معرفی و دانلود کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود! (همراه چند داستان کوتاه دیگر)
برای دانلود قانونی کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود! (همراه چند داستان کوتاه دیگر) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود! (همراه چند داستان کوتاه دیگر)
داود علی بابایی در کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود! (همراه چند داستان کوتاه دیگر) سعی بر این داشته است تا مسائل روزمره مردم را در قالب داستان نوشته و آنان را برای قشر تحصیل کرده و روشنفکر بازگو کند و مانند آینهای در برابر چشمان آنان قرار دهد. در واقع او با بیانی ساده، روان و طنز، نسل جوان را آگاه میسازد.
مجموعه داستان وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود!، روایتگر قصههای کوتاهی است که با مضامین سیاسی، اجتماعی، انتقادی و فرهنگی به رشته تحریر در آمده است.
اگر به تاریخ 2500 سالهی ایران بنگریم، به این مطلب پی میبریم که همیشه مردم بازیچه دست پادشاهان و سیاستبازان بودهاند که این افراد فرصت طلب، به هر حیله و وسیلهای که شده مردم را به دنبال خود میکشیدهاند تا به اهداف مالی و قدرت سیاسی خود برسند و این مردم بیچاره همیشه سپر بلا و فدایی این افراد قلمداد میشدهاند و تاریخ ایران زمین کمتر افرادی مانند قائم مقام فراهانی و امیر کبیر و مصدق را به یاد دارد که تمام هم و غمشان خدمت به مردم و جامعه بوده باشد و برای این امر یا سالها زندان و تبعید را تحمل کردهاند و یا در این مسأله جان خود را از دست دادهاند.
رسالت داستاننویسی هم باید همینطور باشد که از حقایق و واقعیتهای مردم کوچه و بازار و مسائل سیاسی - اجتماعی و فرهنگی جامعه بگریزد و سعی کند این مسائل و برداشتهای خود را در قالب داستان به صورت جد یا طنز بریزد و از مدح و ذم مردم نهراسد و فقط خدا، واقعیت و مردم را مدنظر داشته باشد.
به عقیده بابایی نیز هر نویسنده و داستاننویس، رسالتی دارد؛ اگر چه این رسالت جزیی باشد، ولیکن باید عکسالعملی از برداشتهای خود از مردم و جامعه و فرهنگش را به منصهی ظهور برساند. گاه این مسائل و برداشتها تلخ است، گاه شیرین؛ گاه شادیبخش است، گاه اندوه بار، حتی اگر نوشتههای او خوانندهای نداشته باشد.
بنابراین موضوعاتی که یک داستاننویس طرح میکند باید منطبق بر فرهنگ مردم جامعهاش باشد و چون فرهنگ جامعه ما نشأت گرفته از فرهنگ اسلامی است، نباید این مسائل مغایر با معتقدات مسلکی و مذهبی مردم جامعه باشد.
در بخشی از کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود! میخوانیم:
آقای منصوری تازه از شهرستان سراب به تهران منتقل شده بود. مردی بود، میانسال با قدی بلند و سبیلهای برافراشته و صورتی تراشیده همیشه کفشهایش برق میزد. کت و شلوارش اطو کرده بود. چون آقای منصوری معلم هنر مدرسه ما بود. دارای ذوق و سلیقه عالی، همیشه لبخند بر لب داشت. لهجه غلیظ آذریش را با خود حمل میکرد ولی خیلی کم ترکی صحبت میکرد حتی با همشهریان خودش.
اولین روز سال تحصیلی بود من که مدیر مدرسه بودم 700، 800 دانشآموز دوره راهنمایی را به کمک دو ناظم مدرسه به صف کرده بودیم تا آنها را کلاسبندی کنیم. در دفتر مدرسه حدود بیست و پنج دبیر و دفتردار و کارمند نشسته بودند و از هر دری با هم گفتگو میکردند بیشترشان به لهجه گیلکی یا مازندرانی با هم گفتگو میکردند. مازندرانیها تمام مدرسه را قبضه کرده بودند. ده، دوازده نفر معلمان مدرسه بابلی یا آملی بودند. همهشان جوان و بیشتر شان حقالتدریس یا دانشجو بودند که زیاد بها به درس و تدریس نمیدادند و آموزش و پرورش شغل دومشان بود و مخارج تحصیل خود را از این راه تأمین میکردند و خوب یاد گرفته بودند که چه در سی را تدریس کنند که پول درآور باشد بیشتر به تدریس ریاضی و عربی و زبان انگلیسی روی آورده بودند و پول خوبی هم در میآوردند و تحصیلشان که تمام میشد فرار را بر قرار ترجیح میدادند و حتی در تابستان امتحانات تجدیدی بچهها را برگزار نمیکردند و راهی شهر و روستایشان میشدند. و تمام سنگینی بار بر دوش مدیر مدرسه میافتاد.
فهرست مطالب کتاب
به بهانه پیشگفتار
وقتی که گرمابهداری شهردار شهر میشود!
فرجام یک سیاست پیشه
کاندیدای مجلس
توسل به امام هشتم
دخیل بر پنجره فولاد
بازنشسته چشم انتظار
درمانده از زندگی
پسرکی که آرزوی داشتن یک جفت کفش را داشت
سارا، دختر بدبختی و فقر
تلاش مادر
جهش
معلم انتقالی که چند بار راه خانه خود را گم کرد
اندرز یک معلم
دانشآموز جسور
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی گرمابه داری شهردار شهر میشود! (همراه چند داستان کوتاه دیگر) |
نویسنده | داود علی بابایی |
ناشر چاپی | انتشارات امید فردا |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 234 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-8698-13-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |