معرفی و دانلود کتاب کابوس (از خاطرات یک آدم خیالاتی ...)
برای دانلود قانونی کتاب کابوس (از خاطرات یک آدم خیالاتی ...) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کابوس (از خاطرات یک آدم خیالاتی ...)
کتاب کابوس (از خاطرات یک آدم خیالاتی...) نوشتهی محمد معلایه جادری، داستانی کوتاه است که با بیانی ساده و دلنشین شما را مجذوب خود خواهد کرد.
در بخشی از کتاب کابوس (از خاطرات یک آدم خیالاتی ...) میخوانیم:
وقتی که پلههای ساختمان را پایین آمدم و به اتاق مرد علیل رسیدم، دیدم در اتاقش باز است و هنوز صدای گریه از اتاقش میآید. حتما مرد علیل بود که داشت گریه میکرد. میخواستم وارد اتاق بشوم. اما بشدت خجالت میکشیدم. نمیدانستم باید با مرد علیل چگونه رو به رو بشوم؟ اما به خاطر خطایی که مرتکب شده بودم باید جلوی او به زانو میافتادم و طلب بخشش میکردم. هر طور بود شجاعتم را بدست آوردم و وارد اتاق شدم.
وقتی وارد اتاق شدم، زن مرد علیل روی تخت کهنه و مندرسی خوابیده بود و از شدت بیماری صورتش مثل گچ سفید شده بود و بیشتر به یک مرده شبیه بود تا یک آدم بیمار... کودکش جفت او روی تخت دراز کشیده بود و گریه میکرد.
پس کودک بود که داشت گریه میکرد... شاید دیگر متوجه شده بود نمیتواند مادرش را ببیند... مرد علیل هم روی یک صندلی که جفت تخت قرار داشت، نشسته و به فکر فرو رفته بود. چقدر مشاهده این صحنه برایم درد آور بود... کودک وقتی مرا دید اشکهایش را پاک کرد و به پدرش گفت:
پدر... پدر نگاه کنید... نگاه کنید. آقای م... به دیدنمان آمده است. نگاه کنید...
مرد علیل که انگار امیدی در دلش زنده شده باشد. نگاهی محبت آمیز به من کرد و گفت: آه... آقای عزیز... شما به دیدن ما آمدید... میدانستم در بین همسایهها تنها کسی که به ما کمک میکند شما هستید! نترسید!... من اصلا توهینهای شما را به دل نگرفتم! شما جوانی پاک و دوست داشتنی هستید!
چگونه میتوانستم این همه خوبی و گذشت را تحمل کنم. ناخودآگاه اشک در چشمانم حلقه زد. جلوی مرد علیل به زانو در آمدم و دستان او را بوسیدم. به او گفتم: آقا من از شما معذرت میخواهم. به خاطر رنجی که میکشید همه انسانها مقصر هستند! آقا من دلم میخواهد با کمک به دختر شما رستگار شوم... اما حالا میدانم این توان را ندارم. چون من هم مثل همان انسانهای فاسد، موجودی پست و ترحم برانگیزی هستم... باور کنید آن لحظه که شما آن پیشنهاد بیشرمانه را به من دادید بینهایت از شما متنفر شدم... اما بعد فهمیدم گاهی برای اینکه بتوانیم در منجلاب زندگی دوام بیاوریم مجبور به چه کارهایی هستیم. از برخورد خودم با شما پشیمان شدم و حالا به دیدن شما آمدم تا از شما طلب بخشش کنم... خواهش میکنم مرا ببخشید...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کابوس (از خاطرات یک آدم خیالاتی ...) |
نویسنده | محمد معلایه جادری |
ناشر چاپی | انتشارات نسل روشن |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 40 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6676-33-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |