معرفی و دانلود کتاب نره گاو پهلوان چنگیز
برای دانلود قانونی کتاب نره گاو پهلوان چنگیز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نره گاو پهلوان چنگیز
داستان کتاب نره گاو پهلوان چنگیز، اثرحسن اصغری از جایی آغاز میشود که پهلوان سرمست از قوت نره گاوش در بارگاه تالارش به مخدهی نرم تکیه داده بود که ناگهان عربدهی جماعت پشت پرچین حیاط، تناش را لرزاند.
پهلوان به درگاه گشودهی تالار چشم دوخت و یاد ده تفنگ شکاریاش افتاد که بر دیوار تالار آویخته و منتظر بودند تا او ماشههاشان را بچکاند. عربدهها لحظهای قطع نمیشد و اوج میگرفت و سوار بال باد، تیز میتاخت به درون تالار و زوزه میکشید و به در و دیوار و تفنگهای آویخته، ضربه میزد. پهلوان زانو خیز شد و به تفنگها چشم گرداند که ضربههای تیغ تبر جماعت را شنید و غرید: «میکشم.»
جماعت در حال فرود تبر، عربده میکشیدند : «هو، هو، هو،...بکوب، بکوب، بشکن، بشکن، هو، هو،...» سرمستی پهلوان پریده بود که از جا برخاست و بر استکان چای پا کوبید و آن را شکست و به طرف تفنگها پیش رفت. دستهاش میلرزید که به دیوار تالار تکیه داد و شانههای لرزانش را به دیوار فشرد تا قرار گیرد. خواست تفنگ را از آویز دیوار بر دارد که نعرهی انفجاری نره گاو سینهی هوای تالار راشکست و به پهلوان قوت قلب داد. پهلوان بر دیوار مشت کوبید و تفنگ را از آویز بیرون آورد. سینه سپر کرده به سوی درگاه چرخید که نعرهی دوم نره گاو چنان پرطنین شد که پهلوان به خود گفت: «این نعره جنگیه. این نعره به دل جماعت پشت پرچین، تخم وحشت میپاشه تا پراکنده شن.»
خطاب به جماعت پشت پرچین گفت: «شما میخواین پهلوون و رزای من اخته بشه. پهلوون وزرا خودم هستم. من هیچ وقت اخته نمیشم. من همه تون رو میکشم. با تبر، با تفنگ... با شاخ نره گاوم، شکم همهتون رو پاره میکنم...
از حسن اصغری، کتابهایی چون: مرغی که مانند پنگوئن راه میرفت و قهقهه میزد، روایت کشتگان زنده، لالهزار مردابنیز به چاپ رسیده است.
در بخشی از رمان نره گاو پهلوان چنگیز میخوانیم:
پهلوان پاورچین پاورچین و با نگاهی کاونده به اطراف، آمد و در طویله را گشود. داخل شد که دید نره گاو، دو سم دستهاش را بر روی دیوارهی آخور گذاشته و دو شاخاش را بر دیوار پرچین طویله فرو کرده است. با چشمهای دریده که توش پر از رگههای خون بود به او چپ چپ نگاه میکرد و بر پیشانیاش هم چنان لکههای خون چسبیده بود و از لای پوزهاش کف و زردابه بیرون زده بود. پهلوان دستی بر سر نره گاو کشید و گفت: «تو خیلی عجولی پهلوون. من دیشب شاخهات رو تیز کردم. تو شاخها رو کوبیدی به دیوارهی آخور و پرچین و باز کُندشان کردی. نوک نیزهای شاخهات باز شکسته. من باز باید تیزشان کنم. عیبی نداره. چند ساعت دیگه وقت داریم. بذار میدون از آدمهای احمق پر بشه. بذار صد تا گاو جنگی بیارن توی میدون. میدونم که تو با چند حمله، شکم همه شون رو پاره میکنی.»
نره گاو با شنیدن حرفهای پهلوان، آرام آرام شاخهاش را از شکاف پرچین دیوار بیرون آورد و دو دستاش را از روی دیوارهی آخور لغزاند و کوبید کف طویله و نعرهی جنگ سر داد که سقف گالی پوش طویله به لرزه افتاد. پهلوان قهقهه زد و کارد را از غلاف کمرش بیرون آورد. او تا نزدیک ظهرگاه، مشغول تیز کردن شاخها و پاک کردن لکههای خون پیشانی و کف و زردابهی پوزه و تیمارکشی و جو خوراندن و آب نوشاندن نره گاو بود. تن گاو را با آب شسته بود و با دستمال خشک کرده بود. به موی یال گاو شانه زده بود و بر دو کوهان گاو روغن مالیده بود تا برقاش بزند به چشمهای جماعت دور میدان جنگ و وحشت بر دل هاشان بیفکند. یک زنگولهی بزرگ که بر تسمهای چرمین بسته شده بود به گردن نره گاو آویخت و یک پوستین پر از منگولههای رنگارنگ بر گلوگاه گاو بست. افسار گاو را به چنگ گرفت و از طویله بیرون آمد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نره گاو پهلوان چنگیز |
نویسنده | حسن اصغری |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۸۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-407-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |