معرفی و دانلود کتاب کتابخانه نیمه شب

عکس جلد کتاب کتابخانه نیمه شب
قیمت:
۶۰۰۰۰ ۳۶,۰۰۰ تومان ۴۰%
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب

نورا سید سی‌وپنج‌ساله همیشه در زندگی به در بسته خورده است؛ ولی ناگهان قدم به کتابخانه‌ای جادویی با هزاران کتاب می‌گذارد و زندگی‌اش از این رو به آن رو می‌شود. کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، شاهکاری در باب پیدا کردن هدف و معنا در زندگی و دوری از ناامیدی است. پیام اصلی این رمان فانتزی و علمی - تخیلی این است که «شما حق ندارید ناامید شوید»؛ با وجود اینکه زندگی پر از سختی است. شما در این اثر با یکی از شگفت‌انگیزترین آغازهای داستانی طرف هستید!

درباره‌ی کتاب کتابخانه نیمه شب

فکر کنید دوران سختی را سپری می‌کنید و مثل نورا سید، قهرمان کتاب کتابخانه نیمه شب (The Midnight Library) اثر مت هیگ (Matt Haig)، دیگر نمی‌خواهید در این سیاره زندگی کنید. شاید همه چیز را بد و تاریک می‌بینید و امیدی به آینده ندارید. اما مثل داستان سیندرلا، ناگهان کسی یا چیزی پیدا می‌شود که به شما کمک می‌کند. شاید فکر کنید باید دقیقاً مانند ماجرای این افسانه‌ی پریان، پسر پادشاه با اسب سفید بیاید و با او ازدواج کنید تا از این بدبختی فرار کنید؛ اما زندگی خیلی سخت‌تر از این حرف‌های رویایی است. با این حال شما همیشه می‌توانید به کتاب‌ها و تخیل پناه ببرید.

سیندرلا را یک پری‌ مهربان با قدرت‌های جادویی و بعد هم پسر پادشاه نجات می‌دهد، اما نورا سید را قرار است یک کتابخانه‌ی جادویی با هزاران کتاب جذاب و هیجان‌انگیز نجات دهد. آیا تابه‌حال فکر کرده‌اید که می‌توانید با کتاب‌ها نجات پیدا کنید؟ خانم الم، مسئول این کتابخانه‌ی جادویی، دقیقاً شبیه همان پری مهربان قصه‌ی سیندرلا است. این کتابخانه‌ یک جای برزخی است که نورا بعد از اقدامش برای پایان دادن به زندگی خود به آن وارد شده و حالا مشاهده می‌کند که جایی‌ست شگفت‌انگیز. آیا شما هم دوست دارید وارد چنین جایی شوید؟ پس هرچه زودتر رمان فانتزی و پرفروش کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ را بخوانید.

گربه‌ی نورا تنها دارایی و دوست او بود که اکنون دیگر در کنارش نیست. نورا می‌خواهد وارد یک زندگی جادویی یا موازی شود که در آن، گربه‌اش زنده شود. این روزها خیلی‌ها گربه یا سگ دارند و در طول مدت زندگی کنارشان، علاقه‌ی شدیدی به آن‌ها پیدا می‌کنند. حتی شاید گربه‌ها در این دنیای سرد بتوانند بهترین دوستان ما شوند. اما اگر از بخت بد، این دوستان عزیزمان یک روز ناپدید شوند، چه کار باید بکنیم؟ چطور با این غم و رخداد ناراحت‌کننده کنار بیاییم؟ تحمل رنج و عبور از سختی‌هایی همچون این مسئله که دختر داستان کتابخانه نیمه شب نیز با آن‌ها روبه‌رو شده، یکی از نشانه‌های پختگی و رشد است و باید در برابر آن‌ها صبر و تحمل داشت.

فکر کنید کسی را دوست داشتید و از ته قلبتان آرزو می‌کردید که با او ازدواج کنید؛ اما این اتفاق نیفتاده است. مژدگانی بدهید که این اتفاق در کتابخانه‌ی برزخی نیمه شب رخ می‌دهد؛ چون نورا می‌تواند کتابی را بردارد و وارد یک داستان واقعی و سناریویی متفاوت از زندگی خودش شود. او در این ماجرای خیال‌انگیز با دن ازدواج می‌کند. کسی که عاشق او بوده است. اما یک لحظه منتظر بمانید؛ انگار خبرهایی در میان است، زیرا دن از بودن با نورا راضی نیست! به همین ترتیب هر بخش از رمان فانتزی کتابخانه نیمه شب، شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

از سوی دیگر نورا یکی از دوستانش به نام ایزی را عاشقانه دوست داشت؛ اما او به استرالیا مهاجرت کرد. حالا نورا می‌خواهد وارد داستان ادامه‌ی رفاقت با دیزی شود و سؤال این‌جاست که آیا دیزی از بودن با او خوشحال می‌شود؟ آیا امکان دارد که دیزی را دوباره در کنار خودش و در دوران خوبش داشته باشد؟ به نظر شما این قسمت از داستان مت هیگ چطور پیش خواهد رفت؟ به‌طور کلی این طرح داستانی و وضعیت تصویرشده در آن، پیچیده هستند. چراکه می‌خواهیم تقدیر و سرنوشت شخص دیگری را در دست خودمان بگیریم! این شرایط نمایش‌نامه‌ی ادیپ (یا اودیپوس) را به ذهن می‌آورد که اگر آن را خوانده باشید، می‌دانید که شخصیت اصلی‌اش تلاش می‌کند از تقدیر فرار کند؛ ولی نمی‌تواند.

نورا، شخصیت اصلی این رمان از مت هیگ، دوست دارد قهرمان شنای المپیک شود. پس کتابی را برمی‌دارد که در آن به‌عنوان یک قهرمان بزرگ تاریخی زندگی می‌کند. چه سرنوشت زیبایی! همه‌ی ما در کودکی دوست داریم قهرمان شویم. اصلاً این قهرمان‌شدن انگار در ذهن ما کاشته شده است. زیرا قهرمانان در جامعه اعتبار زیادی دارند و همه، آن‌ها را دوست دارند. به‌نظرتان نورا در داستان کتابخانه نیمه شب، از تجربه‌ی زندگی خود در نقش یک قهرمان راضی خواهد بود؟ باید داستان را بخوانیم و ببینیم چه می‌شود! در یکی از دیگر دریچه‌هایی که این کتابخانه به روی نورا باز می‌کند، او زندگی در قطب شمال را انتخاب می‌کند. اگر شما به جای این شخصیت داستانی بودید، دوست داشتید به کاوش و ماجراجویی در قطب شمال بروید یا جنگل‌های آمازون؟

هنگامی که نورا در سوالبارد قطب شمال است با یک مسافر برزخی دیگر به نام هوگو لفور آشنا می‌شود که به سفر در زندگی‌های مختلف عادت کرده است. این دو نفر رابطه‌ی کوتاهی با یکدیگر برقرار می‌کنند. در طی مدت زندگی در قطب، برخورد نورا با یک خرس قطبی باعث می‌شود او متوجه شود که واقعاً آن‌قدرها هم که فکر می‌کرد، نمی‌خواهد بمیرد. در آن مدت، یک روز هوگو می‌گوید: «غم‌انگیزه، نه؟ این حقیقت که روز هرگز تموم نمی‌شه؟» و نورا تازه متوجه می‌شود که شب و تاریکی هم زیبایی‌های خودش را دارد!

حالا پس از گذراندن این تجربه و چشیدن طعم چندین سرنوشت دیگر، نورا می‌خواهد با یک ستاره‌ی مشهور سینما زندگی کند. شاید شما هم در ذهن خودتان دوست داشته باشید که مثلاً با لئوناردو دی‌کاپریو یا شارلیز ترون زندگی کنید. حتی شاید عکس یکی از این بازیگران را به دیوار اتاقتان زده باشید. شاید هم بیشتر دوست داشته باشید با ستارگان موسیقی باشید؛ که البته در این صورت بد نیست بدانید که گروه کره‌ای بی‌تی‌اس که در ایران هم خیلی محبوبند، خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب، اثر مت هیگ را به هوادارانشان پیشنهاد کرده‌اند!

خیلی‌ها از فیلسوفان عبوس با حرف‌های سخت و عجیبی که می‌زنند بدشان می‌آید؛ ولی به‌هرحال نورا تصمیم می‌گیرد از یکی دیگر از امکانات خود استفاده کند و مدتی را هم فیلسوف شود! نمی‌دانیم باید این بخش از داستان را لو بدهیم یا نه! اما فکر کنید اگر نورای قهرمان در یکی از این داستان‌ها، ازدواج کند و بچه‌دار شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ شاید در جایی که فیلسوف می‌شود، این اتفاق رخ دهد. شانس است دیگر! در قسمت دیگری از کتاب پسری به نام اَش، وارد زندگی نورا می‌شود که نورا قبلاً او را می‌شناخته است. راستی! احتمالاً شما هم افرادی را در این کتابخانه می‌بینید که قبلاً در دنیای واقعی دیده بودیدشان.

جوزف کمبل اسطوره‌شناس، کتابی دارد با عنوان «قهرمان هزار‌چهره» که در آن تأکید می‌کند قهرمان‌شدن، یکی از کهن‌الگوهای باستانی نزد بشر است. همه‌ی ما دوست داریم قهرمان شویم؛ مثل نورا. دختر زیبای کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، در داستانی که در آن، به دانشگاه می‌رود و فلسفه می‌خواند، عاشق یکی از دوستان نزدیکش می‌شود و ... (نمی‌خواهیم داستان جذاب این بخش را لو بدهیم)؛ ولی نورا در این قسمت با چیزی به نام «دوست داشتن» و «معنای زندگی» آشنا می‌شود. اکنون او وحشت دارد که از این زندگی رویایی بیرون بیاید و به کتابخانه نیمه شب بازگردد.

راستی! اگر وارد یک زندگی دوست‌داشتنی بشوید، دوست دارید آن را برای تجربیات دیگر ترک کنید یا نه؟ جوزف کمبل اعتقاد دارد همه‌ی ما دوست داریم از یک دنیای عادی، وارد یک دنیای ویژه و رویایی شویم. جایی که در آن دست به ماجراجویی بزنیم و با افراد مختلفی ملاقات کنیم. چه چیزی بهتر از این؟ البته اکسیرها و پاداش‌هایی را هم در این مسیر به دست می‌آوریم. نورا هم این‌گونه است؛ اما او وقتی در خانه می‌ماند غرق در تاریکی می‌شود. درحالی‌که دقیقاً وقتی ماجراجویی را آغاز می‌کند، زندگی‌اش از این رو به آن رو می‌شود. او تازه معنای زندگی و دوست داشتن را می‌فهمد!

نورای داستان مت هیگ که در ابتدا می‌خواست سیاره‌ی زمین را ترک کند و بمیرد! حالا می‌فهمد زندگی زیباست و می‌‌توان تجربه‌های درخشانی در طول دقایق و ساعت‌های آن داشت. اکنون او برای اولین‌بار از مردن می‌ترسد. نورا مجبور می‌شود به کتابخانه نیمه شب بازگردد؛ چون مشکلی در آن‌جا پیش آمده است. شاید بلایی سر خانم الم آمده یا شاید سر بدن واقعی خود نورا. داستان در اینجا بسیار هیجان‌انگیز و پیچیده می‌شود!

نه‌تنها آغاز داستان کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ، شگفت‌انگیز است؛ بلکه پایان آن نیز فوق‌العاده است. طوری که قطعاً با خواندن آن، جا می‌خورید. در پایان نورا دیگر آن دختر ناراحت و غمگین اول ماجرا نیست و حالا می‌خواهد پرقدرت و باامید زندگی خودش را پیش ببرد. او انواع زندگی‌ها را در جهان‌های موازی تجربه کرده، خوشحالی را درک کرده و با معنای دوست داشتن آشنا شده است؛ پس چرا باید ناراحت باشد؟ پیام مت هیگ بسیار مهم، اساسی و زیبا است.

ما فکر می‌کنیم خواندن کتاب فانتزی و فلسفی کتابخانه نیمه شب به قلم مت هیگ، برای نوجوانان و جوانان بسیار آموزنده و سرگرم‌کننده خواهد بود و به آن‌ها خواهد آموخت که حق ندارند ناامید شوند و باید به «قهرمان زندگی خودشان» تبدیل شوند. این کتاب با ترجمه‌ی محمدصالح نورانی زاده به زبان فارسی، از سوی انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شده و می‌تواند یک هدیه‌ی مناسب و به‌یادماندنی برای خودتان و عزیزانتان باشد.

جوایز و افتخارات کتاب کتابخانه نیمه شب

  • معرفی‌شده توسط گروه موسیقی کره‌ای بی‌تی‌اس (BTS)
  • برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال 2020
  • پرفروش‌ترین کتاب‌ جهانی نیویورک تایمز در سال 2020
  • پدیده‌ی سال به انتخاب نیویورک تایمز، در سال 2020
  • برنده‌ی جایزه‌ی صبح بخیر آمریکا در سال 2020
  • در بین 10 کتاب برتر سال، از سوی باشگاه انتخاب کتاب مستقل لندن، در سال 2020
  • در فهرست کتاب‌های برتر نوجوانان از سال 2020
  • از پرفروش‌ترین کتاب‌های ایران از سال 1399 تابه‌امروز

نکوداشت‌های کتاب کتابخانه نیمه شب

  • ضمانت می‌کنیم که کتاب مت هیگ، حال شما را خوب می‌کند و روحیه‌تان را بالا می‌برد. (یو‌اس‌ای تودی)
  • داستانی خیره‌کننده در ارتباط با راه‌ها و گزینه‌هایی که در زندگی پیش روی شماست. (واشنگتن پست)
  • کتاب کتابخانه نیمه شب، ایده‌ی جهان‌های موازی را بسیار زیبا مطرح کرده است. (گاردین)

اقتباس‌ فرهنگی از کتاب کتابخانه نیمه شب

نمایش رادیویی ساخته‌شده بر اساس این رمان فانتزی، سال 2020 از رادیو بی‌بی‌سی 4 پخش شد.

کتاب کتابخانه نیمه شب برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب در نگاه اول برای نوجوانانی مناسب است که عاشق رمان‌های فانتزی و علمی - تخیلی هستند؛ اما خواندن آن را به هر کسی از هر سنی پیشنهاد می‌کنیم. زیرا مسائلی را به شما گوشزد می‌کند که ممکن است زندگی‌تان را نجات دهد. اگر می‌خواهید تصمیم‌های بهتری در زندگی بگیرید، حتماً این رمان شاهکار و البته پرفروش را بخوانید. به این موضوع توجه نکنید که شاید برخی کتاب کتابخانه نیمه شب را رمانی عامه‌پسند بنامند، چون مفاهیم عمیقی در آن وجود دارد که دانستنشان مهم است.

در بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب می‌خوانیم

همه‌جا پر از کتاب بود. خود طبقات آن‌قدر باریک بودند که انگار اصلاً دیده نمی‌شدند و نامرئی بودند. کتاب‌ها همه سبزرنگ بودند، اما سایه‌های مختلف و متفاوت سبز. برخی‌شان مثل آب مرداب سبز مات، برخی دیگر سبز روشن مغزپسته‌ای، برخی سبز زمردی تیره و برخی دیگر هم به روشنی و شادی چمن‌های تابستان.

حالا که بحث چمن‌های تابستانه شد: بااینکه کتاب‌ها قدیمی به‌نظر می‌رسیدند، هوای کتابخانه بسیار تازه بود. بویی خوشایند و شبیه به حیاطی پوشیده از چمن داشت، نه شبیه کتاب‌های قدیمی و خاک‌گرفته.

واقعاً به‌نظر می‌رسید طبقات تا ابد ادامه دارند و مستقیم به‌سمت افقی ناپیدا و دوردست می‌روند، مثل خطوطی که در پروژه‌ی هنری مدرسه به پرسپکتیوی تک‌نقطه کشیده شده بودند و فقط گهگاهی راهرویی وسطشان دیده می‌شد و این نظم را به‌هم می‌زد.

نورا یکی از راهروها را تصادفی انتخاب کرد و در آن به‌راه افتاد. در تقاطع بعدی به چپ پیچید و اندکی گم شد. دنبال راه خروجی گشت، اما هیچ نشانه یا تابلوی خروجی ندید. سعی کرد قدم‌های پیش‌رفته را برگردد، اما غیرممکن بود.

درنهایت به این نتیجه رسید که قرار نیست راه خروج را پیدا کند.

فهرست مطالب کتاب

مکالمه‌ای دربارۀ باران
نوزده سال بعد
مرد پشت در
تئوری ریسمان
زندگی یعنی سختی کشیدن
درها
شیوۀ سیاه‌چاله بودن
پادماده
00:00:00
کتابدار
کتابخانۀ نیمه‌شب
طبقات متحرک
کتاب حسرت‌ها
وزن زیاد حسرت
تمام زندگی‌ها هم‌اکنون آغاز می‌شوند
سه نعل اسب
یادداشت یکی ‌مانده ‌به‌ آخری که نورا پیش از گیر افتادن میان مرگ و زندگی نوشته بود
صفحۀ شطرنج
تنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردن است
آتش
تُنگ ماهی
یادداشت یکی‌ مانده ‌به ‌آخری که نورا پیش از گیر افتادن میان مرگ و زندگی نوشته بود
زندگی موفق
چای نعناع
درخت زندگی ما
خطای سیستم
سوالبارد
هوگو لُفِوْر
چرخیدن به دور خود
لحظه‌ای بحرانی در وسط ناکجاآباد
ناامیدی از اینکه وقتی واقعاً به کتابخانه احتیاج داری، پیدایش نمی‌کنی
جزیره
خاک یخ‌زده
یک شب در لونگ‌یربین
انتظارات
مرگ و زندگی و تابع موج کوانتومی
اگر اتفاقی برایم بیفتد، دوست دارم خودم آنجا باشم
خدا و دیگر کتابداران
شهرت
وحشی و آزاد
رایان بیلی
یک سینی نقره‌ای پر از کیک عسلی
پادکست افشاگر
زوزه
عشق و رنج
هم‌مسافتی
رؤیای شخصی دیگر
یک زندگی آرام
وقتی این دنیا سگ دارد، چرا باید دنیای دیگری خواست؟
شام با دیلن
میخانۀ آخر جاده
تاکستان بوئنا ویستا
زندگی‌های متعدد نورا سید
گُم‌شده در کتابخانه
مرواریدی در دل صدف
بازی
زندگی ایدئال
جست‌وجویی روحانی به‌دنبال ارتباطی عمیق‌تر با جهان
همرسمیث
سه‌چرخه
جایی جز اینجا
برخوردی با پلیس
نگاهی نو به همه‌چیز
گل‌ها آب دارند
جایی برای ماندگار شدن وجود ندارد
حق نداری ناامید شوی، نورا سید!
بیدار شدن
ورای نومیدی
چیزی که یاد گرفتم (به قلم آنکه کسی نیست، اما همه‌کس بوده است)
زندگی‌ کردن در برابر درک ‌کردن
آتشفشان
آن‌طور که پایان می‌یابد

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب کتابخانه نیمه شب
نویسنده
مترجممحمدصالح نورانی زاده
ناشر چاپیانتشارات کتاب کوله پشتی
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات352
زبانفارسی
شابک978-600-461-461-0
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک
۶۰۰۰۰ ۳۶,۰۰۰ ت ۴۰%
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب کتابخانه نیمه شب

ساینا منتخبى
۱۴۰۱/۰۲/۲۸
زیباترین کتاب....
کتابی که هم افسردت میکنه و در عین حال افسردگی رو درمان میکنه...
کلا خیلی آدمو به فکر فرو میبره، من که با هر پاراگراف بیشتر شوکه میشدم.
بهترین جملش هم این جمله معروف بود:
تنها راه یاد گرفتن زندگی کردن است.
این کتاب مجموعه کاملی از تمام احساسات ممکن رو به آدم میده:
شادی،
غم، هیجان، ترس، خشم، عشق و تنفر
خیلی راحت میشه شخصیت کتاب رو درک کرد.
در عین حال باعث میشه عاشق زندگیت بشی و ازش متنفر هم بشی.
خیلی قشنگ و احساسیه
ولی از همه اینا مهم تر، باعث میشه آدم قدر زندگی خودش رو بیشتر بدونه. باعث میشه آدم قدر اطرافیانش رو بیشتر بدونه.
اگه به موضوعات سفر به دنیای موازی علاقه دارید به نظرم این کتاب بهترین و کامل‌ترین کتابه.
ذره ذرش آدم رو تحت تاثیر قرار میده و غافلگیر میکنه.
۵ ستاره براش کمه، بینهایت ستاره میخواد.
در یک کلمه بخوام خلاصه کنم، محشره.
اینم بقیه ستاره هام:
این کتاب باعث میشه به عمق وجودی خودت پی ببری.
Hanie M.Fr
۱۴۰۰/۱۲/۲۸
برای کسانیکه درخریداین کتاب شک دارند اگر بخوام توضیحی در راستای این کتاب بدم اینه که با خوندنش علاوه بر اینکه میتونی زندگیهاییکه نویسنده در اونها سفرکرده بود رو درک ولمس کنی، میتونی تموم حسرتهای خودتو تمام انتخابهاییکه کردی رو با نتایج متفاوت بااونچه که الان هستی لمس کنی و برای ادامه مسیرزندگیت سعی کنی توی انتخابهاییکه میکنی دقت بیشتری کنی حتی توی جزئی ترینها چون نتایج اونها قراره در آینده غافلگیرت کنه و تو باید جوری بادوراندیشی انتخاب کنی که حداقل تبدیل به سوپرایزی بشه درآینده و اینکه زمان زیادی نداریم که صرف حسرتهاکنیم فقط و فقط باید زندگی رو بسازیم که در دنیای درونمون ساختیم و هرگز تحت هیچ شرایطی نمیخوایم که اون دنیای درونی رو باهیچ زندگی ایده ال تری عوض کنیم..
ممنون از کتابره بابت کتاب خوبی که خوندم و بسیارهم لذت برم
Hadiseh R
۱۴۰۱/۰۵/۰۹
خیلی دوست داشتم این کتابو درسته که حالت داستانی داره ولی خیلی آموزنده و در عین حال علمی بود یه جورایی انگار خوده نویسنده تجربه‌اش کرده بود و در قالب شخصیت اصلی داستان، داستان رو روی برگه آورده بود یه چیزی که از این کتاب خیلی خوب فهمیدم اینه که آدم هرجوری که داره زندگی میکنه خوب یا بد میتونه هر زمان که اراده کنه بهترین نسخه و شادترینش باشه حسرت‌های زندگی هرچقدر زیاد یا کم باشن این ماییم که باید بلند شیم و زندگیمونو از اول بنویسیم. تا زمانی که زنده‌ای فرصت از سر نویسی داستانت رو داری هرجوری که بخوای میتونی بنویسیش و اون حسرت‌ها کم کم از بین میرن. من از این کتاب یه تجربه دیگه هم کسب کردم اونم اینه که گاهی چیزی که ما اسمشو میذاریم حسرت اصلا حسرت نیست مثل وقتی که نورا فهمید آرزوهایی که داشته و نتونسته بهشون برسه درواقع آرزوهای خودش از صمیم قلبش نبوده درواقع آرزوهای بقیه بودن یعنی گاهی چیزی که ما تلاش میکنیم داشته باشیم آرزوی ما نیستن خواسته بقیه ان این واسه من مثل یه تلنگر بود انگار که سرت محکم بخوره به یه جایی و تو، توو شوک ضربه‌ای که خوردی میمونی نمیفهمی چی شده نمیفهمی تا الان داشتی چیکار میکردی چرا به ذهن خودت نرسیده بود و... در کل خیلی خیلی این کتاب رو دوست داشتم تجربه‌های خوبی باهاش کسب کردم گاهی دیدن یه فیلم یا خوندن یه کتاب به اندازه‌ای تجربه بهت میده که زندگی واقعی بهت میده مثل خوندن این کتاب مثل نورا توو کتابخونه نیمه شب. هرچیزی که باعث بشه تو آرامش داشته باشی و خوشحال باشی به نظرم جادوییه و باید برای داشتنش تلاش کرد و کم نیاورد. ممنون
ملینا محمدی
۱۴۰۳/۰۳/۰۳
سلام
راستش من آدم کتاب خونی نیستم و خیلی وقتش هم ندارم ولی به پیشنهاد معلم ادبیات کلاس هفتم و هشتمم که خیلی هم دوستش دارم تصمیم گرفتم این کتاب رو بخونم. راستش رو بگم از شروع داستان زیاد راضی نبودم اما به اینکه وارد کتاب خونه شد نظر منم تغیر کرد. داستانش جالب شد، هر چی که بیشتر پیش می‌رفت بیشتر تو
دوست داشتم بخونم. یک روز تقریبا ۱۰۰ صفحه خوندم و الان هم کامل تمومش نکردم ولی نظرم رو بخوام بگم اینکه واقعا دوسش دارم و شما می‌تونید با خوندم این کتاب معنی زندگی رو بفهمید.
یه موضوع دیگه هم هست که این اولین کتاب مجازی هست که می‌خرم بزای اونایی که نمی‌تونن به گوشی زیاد نگاه کنن پیشنهاد میکنم نسخه کتابی رو بخرن اما یکی از خوبی‌های این نوع کتاب اینکه در مورد بعضی از کلمات که ممکنه معنیش رو ندونیم توضیح داده [کنار کلمه یه عدد هست که اگر بزنیم معنی یا انگلیسیش رو میاره]
در کل راضی بودم😊
ممنونم ❤️
Kiyavash_
۱۴۰۳/۰۲/۱۷
رمان بسیار زیبایی هست. ترجمه عالی و روان. طراحی جلد فوق العاده زیبا و هوشمندانه. نام کتاب هم جذاب و گیرا. این کتاب نظریه جهان‌های موازی یا (البته به نظر من) بیشتر جهان‌های دختر رو در قالب داستان و به صورت قابل فهم برای همه بیان کرده. از این کتاب خیلی چیزا میشه یاد گرفت، مثلا: ۱) شاید زندگی کنونی ما بهترین و مناسب‌ترین نسخه از میلیون‌ها یا شاید میلیارد‌ها زندگی دیگه باشه، پس باید سعی کنیم هوشمندانه دست به انتخاب‌های بعدی مان بزنیم. ۲) اشکال نداره که خیلی از فرصت‌ها رو در گذشته از دست دادی ولی الان باید شروع به تلاش کردن بکنی، باید تصمیمت رو بگیری که می‌خوای چجوری به زندگیت ادامه بدی. ۳) وضعیتی که در اون قرار داریم، همیشگی نیست ۴) باید اینو به یاد داشته باشیم، این زندگی ماست و حسرت اینو نخوریم که چرا آرزوی دیگران رو برآورده نکردیم، چون صرفا خوشحال کردن دیگران، همیشه باعث خوشحالی و رضایت مندی ما از خودمون نمیشه و زندگی کردن به خاطر حرف‌های دیگران فقط کار ما رو پیچیده تر میکنه. ۵) و اما مهم تر از همه اینکه چجوری حسرت و نا امیدی و تکرار مداوم آن در ذهن یا بر زبان مثل ترمز عمل میکنه. غیر از همه اینا، این کتاب سرشار از جملات زیبا بود که چندتاشون واقعا ماندگار تر بودن: ۱) زندگی رو فقط باید زندگی کرد. ۲) تنها راه یادگرفتن، زندگی کردنه. ۳) هرگز اهمیت زیاد چیز‌های کوچک رو نادیده نگیر. ۴) زندگی در ورای نا امیدی آغاز میشه.
Shirin Ayoobi
۱۴۰۲/۰۷/۱۵
واقعا نمیدونم چی بگم جز اینکه الانی که کتاب و تموم کردم بازم دوست دارم بخونمش. احساس میکنم با هربار بیشتر خوندنش چیزهای بیشتری یاد میگیرم. یاد میگیرم که چجور زندگی کنم یا میگیرم چه کارهایی که باید میکردم و نکردم. خیلی تو فکر فرو میبرتت. من هر روزی که نمیخوندمش داشتم به متنش فکر میکردم که من باید با زندگیم چیکار کنم که ازش راضی باشم و به پوچی نخورم. فقط میتونم اینو به کسایی که هنوز نخوندن بگم که بخون و بهش فکر کن که چه زندگی‌هایی میتونستی بکنی و نکردی پس از لحظه به لحظه‌ی زندگیت استفاده کن مثل منی که از یکسال پیش دوست داشتم یه سازی رو یاد بگیرم و هیچوقت وقت نشد اما الان که این کتاب رو تموم کردم دارم میرم که اون ساز و یاد بگیرم که حسرتی توی زندگیم نمونه. ممنونم برای این شانس زندگیم که تونستم این کتاب رو بخونم. “زندگی رو فقط باید زندگی کرد”
Fateme
۱۴۰۲/۰۳/۱۲
بی‌نظیر بود، کتاب بسیار تاثیر گذاری بود، خیلی خیلی کمک کننده بود، به اون دسته از آدمایی که تو زندگیشون به بن بست رسیدن، راه‌های زیادی رو رفتن و فکر میکنن به اونجایی که باید برسن و نرسیدن، به اون‌هایی که فک میکنن واسه یه سری کارها و تصمیم‌گیری‌ها دیر شده، اون‌هایی که هنوز تو گذشته خودشون گیر کردن و حسرت تصمیم‌های نگرفته و کارهای نکرده رو میخورن پیشنهاد میکنم که حتما حتما این کتاب رو بخونن و با دید بهتری به زندگیشون ادامه بدن و اون جمله‌ای که میگن حسرت گذشته رو نخور توی این کتاب به بهترین صورت نوشته شده، چون خودمم دقیقا از اون دسته از آدمایی بودم که خیلی حسرت گذشته رو میخورن، ولی الان و بعد از خوندن این کتاب حس خیلی خیلی بهتری دارم. در کل فوق‌العاده بود، نگارش و ترجمه هم عالی بود، داستان خیلی روان خونده میشد، سپاس از مترجم
Yasmin Gh
۱۴۰۲/۰۱/۲۳
ایده کتاب خیلی شبیه به ایده‌ی جهان‌های موازی هست که ورژن‌های متفاوتی از ما وجود داره که بنا بر انتخاب هامون مسیر زندگیمون تغییر میکنه ولی یه تفاوت جزئی تو شیوه بیان این داستان وجود داره و این هست که شخصیت اصلی بعد از خودکشی زندگی‌های متعدد رو تجربه میکنه. (یه مقدار شبیه کتاب ماده تاریک بلیک کراوچ و هست)
خیلی تعریف این کتابو شنیده بودم به طور کلی جالب بود و به یکبار خواندنش می‌ارزید ولی در حدی هم که درباره ش تبلیغ شد نبود. شاید برای هدیه دادن به دوستی که قصد خودکشی داشته باشه بد نباشه.
مهم نیست داریم تو زندگیمون چه مسیری رو میریم هر تصمیمی بگیریم ممکنه منجر به شاد نبودنمون بشه‌. پس بهتره تلاش کنیم به زندگی‌ای که داریم‌معنا ببخشیم و چیزای مختلف رو تجربه کنیم و امیدمون رو از دست ندیم
مریم حسینی
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
کتابخانه نیمه شب به شیوه‌ای شگفت انگیز و ملموس نشان می‌دهد که چگونه حسرتها و ناامیدی، با قدرتی ویرانگر انسان را در گذشته متوقف و زندگی را سرشار از تردید می‌کنند. با خواندن این داستان متوجه می‌شوید که نویسنده با تمام وجود ماهیت افسردگی را می‌شناسد و نشان می‌دهد والدین می‌توانند با انتقال حسرتها و را زندگی نزیسته خودشان مبنای افسردگی در فرزندان شکل دهند و متاسفانه در ادامه خود فرزند، این پازل غم انگیز را تکمیل می‌کند. امتیاز بسیار مثبت این کتاب چگونگی برون رفت از افسردگی است. خواندن این کتاب و کتاب دیگری از همین نویسنده به نام "دلایلی برای زنده ماندن" را به همه به ویژه دانشجویان رشته روانشناسی توصیه می‌کنم. به نظرم مهم‌ترین جمله این کتاب جمله زیر است:
" هرگز اهمیت زیاد چیزهای کوچیک را نادیده نگیر"
Bahar
۱۴۰۳/۰۵/۲۵
این کتابو دوس داشتم، چون یه جورایی این نشخوار ذهنی که نکنه اشتباه کنم، یا اگه انتخاب دیگه‌ای میکردم بهتر بود، رو بر طرف کرد. بهم یاد داد آرزو‌های بزرگ شاید خوشبختی به همراه نداشته باشن ولی یه انتخاب کوچیک مثل یه قرار قهوه ممکنه همه چیزو عوض کنی پس بهتر به موقعیت‌ها نگاه کنیم دقیقا زمانی که دنبال که موفقیت‌های بزرگیم، بهمون یاد میده قرار نیست همیشه اون انتخابی میکنیم بی نقض باشه ولی خیلی وقتا خودمون بهترین تصمیمات رو میگیریم. از این کتاب یادگرفتم ممکنه طعم همه زندگی‌هایی که میتونستم با انتخاب هام به اون سو برم رو بچشم ولی باز هم برای زندگی خودم بمونم و بفهمم آرامش و خوشبختی همینجاست و باید زندگی رو دوست داشته باشم. انقدر این کتابو دوست داشتم که به صورت فیزیکی هم تهیه‌اش کردم:)
Narges Shahbazi
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
ازش نا امید نشید...
اوایلش خیلی جذابه و بعد شاید یکم حس کنید روند تکراری شده ولی یه ذره صبر کنید...
این کتاب یه کتاب بسیار بسیار زیباست. یک سری مفاهیم رو عمیقأ لمس میکنید چون جریان کتاب به شما اجازه میده سرخورده بشید ناامید بشید افسرده بشید غمگین باشید و...
احساسات متفاوت رو تجربه می‌کنید و و
درسی که این کتاب میخواد بده رو به نوعی قبل از اینکه حتی بیان بشه خودتون فرا میگیرید چون بالا پایینی‌های لازم برای فهمیدنش رو از سر میگذرونید.
از دستش ندید. هیچ رده سنی نداره از من. من آشنایی داشتم با سن پنجاه سال که از این کتاب لذت بردن اون‌ها رو به فکر وا داشته
این رمان زیبا اعتماد شما رو میخواد تا به خودتون کمک کنه که بیشتر از همیشه خودتون رو بشناسید بپذیرید و خودتون رو دوست داشته باشید.
haleh kordhaghi
۱۴۰۰/۰۲/۱۸
به نظرم کتاب خیلی خوبی بود گرچه بعضی حرفاش کاملا به فیزیک کوانتوم مربوط میشد (یعنی حداقل باید دانشجوی فیزیک باشی تا کاملا درک کنی چی میگه) اما به طور کلی خودنشو به همه پیشنهاد میکنم. کتابی هست که دیدتون رو نسبت به زندگی عوض میکنه. شاید اولش فکر کنید که این کتاب فقط یه داستان هست، اما آخرش درسی مهمی میده، اینکه چطوری به زندگی نگاه کنیم.
در ضمن ترجمش هم خیلی روان بود. اصلا خسته کننده نبود. هر لحظش پر از حس‌ها و تجربه‌های متفاوت بود. واقعا حس میکردم این کتاب برا من نوشته شده! توش فیزیک بود، داستان بود، هنر بود... من که واقعا لذت بردم!
خاطره اسماعیل نژاد
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
نورا سید در مسیر زندگی براثر ناامیدی ومشکلات خودکشی می‌کند ودر فاصله خودکشی وبرگشت دوباره به زندگی وارد عالمی می‌شود که کتابخانه است وخانم الم کتابدار دوران دبیرستان شان این جا هم کتابدار است. نورا کتاب حسرت هایش رد می‌بیند وهم چنین با انتخاب کتاب‌هایی دیکر زندگی‌هایی را کا می‌توانسته زندگی کند وتا تجربه می‌کند جایی که تصمیم می‌گیرد به زندگی دنیایی برگرددوبعد از ان به زندگی زیباتر نگاه می‌کند. برای خود ماهم پیش امده که فکر کنیم اگر فلان شغل را داشتیم چه وچه میشد یا اگر فلان رشته درس می‌خواندیم چه اتفاقی می‌افتاد به قول نویسنده زمانی که زنده ایم، بی نهایت احتمالمتفاوت برای زندگی آینده پیش رویمان است. پس بیایید با ادم‌هایی که در این با ما شریکند مهربان باشیم.
Lady Sh
۱۴۰۱/۰۴/۳۱
بچه‌ها کتاب جالبی بود بنظرم حتما بخونید
درمورد حسرت‌های زندگیه
که الان برمیگردیم عقب و میگیم ایکاش فلان زمان این کاری ک میخواستم رو شروع میکردم و یا ادامه میدادم، اگ اینکارو میکردم زندگیم الان این نبود و خیلی آدم شاد و موفقی بودم
یک داستان جالب در مورد این موضوعه، پایانش برای من قابل حدس در کل و
بود
ولی توی این کتاب میفهمی اگر خیلی کارها رو انجام میدادی مصمم استوار، جدای اینکه آیا زندگی شادی داشتی یا نه، اما واقعا با بعضی تصمیم‌ها، زندگی آدم و اتفاق‌هایی که برامون میفته، کاملا عوض میشد
اگر بعضی تصمیم هاتو عملی کنی، حتی شخصیتت هم شخصیتیه که ممکنه با چیزی ک الان هستی ۱۸۰ درجه فرق کنه...
رقیه اخوان زاده
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
پیام اصلی این کتاب اینه که با هر حرکت و تغییری ولو کوچک و ناچیز جریان زندگیت میتونه خیلی تغییر کنه. اگه از زندگی یکنواختت خسته شدی فقط باید بدونی با این تغییر کوچک میتونی وارد زندگی جدیدی بشی که میتونه خیلی عالی تر از قبل باشه. فقط باید بخوای که زندگی کنی و هربار که خسته‌ای با دید و ذهنیتی جدید به هرچند کوچک زندگیت رنگ تازه‌ای بدی.
و اینکه هر زندگی‌ای وافعا معجونی از شیرینی‌ها و تلخی هاست فقط باید زندگی کنی چون زندگی‌ای وجود نداره که سرشار از شادی یا سرشار از غم باشه. پس هنگام تلخی؛ تغییر کن و تغییر بده و راکد نمون. این یعنی به اختیار خودت زنده باش و زندگی کن
مشاهده همه نظرات 548

راهنمای مطالعه کتاب کتابخانه نیمه شب

برای دریافت کتاب کتابخانه نیمه شب و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.