معرفی و دانلود نمایش صوتی دلباخته

عکس جلد نمایش صوتی دلباخته
قیمت:
۹,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی نمایش صوتی دلباخته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی نمایش صوتی دلباخته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی نمایش صوتی دلباخته

نمایش صوتی دلباخته نوشتهٔ آنا استیلمن و مارک متیوز، داستان مردی به اسم «پیتر» را روایت می‌کند که با زن متأهلی به اسم «نیکولا» در رابطه است. آن‌ها بیماری روانی دارند و نقشه‌های خطرناک و عجیبی را در سر می‌پرورانند.

درباره نمایش صوتی دلباخته:

نیکولا در یک شب بارانی وارد مغازه اغذیه‌فروشی پیتر می‌شود و با او صحبت می‌کند. پیتر شام مفصلی برای او تدارک دیده و خودش را برای یک قرار عاشقانه آماده کرده است. آن‌ها برای چند دقیقه درمورد مسائل تلخی مثل مرگ، قتل و خودکشی و خاطرات زجرآور خود صحبت می‌کنند؛ طوری که انگار از فکرکردن نسبت به این مسائل لذت می‌برند.

این موضوع تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که نیکولا متوجه چیزهای عجیبی درمورد پیتر می‌شود. اما دیگر خیلی دیر شده و چیزی به مرگش نمانده است...

نمایش صوتی دلباخته مناسب چه کسانی است؟

اگر به نمایشنامه‌های جنایی و هیجان‌انگیز علاقه دارید، از شنیدن این نمایش صوتی لذت خواهید برد.

در بخشی از نمایش صوتی دلباخته می‌شنویم:

- «من خیلی دوستت دارم نیکولا، خیلی.»
- «پیتر... »
- «یه خورده سیر خرد می‌کنم. یه خورده میخک و هر روز به تو فکر می‌کنم.»
- «پرتقال و فراموش نکنی.»
- «البته. مگه میشه فراموش کنم؟ پرتقال.»
- «عزیزم. حرف‌گوش‌کن باش کیف من و بده.»
- «من نمی‌تونم پاهامو تکون بدم.»
- «چی؟ آخ مال زهره.»
- «اما... اما من زهر نخورده بودم.»
- «خوردی. من توی نوشیدنی زهر ریخته بودم.»

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
27 دقیقه
دلباخته

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابنمایش صوتی دلباخته
نویسنده،
مترجمگروه مترجمان
راوینازی دشتکیان، حجت نصاری، محسن زحمتکش
ناشر صوتی تاپ آرت
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابMP3
مدت۲۶ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های نمایشنامه جنایی و معمایی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی دلباخته

🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
خیلی خیلی واسم جالب بود چون قبلش کتاب روند شکل گیری اعتماد به نفس در فرزندان آقای محمد مجد رو گوش داده بودم بعد که این نمایشنامه رو گوش میدادم تمام اون مباحث روانشناسی توی ذهنم مرور میشد ما آدم بزرگها بازتاب تربیت والدینمون در بچگی هستیم شاید مادری که از همسرش متنفرشده وبا عذاب دادن فرزندش احساس و رضایت انتقام میکنه و جلوی چشم بچه ش خودش رو دار میزنه هرگز به این فکر نکنه که با مرگش هرروز و هرشب بچه ش میمیره و زنده میشه اگر نمیتونیم اون عشق و محبتی که یه بچه بی گناه بهش نیاز داره بهش بدیم پس حق نداریم بی احتیاطی کنیم حق نداریم از اون بچه‌های معصوم هیولا بسازیم و زندگی دیگران رو با اون هیولاهایی که به دنیا آوردیم به لجن بکشیم. اسم نمایشنامه هم میتونست دست بالای دست یا عشق زهرآگین باشه این اسمی که براش انتخاب شده بیشتر به داستان‌های عاشقانه شباهت داره ولی روی هم رفته عالی بود صدای بازیگرها و فضا سازی هم حرف نداشت
نرمین صوفی
۱۴۰۱/۰۷/۳۰
ازنظرموضوع تکراری وکوتاه بود. دوتا ادم مریض و سادیسمی که به خودشون و دیگران اسیب میرسونن اما به نکته‌ی خوبی هم اشاره میکنه که کودکی انسان چقد میتونه درشکل گیری شخصیت اون ادم دربزرگسالی مهم و حیاتی باشه پسربچه‌ای که شاهد رنج و عذاب مادرش بوده ومرگش رو به تماشا نشسته دربزرگسالی گوشت همسر مرده شو و که توسرکه نگهداشته همونو حالا باسم هم مسموم شده به خورده معشوقش که ادعا میکنه دلباخته ش هم هست میده حالا هدفش هرچی که هست. بنظرم اینجطور میشه برداشت کردکه اون توذهن بیمارش عزیزانش رو بامرگ همیشه درکنارخودش نگه میداره اما غافل ازاینکه معشوقش هم مثل خودش بیمارروانی ازکاردرمیادو همون موقع با خوروندن نوشیدنی سمی قصد کشتنش رو داره اینجا باز انگیزه چیه خدا میدونه و نویسنده درکل بد نبوداما باب سلیقه‌ی من نبود
melika baradaran
۱۴۰۱/۰۸/۱۰
این کتاب گویندگی زیبایی داشت و نحوه‌ی خوانش و یا لحن گوینده‌ها خوشبختانه آسیبی به روند داستان نزده بود. اولش کمی گیج کننده بود اما ناگهان خیلی چیزها مشخص شد.
روایتی از دو انسان زخمی که هر کدام برای نجات خودش ترجیح میدا دیگری رو غرق کنه.
شاید روند داستان و کارهای غریبی که شخصیت‌ها در مواجهه با و
دیگران خودشون انجام میدادن استعاره ایه از روابط سمی ما آدم‌ها با همدیگه. این که اونقدر در ضربه زدن به هم پیش میریم که زمانی که نیاز به پادزهر داریم دست هیچکدوممون به دارو نمیرسه.
راه حل‌های متعدد اشتباه برای مشکلات عمیق و اجتناب از مواجهه، اجتناب از درد در نهایت ما رو به سیاهی میبره جایی که نجات بخشی نیست. این برداشت من از این نمایشنامه بود.
طیبه سعادتی
۱۴۰۱/۰۹/۰۷
با سلام و ضمن تشکر از کتاب راه عزیز
اجرای نمایشنامه عالی بود بخصوص صداهای پس زمینه حس حضور در صحنه را القا میکرد، موضوع در رابطه با برخورد عاشق و معشوق روان پریش با موضوع عشق و تصمیم دیوانه وار برای حفظ یار درکنار خود بود که به این منظور تصمیم به قتل یکدیگر می‌گیرند و همزمان نقشه خود را اجرا پس
می‌کنند بطوریکه از اطلاع از موضوع هیچکدام یارای نجات دیگری را ندارد.
شاید نویسنده سعی داشته با این استعاره غلو شده، خواننده را متوجه رفتارهای غیر منطقی هر فرد در رابطه با موضوع بنماید، شاید هم منظور روایت تاثیر آسیب‌های کودکی در بزرگسالی و.. بوده، در هر شکل، علیرغم اجرای عالی موضوع متن دلچسب نبود
Sepid Mmm
۱۴۰۲/۰۱/۱۹
اول از گوینده شروع کنم چون نمایش بود تاثیر به سزایی داشت
صدای گوینده و لحن خوانش ایشان واقعا عالی و تاثیر گدار بود و باعث درک بهتر روند داستان و شخصیت‌ها میشد
فضای داستان خیلی تاریک بود. داستان دو انسان را روایت می‌کند که هر دو در دوران کودکی زخم دیده‌اند و حالا به دنبال ترمیم دردهایشان و رندگی
جان‌های دیگران را آسیب میرسانند.
آن فکر‌هایی که واقعا مزخرف و سادیسمانه بود گاها مک به ترس می‌انداخت و نمی‌توانستم حرکت بعدی یک دیوانه را حدس بزنم
ولی با این حال نمایشنامه خوبدو جالبی بود. برای افراد بالای ۱۴ سال توصیه میشود
mahdi solhjo
۱۴۰۱/۰۷/۲۳
از چیزی که فکر می‌کردم قشنگ تر بود. مقایسه بین کشتن مورچه و موش و گربه و مگس برای من جالب بود. بیشتر از هرچی اون صدای زوزه باد دوست داشتم.
یه حس جالبی به آدم می‌داد وقتی صدای‌های محیط رو می‌شنیدم حس می‌کردم خودم هم آن جا هستم. فقط فلسفه داستان رو درک نکردم با توجه به اوضاع و احوال کاراکتر‌ها به
احتمال همچین پایانی منطقی نظر می‌رسید اما این نمایش نامه چه چیزی رو می‌خواست بیان کنه؟ من که چیز زیادی ازش دستگیرم نشد. اما با این حال از شنیدنش لذت بردم
یزدان پناه مهدیار
۱۴۰۱/۰۸/۱۹
نمایش دل باخته یک نمایش جسورانه ولی فاقد تخیل مثبت دو نفر عاشق همدیگه میشن که انگار هر دو هم متاهل هستند بعد از مدتی رابطه یک روز بارانی سر قرار که در خانه مرد بوده هرکدوم نقشه کشیده بوده طرفش رو بکش و نگهش داره برای خودش مرد با پختن همسر سابقش و خوراندن به معشوقش قصد کشتنش را داشته وزن باسم‌ای که در مشروب ریخته بوده در آخر هم هر دو میمیرن دوستان را نپسندیدم ولی از قلم و نگارش قوی برخوردار بود ممنون از کتاب را با تشکر
آزاده رهاورد
۱۴۰۱/۰۸/۰۲
این کتاب به طرزماهرانه ایی اهمیت اتفاقات وتاثیرعمل خانواده درکودکی رو میرسونه، که درمان نشدن، همه ما بی شک درزندگیمون شاهد بالا وپایین شدن در روح خودمون هستیم، پدرمادرایی ماروبزرگ کردن که خودشون هم شفا نیافته بودن، انسان درعین کمال وبی نقص آفریده شده، هیچکس مقصرنیست ولی ماباید مسئولیت شفادادن به تا خودمونو عهده بگیریم زنجیره قطع بشه وبتونیم فرزندانی سالم به جامعه تحویل بدیم، امیدوارم درک کنید حرفم رو 🙏
آمین
۱۴۰۱/۰۹/۰۳
اجرای گویندگان و صداهای صحنه عالی بود، نویسنده حس دوطرفه رو از منظری دیگه روایت کرده بود ولو خیلی عجیب و غریب و بیمارگونه، قبلادر داستان معروف و عاشقانه هدیه شب کریسمس (زنی که موهاش رو بابت خرید ساعت همسرش میفروشه و مردش که ساعتش رو میفروشه تا شانه سر برای زن بخره اثر گی دو موپوسان) شنیدیم اما نگاه انسانها به عشق و اثرات وقایع کودکی بر بزرگسالی انکارناپذیره... ممنون از کتابراه عزیز
فائقه
۱۴۰۱/۰۷/۲۱
داستان جالب بود کسی که در کودکی شاهد خودکشی مادر بوده ودچار بیماری روحی روانی شده و معشوقه‌اش رو به غذا خوردن دعوت میکنه وغذا رو با زهر آلوده میکنه وبعد میگه که این غذا از گوشت همسرش که کشته تهیه کرده وجالب تر این که همون معشوقه هم در نوشیدنی این مرد زهر ریخته وبا هم مسموم میشن ودر همون حال بد ومسمومیت میگن که همدیگرو دوست دارن وتمام‌ای خدا دو تا دیوانه به تور هم خوردن
بهار بهاران
۱۴۰۱/۰۸/۱۴
داستان درمورد زن و مرد بیمار روانی هست و البته زیاد درمورد گذشته‌ی شخصیتهای اصلی داستان و یاچیزهایی که باعث شده اونها تبدیل به یه قاتل بشن توضیحی داده نشده فقط جزییات کوتاهی از کودکی اونها میگه درکل جالب بود اما به نظر من میتونست بیشتر به علت انگیزه قتل زنش بپردازه و یا جزییات بیشتری بگه که باعث جذابیت داستان بشه درکل داستان کوتاه خوبی بود ‌.
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۰۷/۲۷
سلام و درود
نمایشنامه‌ای با موضوعی تقریبا تکراری، خیلی کوتاه، و حرف‌ها و حرکات تقریبا مصنوعی بود.
من بشخصه نتونسم ارتباط بگیرم با این اثر کوتاه.
موضوع جنون دوتا آدم که اتفاقا به زندگیشون، بخصوص در زمان کودکی برمیگرده. و بیانگر این قضیه هست که چقدر کودکی و رفتارها و آدم‌های اطراف یه کودک میتونن روی شخصیت و زندگیش مؤثر باشن.
ممنون از شما
ریحانه حسینی
۱۴۰۱/۰۷/۲۳
اوایل داستان جذاب بود و پیش خودم میگفتم چه پسر مهربونیه که حتی آزارش به مورچه هم نمیرسه بعد وقتی گفت کشتن مورچه با دست کثافت کاریه و بهتره با سم کشته بشن تمیز و مطمئن تره.. فهمیدم در موردش اشتباه کردم. اخر داستان برای خودشون جذاب بود مرگ تمیز با سم در اوج دوست داشتن همدیگه. امیدوارم گری دوباره برگرده و جسدهاشونو پیدا کنه وگرنه گند میزنن به اون خونه..
Parastoo Nahad
۱۴۰۱/۰۷/۲۳
ممنون از عزیزانی که با صدا و اکت‌های جذابشون زحمت ساخت این نمایش رو متحمل شدن، صدای گوینده‌ها عالی بود، صداهای محیط جالب و طبیعی بود اما کُلیت داستان رو دوست نداشتم یعنی آخرش گفتم خوب حالا که چی؟ اگر کسی کسی رو دوست داشته باشه ترجیح میده تمام لحظات زندگیشو باهاش شریک بشه نه اینکه بخوردش یا یه قسمتیشو یادگاری ازش نگه داره.
Alireza Mahmoodi
۱۴۰۱/۰۷/۲۲
بنظرم شنیدن این نمایشنامه با توجه به اجرای خوب هنرمندانش بد نیست. البته انتخاب و موضوع داستان سلیقه‌ای است ضمنا جملاتی که ردوبدل میشود قابل تامل است چیزی که باعث میشود این کار توسط پیتر و نیکولا انجام گردد خاطرات گذشته هر دوشون میباشد ازدست اندکاران این مجموعه کمال تشکر را دارم بابت رایگان بودنش نیز متشکرم
مشاهده همه نظرات 91

راهنمای مطالعه نمایش صوتی دلباخته

برای دریافت نمایش صوتی دلباخته و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.