معرفی و دانلود کتاب نفسهای گرم عشق
برای دانلود قانونی کتاب نفسهای گرم عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نفسهای گرم عشق
کتاب نفسهای گرم عشق داستانی احساسی و زیبا به قلم فاطمه نصر اصفهانی، دربارهی دختر بچهی بیماری به نام نادیا در بیمارستانی عجیب است که بیماران باید در آن شش متر از هم فاصله داشته باشند.
گاهی خدا عشق را درون آدمی به وجود می آورد و تو میتوانی با آن به اوج برسی و آن را دریابی فقط کافیست عشق حقیقی باشد و تو نگران از دست دادنش نباشی و آن را پیدا کنی. او حتماً برایت بهترین شکل زندگیست.
خدا از هر چیز یک جفت آفریده جز بینی، دهان و قلب، چون باید برای خودت یک همنفس، همزبان و همدل پیدا کنی...
موضوع کتاب نفسهای گرم عشق چیست؟
نادیا در بیمارستان بستری است. او خواهری داشت که بر اثر حادثهای درگذشته و نادیا را برای همیشه ترک کرده بود. خانوادهی او به شدت ضربهی روحی بدی خورده بودند، به همین علت نادیا همیشه مواظب بیماریاش بود که او را از پا در نیاورد و بتواند به زندگی ادامه دهد.
نادیا دوستی در بیمارستان داشت که همیشه با او صحبت میکرد، ولی بدترین اتفاق این بود که بیماران آن بیمارستان باید همیشه شش متر از هم فاصله میگرفتند، وگرنه ممکن بود باکتریهای تنفسی یکی از آنها وارد بدن آن یکی شود و این کار باعث مرگ آنها شود.
به همین علت آنها همیشه مواظب فاصلۀ خود بودند. هر کدام اتاقی برای خود داشتند، ولی همیشه تنها و ناآرام از آیندهی خود بودند، چون ممکن بود هر لحظه به فاصلهی مرگ نزدیک شوند. پسری هم در این بیمارستان وجود داشت که از بودنش در آن موقعیت ناراحت بود و هیچ امیدی به زندگی خود نداشت. او همیشه درگیر فرار کردن از بیمارستان بود و با کسی صحبت نمیکرد.
در بخشی از کتاب نفسهای گرم عشق میخوانیم:
پیر گفت: من در دوران بچگی پدرم را از دست دادم و تنها با مادرم زندگی میکردم تا اینکه این بیماری به سراغ من آمد و من را تنهاتر از گذشتهام کرد. نادیا ناراحت شد و گفت: من هم خواهرم را دو سال پیش از دست دادم.
پیر گفت چرا؟ نادیا گفت: خواهرم وقتی با دوچرخه به مدرسه میرفت ماشینی به او میزند و فرار میکند. خواهر من ضربهی بدی به سرش میخورد و همانجا درجا میمیرد.
اشک در چشمان نادیا جمع میشود و یک قطرۀ آن روی گونهاش و قطرهی دیگر آن روی زمین میچکد.
پیر: واقعاً متأسفم خودت را ناراحت نکن.
نادیا گفت: خانوادهی من از آن روز دیگر هیچ حسی به زندگی نداشتند، ولی من همیشه مراقب بودم که مرگ من هم باعث ناراحتی دوبارهی آنها نشود.
پیر گفت: واقعاً دختری مثل تو ندیدهام، ولی بیماری ما با مرگ تمام میشود. تو چرا اینقدر به خودت و زنده ماندنت امید داری؟
نادیا گفت: چون دوست دارم با مشکلاتم مبارزه کنم و با آنها بجنگم که پیروز شوم. من شکستی را قبول نمیکنم و نخواهم کرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نفسهای گرم عشق |
نویسنده | فاطمه نصر اصفهانی |
ناشر چاپی | انتشارات سخنوران |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 42 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-215-539-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |