معرفی و دانلود کتاب خوابهای سفید
برای دانلود قانونی کتاب خوابهای سفید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خوابهای سفید
کتاب خوابهای سفید نوشتۀ شقایق دهقان نیری یکی از جذابترین و خواندنیترین آثاری است که در قالب داستان کوتاه به مضمون جنجالی و بحثبرانگیز مرگ از زاویهای متفاوت پرداخته است.
دربارۀ مجموعه داستان خوابهای سفید:
این اثر مشتمل بر 8 داستان کوتاه است که درونمایهی ثابت همگیشان معمای دیرینۀ بشر یعنی مرگ است. خوابهای سفید برخلاف تصور عموم مردم از مقولۀ مرگ و نیستی، بینشی نو به شما عرضه میکند که تا مدتها به مسائل مطرح شده در داستان فکر میکنید و بر جهانبینی شما تأثیر شگرفی خواهد گذاشت.
شخصیتهای اصلی داستان، ارواح مردگانی هستند که به زندگی انسانها میآیند. این امر نیز ممکن است در ابتدا داستان را ترسناک و وحشتبرانگیز جلوه دهد اما با خواندن داستانها به هدف نویسنده پی میبرید که داشتن نگاهی نو به زندگی افرادیست که در برزخ زندگی و مرگ ماندهاند. دهقان با هنر داستان نویسی و فضاسازیهای کمنظیرش، افرادی را که به ظاهر زنده هستند اما عملاً زندگی نمیکنند، به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر میکشد. با خواندن این داستان باری دیگر به مفاهیم کلیشهای تعریف شده، همچون تنهایی و اختیار عمیقا فکر خواهید کرد.
در این مجموعه داستان جذاب، با تجربیات انسانهایی رنجور و خسته از انزوا آشنا میشوید که همگی در پی یافتن ارزش حقیقی زندگی و دلیلی برای امیدواری هستند.
مجموعه داستان خوابهای سفید مناسب چه افرادی است؟
خواندن این مجموعه داستان شگفتانگیز به تمامی علاقمندان ادبیات داستانی فارسی و داستان کوتاه پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب خوابهای سفید میخوانیم:
شیشههای غسالخانه شکسته است. دیوارهایش آجرهای سرخ تفتیده دارد و پنجرههای سبزش در وزش باد غژغژ میکنند. من میتوانم خیلی راحت پرواز کنم، شبیه پرواز پروانههای ریزودرشتی که توی ذهنم زندگی میکنند. بعد روی میلههای رنگپریده و فیروزهای مدرسه بنشینم که فقط چند متر با غسالخانه فاصله دارد. پسربچهها خودشان را از میلهها بالا میکشند و سرشان را بالامیگیرند، بلکه چیزی ببینند. دختربچهها هم از میلهها بالامیآیند؛ اما سُر میخورند پایین و بعد دوباره به میلهها آویزان میشوند. یکیشان که قدبلندتر از بقیه است، میگوید: «من دیدمش. مردهشور داشت سر گلبوته را میشست.»
آنقدرها نتوانسته خودش را بالا بکشد که توی غسالخانه را ببیند. چون مردهشوی هنوز سراغ من نرفته. بابارجبم میگوید: «من بیشتر از این بهت پول نمیدم، میخوای بخواه، میخوای نخواه.»
_ نمیدی؟! باشه، پس بیا خودت بشورش.
پیرزن مردهشو چشمهای درشتی دارد و صورتی چروکیده و سیاه. یک خال درشت کنار دماغش است، اندازۀ یک دانه لوبیا. آنقدر به شستن مردهها عادت کرده که دیگر برایش مثل آبخوردن شده. بابارجبم صدای جیغ مادرم را میشنود. سیگار گوشۀ لبهای سیاهش تکان میخورد. لاغر است و کمرش خمیده. آرنجهای کت سرمهایاش مثل سر زانوهای شلوار سیاهش، کاسه انداخته و به سفیدی میزند. میگوید: «خیلی خب، ولی بیانصافیه واسه یه دختر علیل اینهمه بگیری. یک مشت پوست و استخون که بیشتر نیست.»
_ نرخش همینه. کوچیک و بزرگ، علیل و سالم نداره که. مرده، مرده است.
صدای جیغ مادرم قطع نمیشود. دوست داشتم میتوانستم بهش بگویم حالم خوب است و هیچ اندوهی ندارم جز دوری او. انگار بین من و دنیای او و دنیای همۀ آدمها، یک دیوار نامرئی کشیدهاند. دختری را میبینم که با بدن کج و ناموزون روی تخت سنگی دراز کشیده، دستها و پاهایش مثل ترکههای خشک آلبالو انحراف دارد. سرش کج و دهانش نیمهباز است و چشمهایش به گوشهای از سقف خیره مانده. من او هستم و او من. هیچوقت فکر نمیکردم بتوانم از جای خودم بلند شوم، چه برسد یک روز اینطور پرواز کنم و بیایم بالای یک بلندی بنشینم و دنیا را به شکل تازهتری تماشا کنم. همیشه لب رود و توی باغ زل میزدم به درختها که توی نسیم تکان میخوردند. بابارجب بلندبلند شعر محلی میخواند و من هیچچی ازش نمیفهمیدم. تندتند جوی را صافوصوف میکرد. راه آب را باز میکرد سمت کرتهای باغ. سیگارش را دود میکرد و به حرکت آب زیر درختها نگاه میکرد. قوز داشت کمرش. راه که میرفت دستهایش تکان میخورد و قوزک آرنجش از توی پیراهن نخودی نازکش بیرون میزد.
فهرست مطالب کتاب
ایستگاه اصلی
بچه گربۀ یخزده
پروانههای پنهان
سایهای میان ابرها
خوابهای سفید
زیر سایۀ آدم برفی
نشانهها
مرد فانوس به دست
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خوابهای سفید |
نویسنده | شقایق دهقان نیری |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 75 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-9715-49-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |