از سه قومیت گوناگوناند ما را بر آن میدارد تا دست کم، لحظات تراژدی سارایوو را تا اندازهای درک کنیم.
میلینکو یرگوویچ (Miljenko Jergovic) نویسنده و خبرنگار اهل بوسنی است. "مارلبوروی سارایوویی" نخستین اثر داستانی او بود که در سال 1994 به چاپ رسید و تحت عنوان سارایوو و یک چاه آب (Sarajevski marlboro) توسط ابتهاج نوایی از زبان کرواتی به فارسی برگردانده شد. این کتاب با موفقیت جهانی روبرو و علاوه بر دریافت جایزههای متعدد، به بیش از 20 زبان زنده دنیا نیز ترجمه شد. "سارایوو و یک چاه آب" داستان سرگذشت غمگین سارایوو در زمان جنگ است. یرگوویچ یک داستاننویس فوقالعاده است که درک عمیقی از سرنوشت مسلمانان، کرواتها و صربها در جنگ داشت و آن را از دیدگاه شخصی خود به زیبایی بیان کرد. تصاویری که با خواندن کتاب در ذهن شما نقش میبندند بسیار تاثیرگذار هستند و به خوبی وضعیت سارایوو را در زمان جنگ و رعبانگیز بودن جنگ داخلی را نشان میدهد. در سال 1994 جنگ بوسنی در اوج خود بود و سارایوو در قلب این درگیری و در میانهی یک جنگ وحشتناک و خونین دست و پا میزد. مهمترین وجه این مجموعه داستان این است که زندگی عادی مردم ناگهان قطع میشود و خشونت تکان دهندهای شهر را فرا میگیرد. مردمی که زندگی در آن دوره را تجربه کردهاند، روایت یرگوویچ را بسیار قابل لمس میدانند.
سبک مالیخولیایی یِرگوویچ و شوخ طبعی بوسنیایی او در این کتاب بیهودگی جنگ را به عنوان مفهومی که از مرزهای بالکان هم فراتر میرود محکوم میکند و درک درست جنگ و صلح را که در اصل کلید کامیابی میلینکو یرگوویچ به عنوان نویسنده است را نشان میدهد.
یرگوویچ در سال 1367 نخستین مجموعه سرودههای خود به نام رصدخانهی ورشو را منتشر کرد و جایزهی گران و دیزدار را در یوگسلاوی دریافت کرد. در سال 1369 همین کتاب جایزهی تنزر را در کرواسی گرفت. دو سال بعد مجموعه داستانهای او به نام مارلبوروی سارایوو (ترجمهی فارسی: سارایوو و یک چاه آب) در زاگرب به چاپ رسید و جایزهی کساروشاندوردیالسکی را از آن خود کرد. این کتاب سال بعد به دو زبان ایتالیایی و فرانسوی و پس از آن نیز به زبانهای آلمانی، انگلیسی و دیگر زبانهای جهانی ترجمه شد. همین کتاب در سال 1374 جایزهی صلح اریک ماریا رمارک را نیز دریافت کرد.
جوایز ادبی مهم دیگری نیز به این نویسنده اهدا شده است که میتوان از «جایزهی ادبی گرینزانه کاوور 2003 از ایتالیا و جایزهی آنگلوس، 2012 از لهستان نام برد.
در بخشی از کتاب سارایوو و یک چاه آب میخوانید:
یک بار چیپو وقتی از کنار میسره رد میشد، شاید اتفاقی، تنهاش به او خورد. میسره لرزید و کمی تلو تلو خورد، چیپو سرش را به عقب برگرداند و به سردی به او نگاه کرد. یک بار، وقتی چیپو بیرون بود، میسره به اتاق او سرک کشید. روی دیوار صلیبی بزرگ و چند عکس از قدیسان مسیحی قرار داشت. با خود گفت؛ آهان، پس این طور. تا چند روز بعد هم فکر میکرد همه چیز را دربارهی چیپو میداند. فکر میکرد که کاتولیک است و به همین خاطر از او بدش میآید. ولی ببین، باز هم کاتولیکها بهتر از ارتدکسها هستند چون به جای اینکه بکشندت، اجازه میدهند به خانهشان بروی، فقط زشت نگاهت میکنند.
چیپو هم مدت زیادی دل آشوب بود چون نمیدانست با این دختر جوان چه بکند. به نظرش زیبا میآمد ولی با این حال بیگانه بود. پیش از جنگ، در زیرزمینهایی که زندگی میکرد چنین کسی نمیتوانست همخانهاش باشد ولی حالا، در خانهی عمهاش، وسط جنگ، چنین کسی مثل هدیهای آسمانی پیدا شده است، مانند پیشنهاد صریح و آشکار برای زندگی آبرومندانهتر و بهتر که از سویی این قدر امید بخش و از سویی عمیقا چندشآور بود. این دختر فچایی، برخلاف میل چیپو به زیر پوستش رخنه کرده بود، مثل نوید بدبختی جدیدتر و شدیدتر و دردبارتر. دوست داشت به او دست بزند ولی هر تماس ممکن در نظر او مانند هشدار آشکار برای شکست در زندگی بود، شکستی که پس از آن چیزی نمیماند جز دیوانگی یا اینکه خودکشی کنی یا بروی وسط خیابان ترشچانسکا بایستی و منتظر شوی تا تک تیراندازان چتنیک از گورستان یهودیان تو را درو کنند.
چیپو پیش از خواب به آن صلیب روی دیوار نگاه میکرد و مدام با خود تکرار میکرد: خدایا، من، اینجا تنها، نه به خودم میتونم کمک کنم نه به اون، ولی تو، تو هم اینجایی، پس به ما کمک کن! این کلمات را مثلا به عنوان دعا ادا میکرد.
حدود اواخر تابستان، جلو ورودی خانه، خمپارهای هر دو پای میسره را قطع کرد. دو روز با مرگ مبارزه میکرد و پزشکان از زنده ماندنش ناامید شده بودند. چیپو پایین پنجره با ضجه تکرار میکرد: خانم کوچولوی من برگرد! آن قدر این جمله را تکرار کرد که صدایش در همهی بیمارستان پیچید. کسانی که او را میشناختند و او را در حال گریه و زاری میدیدند از خود میپرسیدند مگر او چه رابطهای با آن دختر داشته است. از آن موقع اسمش را گذاشتند خانم کوچولو.
فهرست مطالب کتاب
گردش
کاکتوس
دزدی
فولکس غورباغهیی
انگشتر
آقای محترم
آبگوشت بُسنیایی
خانم کوچولو
زنگ
اسلوبودان
ماهی قزلآلا
ریش
آرمین
کمونیست
مزار
کُندُر
باغبان
بیداری
فرمانده
تشخیص بیماری
کُلُنی
عکس
سفر
نابینا
زونو
نامه
ساکسفونیست
کتابخانه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سارایوو و یک چاه آب |
نویسنده | میلینکو یرگوویچ |
مترجم | ابتهاج نوایی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-86-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |