معرفی و دانلود کتاب آپارتمان، دریا
برای دانلود قانونی کتاب آپارتمان، دریا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آپارتمان، دریا
احمدرضا احمدی در اولین رمان خود؛ کتاب آپارتمان، دریا داستان زندگی مردی را به تصویر میکشد که بسیار خیالباف و رویاپرداز است. او که به تازگی از همسرش جدا شده و در خانهای به تنهایی زندگی میکند، روز و شب خود را با رویاها و زندگی خیالی خود میگذراند.
دربارهی کتاب آپارتمان، دریا:
راوی رمان پیش رو، مرد جوانی است که به تازگی تجربهی تلخ طلاق را پشت سر گذاشته است. با این حال همسرش همچنان به خانهی او زنگ میزند. مرد جوان در خانهای به تنهایی زندگی میکند اما خیلی زود باید آپارتمان را تحویل صاحبخانه بدهد. در همین حال و روزگارش از رویاهایش میگوید. رویای داشتن خانهای رو به دریا، خانهای که هنر دست معماران ایتالیایی و فرانسوی است.
این رویاهای وسوسهانگیز و جذاب اما بسیار متفاوت از زندگی واقعی او هستند. مرد جوان از پنجرهی آپارتمانش دختری با چشمان رنگی و موهایی طلایی میبیند...
با مطالعهی این رمان دوستداشتنی به رویاها و خیالبافیها و سرگردانیهای روای داستان سر میزنید و دوباره به زندگی واقعی برمیگردید. همراه با مرد از دیدن دختر چشمرنگی با موهای طلایی سیر نمیشوید و از قیدوبندهای زندگی واقعی رها میشوید.
احمدرضا احمدی در رمان آپارتمان، دریا (Sea, apartment) از سه فن برای خلق فضای داستان بهره برده است. او از کلمات و جملاتی استفاده میکند که همهی ما با آنها آشنایی داریم و به همین خاطر میتوانیم به راحتی با آنها ارتباط بگیریم. به طور مثال زمانی که از شهر پاریس حرف میزند، ما در مورد این شهر رویایی اطلاعاتی داریم، یا زمانی که از نویسندگان و کارگردانان میگوید، بسیاری از اسامی برای ما آشنا هستند یا وقتی از زندگی آپارتمانی حرف میزند، این موضوع برای بسیاری از ما آشناست.
فن دوم نویسنده این است که با تکرار برخی از جملات، ما را از بسیاری از عاداتمان دور میکند و به فضایی جدید میبرد. به طور مثال او چندین و چند بار از دختری چشمرنگی با موهای طلایی میگوید و به قدری این توصیف را تکرار میکند که ما از این عبارت، موجودی خیالی را در ذهنمان تصور میکنیم.
در فن سوم، احمدی مرزهای حقیقت و رویا را درهم میآمیزد و راهی پیش روی ما قرار میدهد که تنها میتواند در یک اثر ادبی حضور داشته باشد.
کتاب آپارتمان، دریا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهایی با نثری ادبی و خیالگونه علاقه دارید، رمان آپارتمان، دریا را از دست ندهید.
با احمدرضا احمدی بیشتر آشنا شویم:
احمدرضا احمدی در سال 1319 در شهر کرمان متولد شد. دورهی ابتدایی را در کرمان گذراند و 7 سال بعد همراه با خانواده به تهران مهاجرت کرد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل پرداخت. در کودکی به شعر علاقهی بسیاری داشت و همین مسئله او را در بزرگسالی به این سمت کشانید. او با شعر و ادبیات کهن ایران آشنایی عمیقی داشت، اشعار نیمایی که او سرود دستمایهای شد تا قدمی منحصر به فرد را در شعر معاصر شروع و پیریزی کند. نخستین مجموعه شعری که از احمدی انتشار یافت در سال 1340 بود که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان آن دوره را به خود جلب کرد. او در دههی 40 به یکی از شاعران برگزیدهی معاصر پس از نیما و شاملو در بین شاعران پس از خود تبدیل شد.
او در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نیز تاثیرگذار بوده است. در اواخر دههی هشتاد بود که جایزه شعر خبرنگاران در منزل این شاعر برگزار شد. همچنین در سال 1378 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تندیس مداد پرنده را در مراسم بزرگداشتش به او اهدا کرد. او در سال 1385 جایزه شعر بیژن جلالی را دریافت کرد و نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن در سال 1388 شد.
از دیگر آثار این شاعر درخشان میتوان به «ما روی زمین هستیم»، «عاشقی بود که صبحگاه دیر به مسافرخانه آمده بود»، «لکهای از عمر بر دیوار بود»، «از نگاه تو زیر آسمان لاجوردی»، «هزار پله به دریا مانده است»، «ویرانههای دل را به باد میسپارم»، «قافیه در باد گم میشود»، «نثرهای یومیه»، «من فقط سفیدی اسب را گریستم» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب آپارتمان، دریا میخوانیم:
بارها مثل همه به مرگ اندیشه کرده بودم، از پیری بود، از امید بود، از فقر و تنگدستی مدام بود، از سرما بود، از عشق بود، از ناامیدی و حسرت این جهان بود که همهی آرزوهای من یا خیلی از آرزوهای من یا هیچیک از آرزوهای من به انجام نرسیده بود یا از شادی فراوان بود یا از خوشبختی بیحدومرز بود یا آفتاب پس از باران بود یا کسی را که ارزان از دست داده بودم که دیگر بهدست آوردنش محال بود. واقعیت آن بود که محال بود. نمیدانم کجا رفت و یا چگونه آب شد و به زمین رفت. چه تفاوت داشت که به سرما رفت یا به گرما رفت یا به پاییز رفت یا به زمستان رفت، یا به بهار رفت. گاهی شده بود بعد از خوردن آبی گوارا و سرد یا کنار دریایی که پر از کف و تکههای شکستهی پارو بود، به یاد مرگ افتاده بودم. آیا رؤیا و سرنوشت بود که مرا به این جهان پرتاب کرده بود؟ من که شبهای طویل و خاکستری را در بیمارستانهای گوناگون به صبح رسانده بودم.
یک شب در یک بیمارستان، پرستاران پردههای اطراف تخت من را کشیدند، اما من از لابهلای پردهها میدیدم که پیرمرد چگونه برای زنده ماندن تقلا میکند. یک هفته بود که سرفههایش همهی ما بیماران را کلافه کرده بود. ناگهان سرفهها خاموش شد. پرستاران بهسرعت پیرمرد مرده را از اتاق در سکوت بردند. پرستاران طوری وانمود کردند که او را به بخش دیگری میبرند و هیچ اتفاق غیرعادیای نیفتاده است. پرستار میگفت: پیرمرد را به کنار دریا برای مداوا بردهاند. گاهی صدای گیتار یا پیانو یا ویلنسل را که از دور و نابهنگام از درون مه شنیدهام، لحظهای از مرگ فارغ شدهام یا آبی سرد که در بیمارستان به تنم ریختند، همهی این شادیها و حرمانها را دربارهی مرگ کنار هم میگذارم تا پازل مرگ کامل شود یا میخواهم مرگ حضور پیدا نکند و این پازل کامل نشود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آپارتمان، دریا |
نویسنده | احمدرضا احمدی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-89-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |