معرفی و دانلود کتاب هدیه‌ای برای من

معرفی کتاب هدیه‌ای برای من

کتاب هدیه­‌ای برای من یکی از عاشقانه‌­‌های نرگس باغبان و روایتی از جنس صبر و از خودگذشتگی است؛ داستانی که سعی دارد عشق را از منظری متفاوت به تصویر بکشد.

قصۀ دلدادگی، قرار گرفتن بر سر دوراهی تعقل و احساس با روایتی زیبا از فداکاری و از خود گذشتگی، تمام چیزی است که شما در رمان هدیه‌ای برای من با آن رو به رو خواهید شد. در این رمان پرکشش شما می‌فهمید که گاهی عشق یعنی پنهان کردن احساس برای خوشبختی طرف مقابل، اما گاهی هم عشق یعنی پا را فراتر از آداب و رسوم اجتماعی بگذاریم و برای رسیدن به «او» با تمام سختی‌ها رو به رو شویم.

در بخشی از کتاب هدیه‌ای برای من می‌خوانیم:

چهار روز از آمدن خانواده جلال به باغ آقابزرگ می‌گذشت، همه برای عید دیدنی آمده بودند و آن‌ها هم به دیدن اقوام رفته بودند اما خبری از پویا نبود و وقتی جلال سراغ پویا را از مادرش گرفت، سیمین گفت با دوست‌هاش رفته شمال. واقعاً پویا رفته بود شمال اما تنها رفته بود، دوست نداشت به این زودی با هدیه روبرو بشه و دوست داشت وقتی همه خانه آقابزرگ جمع می‌شوند او هم بیاد.

به خواست آقابزرگ هر سال همه بچه‌ها که شامل 3 پسر به اسم جلال و عباس و حسین بودند و 3 دختر به اسم فریماه و شهلا و شهناز همراه زن و بچه و شوهرهاشون روز ششم عید خانه آقابزرگ جمع می‌شدند و از آن جا با هم برنامه می‌ریختند و بیرون می‌رفتند.

طبقه همکف خانه شامل اتاق پذیرایی بزرگ، هال بزرگ، آشپزخانه، سرویس بهداشتی و یک اتاق نسبتاً بزرگ است و طبقه دوم 8 اتاق دارد که برای زن و شوهرها آماده می‌شه. یک سوئیت کوچک هم به مش کریم و زنش که گوشه حیاط بود تعلق می‌گیره.

از بین نوه‌ها و بچه‌ها پویا زیاد به دیدن آقابزرگ و خانم بزرگ میاد چون هم خونه‌شون به خانه آقابزرگ نزدیک‌تره و حالا هم محل کارش نزدیکه برای همین یک اتاق که روی پشت بامه به پویا تعلق داره.

روز ششم عید وقتی همه تو خانه آقابزرگ جمع شدند چون هدیه از شلوغی زیاد زود خسته می‌شد به اتاق پویا پناه برد. می‌دانست پویا کلید اتاقش را کجا می‌گذاره چون همیشه وقتی همه خانه آقابزرگ دور هم جمع می‌شدند روزها اتاق پویا به هدیه تعلق داشت و برای خواب به اتاق دخترها که طبقه‌ی هم کفه می‌رفت.