معرفی و دانلود کتاب همایدر
برای دانلود قانونی کتاب همایدر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب همایدر
چه اتفاقی میافتد که یارمحمد، خان خوشنام استرآباد دیار اجدادی خود را ترک میکند و روانه غربت میشود؟ محمد رستمی نیا در کتاب همایدر داستانی تاریخی یک خانواده را روایت میکند که به قصد انتقام دخترشان راهی مشهد میشوند. در این سفر اتفاقاتی برای آنها رخ میدهد که باعث میشود در روستایی جدید سکونت کنند و جلوه دیگری از زندگی را به نظاره بنشینند.
درباره کتاب همایدر:
رمانهای تاریخی و اجتماعی علاوه بر شیرینی، اطلاعات زیادی را درباره روزگاران گذشته به دست ما میرسانند. روزگاری که اگرچه مستنداتی از آن باقی است اما قطعا دید داستانی و روایت کردن یک نویسنده از وقایع گذشته، جذاب و خواندنی خواهد بود.
خانواده یارمحمد در حال کوچ به مشهد هستند تا انتقام فرزندشان را بگیرند. اما در طول مسیر بیماری ننه ماه بیگم، اوج میگیرد و مجبور میشوند در کنار چشمه همایدر متوقف شوند.
همایدر نام چشمهای در نزدیکی سبزوار است که در مسیر سفر داستانی این رمان قرار میگیرد و جهت داستان را تغییر میدهد. وجود اسامی روستاها و توصیف مکانهای مختلف در این کتاب، تصویرسازی جذابی را برای خواننده رقم میزند و او را با شخصیتهای اصلی رمان همراه میکند.
محمد رستمی نیا در رمان همایدر، با بیانی گیرا و جذاب ماجراهای یارمحمد و سفر طول درازش را با تکیه بر تحولات اجتماعی حاکم بر روستا روایت میکند.
خواندن کتاب همایدر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقمندان به رمانهای ایرانی از این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب همایدر میخوانیم:
کهن ده، روستایی دور افتاده و سرسبز در دامنه کوههای بلند وتپههای کوتاه با قناتها و چشمههای آب فراوان بود که از جنوب به کوه سفید و از شمال تا زیر خط آهن مشهد همه جز زمینهای کشاورزی کهن ده بود سرزمینی که از بلندای کوه به کوهپایه و سپس به دشت وسیعی منتهی میشد.
در سمت کوه سفید با وجود قناتها و چشمهها، کشاورزی و باغداری بصورت آبی بود و در پایین دست ده دشتی وسیع و گسترده که محل کشت دیم مردم کهن ده بود. مردم کهن ده در منطقه به همت و وحدت شهره بودند، اگر چه گاهی بین خودشان اختلافاتی داشتند اما در مواجهه با دیگران یکدل و متحد بودند.
کهندهیها برای در امان ماندن از شر راهزنان و غارتگران که هر از گاهی به روستاها دستبرد میزدند، در زیر ده اصلی، روستای زیر زمینی حفر کرده بودند با خانهها و کوچههای مرتبط به هم، که این روستای زیر زمینی باعث شده بود کهن ده از امنیت خوبی برخوردار باشد. اینها همهی چیزهایی بود که یار محمد در این مدت کوتاه به چشم دیده بود و یا از دیگران شنیده بود.
یار محمد و خانوادهاش حالا مدتی بود که در کهن ده مهمان ناخوانده خانواده حیدر بودند، منزل حیدر در انتهای شیب تند کوچه کنار مسجد و نزدیک کال بود. حیاط نسبتا بزرگی که در سمت بالا ساختمان دو طبقهای که با خشت و چوب ساخته شده بود و نسبت به چند اتاق سمت پایین نو سازتر بود.
یکی از اتاقهای قدیمی پایین حیاط را حیدر به خانواده پنج نفره یارمحمد داده بود که ایوان کوچکی هم به سمت کال داشت، شب تا صبح یار محمد در ایوان خانه حیدر بین خواب و بیداری صدای موسیقی آب را میشنید، انگار ننه ماه بیگم بود که در گوشش لالایی کودکانه میخواند، آب روح و روانش را صیقل میداد، هر چند کهن ده مثل استر آباد سرشار از آب و باران نبود اما شبها صدای آب بلندتر از همیشه به گوش میرسید.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: استرآباد
فصل دوم: سبزوار
فصل سوم: کهن ده
فصل چهارم: شمس آباد
فصل پنجم: شالتاق بند
فصل ششم: لاپورتچی
فصل هفتم: گودال دشت
فصل هشتم: حبیب
فصل نهم: ابوذر
فصل دهم: خون
فصل یازدهم: آوارگی
فصل دوازدهم: رهایی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب همایدر |
نویسنده | محمد رستمی نیا |
ناشر چاپی | انتشارات سارات |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 327 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6907-12-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |