معرفی و دانلود کتاب صوتی کتاب مقدس نئون

معرفی کتاب صوتی کتاب مقدس نئون

کتاب صوتی کتاب مقدس نئون رمانی از جان کندی تول، نویسنده‌ی مطرح آمریکایی‌ست که مدت زمانی پس از مرگ او به چاپ رسید. این داستان نشان‌دهنده‌ی استعداد والای نویسنده‌ای است که در تنهایی زیست و در تنهایی نیز از دنیا رفت؛ هنرمندی که توانایی‌هایش بعد از مرگ خودخواسته‌ و تراژیکش کشف شدند. ماجرای این کتاب مربوط به زندگی پرافت‌وخیزِ نوجوانی با روحیاتی خاص و حساس است.

درباره کتاب صوتی کتاب مقدس نئون:

جان کندی تول (John Kennedy Toole) را بیشتر با رمان اتحادیه‌ی ابلهان می‌شناسند. این نویسنده‌ی آمریکایی به راستی سرگذشت غریبی داشت. آثاری که از او به جا مانده هرگز در زمان حیات وی منتشر نشدند. اگرچه بودند معدود ناشرانی که به نبوغ ادبی او پی برده بودند، با این حال هیچ‌کس تا زمانی که تول زنده بود تمایلی به چاپ نوشته‌هایش از خود نشان نداد. این موضوع و همچنین، ناکامی‌های روزافزون در حیطه‌های دیگر زندگی در نهایت جان کندی تولِ سرخورده را به سوی خودکشی سوق داد.

پس از مرگ او مادر عزادارش با خود عهد کرد که نام فرزند را جاودانه گرداند. او که به جوهره‌ی اصیل و نبوغ ادبیِ ژرف پسر خود باوری خلل‌ناپذیر داشت پس از سال‌ها تلاش و پیگیری بی‌وقفه، بالاخره توانست رضایت ناشری را برای انتشار رمان شگفت‌انگیز فرزندش (اتحادیه ابلهان) جلب کند. این اثر مدت زمان کوتاهی پس از به چاپ رسیدن غوغا به پا کرد و برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شد.

ماجرای انتشار کتاب صوتی کتاب مقدس نئون (The Neon Bible) نیز در نوع خود جالب است؛ تول این رمان را در دوره‌ی نوجوانی نوشته بود، یعنی بسیار قبل‌تر از زمان نگارش اتحادیه‌ی ابلهان. با این حال شخصاً هرگز اقدام به چاپ آن نکرد. پس از مرگ وی بود که مادرش دست‌نوشته‌های این کار را نیز در میان سایر آثار پراکنده‌ای که از او باقی مانده بود پیدا کرد. او بعد از چاپ رمان اتحادیه‌ی ابلهان و مشاهده‌ی توجه حیرت‌انگیزی که به این کتاب شد، به فکر افتاد که کتاب مقدس نئون را نیز منتشر کند. اما برای انجام این کار موانع حقوقی گسترده‌ای پیش رو داشت که توضیح آنها در این مجال اندک ممکن نیست.

باری، خانم تول کتاب مقدس نئون را نیز پس از اتحادیه ابلهان به چاپ رسانید و این رمان هم با اقبال فراوان مخاطبین مواجه شد. در این کتاب ماجرای پسربچه‌ای به نام دیوید روایت می‌شود که در دهه چهل ساکن شهری کوچک است و همراه با پدر و مادر و خاله‌اش در فضایی خفقان‌آور زندگی می‌کنند. از آنجا که جان کندی تول این اثر را در سن شانزده سالگی نوشته، به خوبی می‌توان گفت به شکلی طبیعی، اتمسفر خاص این دوره از زندگی خود را از طریق خلق کاراکتری که در آستانه‌ی سن بلوغ قرار دارد، بر کلیت اثر حاکم نموده است.

رمان کتاب مقدس نئون از سلسله‌‌ای از وقایع دنباله‌دار تشکیل شده است که هر یک به تنهایی ما را با جنبه‌ای از روحیات انسان‌ها آشنا می‌سازد. این داستان سرشار از نگاهی بکر و تازه، و پُر از موقعیت‌های کمیک و بامزه است، حتی آنجا که از پستی‌ها و پلشتی‌های روح انسان سخن می‌گوید. این نکته نیز گفتنی‌ست که مذهب، و به طور خاص‌تر، تعصبات مذهبی، یکی از مهم‌ترین درونمایه‌های حاضر در این اثر است.

نکوداشت‌های کتاب صوتی کتاب مقدس نئون:

- سرشار از احساسات، با نثری تمیز و ساده. بی‌تردید یک دستاورد بزرگ است. (نیویورک تایمز)
- این رمان بی‌شک اثری پخته به شمار می‌رود، اگرچه نویسنده آن را در شانزده سالگی نگاشته است! (شیکاگو تریبون)
- جنبه‌ی نوستالژیک آثار تول، به اندازه‌ی هجوهایشان درخشان است. (فلورنس کینگ)

کتاب صوتی کتاب مقدس نئون مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به آشنایی با ادبیات مدرن آمریکا، قطعاً از گوش سپردن به این کتاب صوتی ضرر نخواهند کرد.

با جان کندی تول بیشتر آشنا شویم:

وی نویسنده‌‌ی اهلِ آمریکا بود که در سال 1937، در شهر نیواورلئان چشم به جهان گشود. کتاب اتحادیه ابلهان را در آغاز دهه‌ی سوم زندگی به رشته‌ی تحریر درآورد و پس از آن‌ که امید خود به انتشار آن را از دست داد، به زندگی خویش پایان داد. این رمان یازده سال پس از مرگ او، با تلاش‌های بی‌دریغ مادرش به چاپ رسید و اندکی بعد برنده‌ی جایزه‌ی معتبر پولیتزر شد. مهم‌ترین ویژگی نوشته‌های جان کندی تول، برخورداری از نگاه انتقادی و زبانی تند و گزنده است.

در بخشی از کتاب صوتی کتاب مقدس نئون می‌شنویم:

او به سمت در دوید و وقتی پاپا داشت آن را باز می‌کرد، او را دید. مادر به بسته‌های روی دوشش و بسته‌های کاغذپیچی‌شده روی پله‌ها نگاهی کرد و گفت: «اوه فرانک، اینا دیگه چیه؟». پاپا از کنار مادر رد شد و بسته‌ها را نزدیک در آشپزخانه، روی زمین گذاشت.

«بذر، سارا، بذر.»

«بذر؟ واسه چی فرانک؟ تو واقعاً می‌خوای این طرح احمقانه‌ی کشت و کار روی تپه رو عملی کنی؟ اینا رو با چی خریدی؟»

«با پولی که از پمب بنزین گرفتم! همه‌ش خرج شد.»

او رویش را برگرداند و داشت از پله‌ها بالا می‌رفت که مادر بازویش را گرفت و وحشتی عظیم به چشمانش دوید و گفت: «همه‌ش؟ همه حقوق پمب بنزینو فرانک؟ نه، نه! امکان نداره تو همچین کاری رو کرده باشی... واسه بذرهایی که هیچ‌وقت قرار نیست رشد کنند. نه... این هفته باید چی بخوریم؟ دیگه تو خونه غذا نداریم...»

او دو تا پله‌ی دیگر هم بالا رفت، ولی مادر دوباره او را گرفت. پاپا گفت: «لعنتی بذار برم. من هر طوری دلم بخواد پولم رو خرج می‌کنم!»

فهرست مطالب کتاب صوتی