معرفی و دانلود کتاب پژواک عشق
برای دانلود قانونی کتاب پژواک عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پژواک عشق
فوزیه کریمی در کتاب پژواک عشق با روایت داستان عاشقانهی دختری به نام آونگ، واقعیتهای جامعه را به تصویر میکشد.
رمان که قلبی محکم همچون نمادی مانند ایران دارد، در ابتدا تا اندازهای با ابهام پیش میرود؛ و در طی داستان انسجام مییابد. این در حالی است که آونگ شخصیت اصلی داستان است، شخصیتهای دیگری نیز پیدا میشود؛ به طوری که کم کم با زندگی و منش آنها آشنا میشوید.
مخصوصاً نمادی برجسته مانند ایران که بیشتر از همه به داستان معنی میبخشد، او فداکار، بیریا و دلسوزانه شیرازۀ داستان را به دست میگیرد و طی راه گاه به خود میبالد و گاهی هم دلگیر و متعجب به گوشه و کنار کشورش سفر میکند و انگار میان مردم معلق میگردد، ولی هرگاه تلاش میکند، با تفکری همسو نشان بدهد، از سختیها نهراسند و به جای نمک به روی زخم هم پاشیدن، همراه و همدل یکدیگر باشند.
آونگ طی داستان در مسیر پیدا و ناپیدا، عشق را با خود یدک میکشد و همراه دردی از عشق، ناگزیر بار سنگین زندگی را به دوش میکشد و تا سر منزل خود میبرد. او قبول میکند، زندگی سراسر عشق و کینه است. عشق و کینهای که در رگ و پی ساختمان انسان حک شده است و شاعرانه در کالبد قهرمانها میدمد، گم میشود و عصاکش، گره کور داستان را به دیگری وا میگذارد.
در بخشی از کتاب پژواک عشق میخوانیم:
سنگ صبور اسطورهای، که در یک پنجم از قاره جهان سکنات کرده و با چشم دل نگاه و با گوش دل میشنود، فوژان را در قالب آونگ میآورد. و انگار در امواج، میان هوی هوی باد طنین آواز روزبه را میشنود:
«آونگ لحظهای از غمت در امان نیستم، میدانم، میدانم تو من هستی و من تو. به گونهای آیینه در من زُل زدهای و من در تو زُل زدهام» و انگار صدا محو میشود و او احساس میکند.
روزبه روی پرگار روزگار میچرخد و با ملایمت تحمل میکند؛ تا روزی این دوران به سر شود. صدا در پس روزها میپیچد:
«بیایید، بیایید دختران صحرا و پسر کویر، بیایید تا برایتان بگویم! وقتی باد وزیدن میگیرد و نسیم بوی علف خیسخورده را به شامهام میرساند. مست میشوم و به شوق شما در برکه کوچک خود میجوشم و به زلالی مرواریدهای ریز و درشت حباب میکنم. پستی و بلندیهای جلگههای زمینم را پیمودم از جاده «مالرو» به «مالگه» رسیدم. ایران که در خیال خود میرفت و در مسیرش میدید، لب جوی از دو طرف ساقه پونه قد کشیده و با نفس نسیمی لرزش میگیرد، به وجد میآمد، دولا میشد و برگی میکَند و بوی تند پونه را در فضا پخش میکرد و میگفت:
«هر لحظه از آغاز کاسته میشود و به پایان نزدیک. و من نیز ایران هستم و ایران میمانم. ولی گفته باشم: من فرزندهایم را ازجنوب تا شرق و از غرب تا شمال کشورم دوست دارم و به خونخواهیشان فریاد میکشم، تاوقتی که صدایم به فلک برسد! و درآن برهه از زمان صدای فوژان را میشنود:
که میگفت:
«پیرزن، خیلی زحمت کشید، اگه زحمتهای او نبود، من بهبود نمییافتم. خداییش مثل مادر از خواب و خوراک خود زد تا از من مواظبت کند، » و ادامه داد:
«همه چیز انگار خواب بود، روزهای اول حالم خراب بود و داشتم از خماری میمردم، از درد استخوان به خود میپیچیدم!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پژواک عشق |
نویسنده | فوزیه کریمی |
ناشر چاپی | انتشارات نظری |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 360 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-289-328-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |