معرفی و دانلود کتاب ناشناخته

معرفی کتاب ناشناخته

دیدیه ون کولارت در کتاب ناشناخته شما را وارد یک بازی مخوف و خطرناک می‌کند! در این داستان خواندنی و جذاب که برشی از زندگی یک مرد گیاه‌شناس را روایت می‌کند، قدم به قدم با شخصیت اصلی داستان که در جستجوی هویت حقیقی خویش است هم مسیر خواهید شد.

درباره کتاب ناشناخته:

لحظه‌ای را تصور کنید که پس از چند روز به خانه باز می‌گردید، همه چیز به ظاهر عادی است غیر از خودتان!

همه به شما می‌گویند که تصادف شدیدی داشته‌اید و چند روزی در کما بوده‌اید... این جمله‌های سرد و بی‌روح از زبان افرادی جاری می‌شود که قبل‌تر دوست و آشنا و همسایه‌تان بودند و امروز همچون یک غریبه به شما می‌نگرند.

پس از شنیدن این اخبار هولناک در حالی که به لحاظ جسمی احساس کاملا خوبی دارید سراسیمه از بیمارستان خارج می‌شوید و به خانه برمی‌گردید. دائما ذهن‌تان مشغول حل این مسئله است که چرا همسرتان به بیمارستان نیامده و واکنشی به این موضوع نشان نداده است... تا اینکه به خانه می‌رسید و مردی را مشاهده می‌کنید که ادعا می‌کند شماست! او مدارک شناسایی‌تان و خاطرات مشترکی با همسر و فرزندتان را دارد. اهالی محله نیز او را به خوبی می‌شناسند و شما هیچ مدرکی برای اثبات خود ندارید.

رمان هیجانی، معمایی ناشناخته (Unknown) به زیبایی هرچه تمام‌تر درونمایۀ پرطرفدار بحران هویت را می‌کاود. دیدیه ون کولارت داستان را از زبان مرد دانشمندی به نام مارتن روایت می‌کند. حادثۀ عجیبی برای مارتن هریس رخ داده است و هیچ‌کس او را نمی‌شناسد. خاطراتی که از زبان او در سراسر داستان می‌خوانیم همگی سرنخ‌هایی از یک رویداد هولناک است.

بر اساس این داستان جذاب، در سال 2011 فیلمی به کارگردانی ژاومه کویت سرا ساخته شد و با بازی درخشان هنرمندانی چون لیام نیسون، دیانه کروگر و جنیوری جونز، توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد. این فیلم که در برلین ضبط شده، محصول مشترک سینمای آمریکا و آلمان است.

خواندن کتاب ناشناخته به چه کسانی توصیه می‌شود؟

اگر در جستجوی رمانی هستید که مجال زمین گذاشتن آن را نیابید و تمام مدت ذهن شما را درگیر سازد، این کتاب برای شماست! رمان سراسر هیجان و پر فراز و نشیب ناشناخته به شما امکان تجربۀ یک بحران هویت جدی و خطرناک را می‌دهد.

با دیدیه ون کولارت بیشتر آشنا شویم:

نویسنده خلاق و توانا، دیدیه ون کولارت (Didier van Cauwelaert)، سال 1960 در نیس فرانسه متولد شد. او در زمره داستان‌نویسان برجسته تاریخ ادبیات معاصر فرانسه به شمار می‌آید. کولارت در سنین نوجوانی برای کمک مالی به خانواده‌اش، سراغ استعداد درخشانش رفت و نویسندگی را از همان سنین آغاز نمود که متأسفانه با بی‌مهری و بی‌توجهی ناشرین مواجه شد. او برای اثبات خود به خانواده‌اش مصاحبه‌ای را با یک فرد مشهور ترتیب داد و این مصاحبه که در یکی از نشریات معتبر به چاپ رسید، سکوی پرش او برای گام‌های جدی و موفقیت‌آمیز در این عرصه بود.

بخشی از افتخارات دیدیه ون کولارت:

- دریافت جایزۀ رمان نویسان فرانسوی در سال 2013
- دریافت جایزۀ معتبر مارسل پانیون در سال 2007
- دریافت جایزۀ ادبی گنکور در سال 1994
- دریافت جایزۀ رمان فرانسه در سال 2010

در بخشی از کتاب ناشناخته می‌خوانیم:

نگاه عمیق دیگری به من می‌اندازد. شاید برای زنده کردن ‌همۀ چیزهایی که در گذشته میانمان جریان داشت. نگاهش را درک نمی‌کنم. در آن هیچ اثری از عشق نیست. بیشتر به دوستی می‌ماند. خاطرۀ یک همدستی. خاطرۀ دوستی. همکاری. شاید اصلاً پیمان. چیزی که کاملاً بر خلاف تاریخچۀ زندگی ماست.

یک آن او را می‌گیرم و به سمت خودم می‌کشانم. می‌خوام مطمئن شوم همسرم است. می‌خواهم بدانم که به من تعلق دارد. ولی هیچ احساسی ندارم. هیچ چیز. انگار دارم در چشمان رباتی نگاه می‌کنم. رباتی که به نظر نمی‌رسد به وضعیت من نیز آن‌چنان اهمیتی بدهد. یک آن دوست دارم او را بزنم. مانند همان روزی که در گرینویچ بودیم. مانند نخستین و آخرین باری که رویش دست بلند کردم.

‌داری به چی فکر می‌کنی؟

به او می‌گویم. شانه‌هایش را بالا می‌اندازد. چیزی را که از جر و بحث آن روز کذایی یادم هست برای او توضیح می‌دهم و، تا جایی که می‌شود، خودم را محکوم می‌کنم. با این امید که بتوانم احساس خشونتی را که دوباره دارم در مورد او دارم، مهار کم. در حالی‌که لب‌هایش بسته شده و چشمانش نیز خیره به من است، به حرف‌هایم گوش می‌دهد. نگاهش طوری‌ست که انگار آن صحنه را اصلاً به یاد نمی‌آورد. بر خلاف میل خودم، یک آن دستم را دراز می‌کنم و چتری‌اش را کنار می‌زنم. جای زخم همان‌جاست. عصبانی می‌شود و می‌گوید: «این چه کاریه داری می‌کنی؟ بابا خودت‌رو جمع کن. الان اصلاً وقت این کارها نیست.»

پس این زخم چیه؟