معرفی و دانلود رایگان کتاب مرغدانی

عکس جلد کتاب مرغدانی
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب مرغدانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب مرغدانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب مرغدانی

داستانی از کتاب "بازنشستگی و داستانهای دیگر" منتشر شده در ماهنامه ادبیات داستانی چوک شماره مهرماه سال 92

تلفن زنگ زد. کاشفی بود.

«بازنشستگی آقا ولی چی شد؟»

«احتمالاً همین امروز فردا حکمش صادر می‌شود.»

«براش کاری در نظر گرفتم.»

«ممنون که سفارش ما را فراموش نکردی، جناب!»

«فقط بگو مرد کارهای سنگین هست؟»

«به هیکل گنده و شُلش نگاه نکن، این جا دست تنها کار یک آبدارخانه و چند تا کارمند را پیش می‌برد.»

«بعد از ظهر می‌آیم سراغش تا محل کار را نشانش بدهم. تو هم بیا. بهترست که جلو تو باهاش حرف بزنم.»

بدم نمی‌آمد مرغدانی و باغی را که به تازگی اجاره کرده بود، ببینم. گاهی که به خواهش همسایه‌ها، مرغ پرکنده می‌آورد، می‌نشست و از تجهیزات مرغدانی و محوطهٔ اطرافش تعریف می‌کرد. می‌گفت: چه درخت‌های میوه‌ای ... چه باغ باصفایی! عینهو بهشت برین ...

گوشی را گذاشتم. صدا زدم: «آقا ولی، آقا ولی!»

مثل همیشه، تا بجنبد و شکم بزرگش را جا به جا کند و بیاید جلو در اتاق و بگوید: «فرمایش؟» چند دقیقه‌ای طول کشید. درست مثل وقتی که کارمندها صدایش می‌زدند، چای بیاورد، یا پرونده‌ای را ببرد زیرزمین و به بایگانی برساند.

همیشه می‌گفت: «چند تا کار هست که باید هر روز انجام شود. من هم چشمم کور انجام می‌دهم. حالا چند دقیقه دیرتر یا زودتر چه توفیری می‌کند؟» انصافاً می‌آمد و هر کاری بود، انجام می‌داد، ولی مثل ساعتی که همیشه چند دقیقه عقب باشد.

دوباره صدایش زدم، آمد. با پاشنهٔ خوابیده و لخ‌لخ‌کنان. تکه نانی خشکیده دستش بود. اول متوجه نشدم با عینکش چه کار کرده. فقط یک سفیدی دیدم. وقتی دید نگاهش می‌کنم، همان وسط اتاق ایستاد. پشت شیشهٔ سمت چپ عینکش، تکه‌ای کاغذ سفید چسبانده بود. با یک چشم درشت و مشکی نگاهم می‌کرد. معلوم بود که شب را نخوابیده، دسته‌ای از موهای پشت سرش بدخواب شده و رو به بالا شکسته بود. شانه‌هایش پهن و افتاده بود و همان کت راه‌راه و شلوار گشاد همیشگی تنش بود. هیچ نگفت و سرش را خاراند. از پسرش پرسیدم که تیمسار صدایش می‌زدیم.

گفت: «شکر خدا همین دیشب نامه‌اش رسید. دعا و سلام رسانده، نوشته من حالاست که قدر پدر و مادرم را می‌دانم و می‌فهمم.»

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب مرغدانی
نویسنده
ناشر چاپی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۲
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات19
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب مرغدانی

سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۲۵
داستان درباره پیرمرد فقیریست که بعد از بازنشسته شدنش به دنبال کار میگردد. کاری که برایش پیدا شده اما برای روحیه لطیف و حساس او مناسب نیست. ولی او مجبور است برای گذران زندگی به دنبال کار باشد. خیلی از فضاسازی و توصیفات مرغداری لذت بردم. همه‌چیز آنقدر با جزئیات شرح داده شده بود که انگار خودم آن جا حضور دارم. توصیه میشود بخوانید، کوتاه است و وقت زیادی نمیگیرد، حرف دل خیلی‌ها هم هست.
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۰۲/۱۰
موضوع داستان متفاوت و جدید بود. پایان باز داستان رو دوست نداشتم چون خیلی گنگ تمام شد. نویسنده فقط به توصیف فضای داستان پرداخته به نظرم باید بیشتر در مورد شخصیت‌های داستان توضیح داده میشد تا خواننده ارتباط بهتری با شخصیتها برقرار کنه و به نتیجه گیری بهتری در انتهای داستان برسه. در کل با توجه به حجم کم داستان بد نبود.
فاطمه فریور
۱۴۰۲/۰۹/۱۵
فضای یک مرغداری را عالی به تصویر کشیده و توضیح داده. و حقیقت تلخی روفاش میکنه وآن اینکه اگر سن طرفین ازدواج مناسب هم نباشه ممکنه به خیانت ختم بشه وحقایق زیادی دراین قصه کوتاه نهفته هست ازجمله ظلم به حیوانات و انسانهای ضعیف و زشتی گوشتخواری و کشتارحیوانات و... ممنونم از کتابراه که بهترین دوستمه
Melika
۱۴۰۳/۰۱/۰۴
داستان نقص و عیب خاصی نداره و این نداشتن پایان حتی انگار حس بهتری رو القا می‌کنه چون به جو داستان میومد! علاوه بر اون لازم به ذکره که گفته بشه فضا سازی توی داستان نویسی سخته اما خیلی زیبا فضا سازی در اینجا صورت گرفته.
null null
۱۳۹۶/۰۶/۱۷
عالی بود از نظر فضا سازی همه چیز واقعی بود مخصوصن لحظه ایی که ولی میخواست مرغی را سر ببرد و البته که بسیار دردناک بود اینکه شخصی با ان روحیه دلسوزانه ایی که دارد مجبور باشد به خاطر پول بیشتر این شغل را انتخاب کند
ahmad ahmadi
۱۳۹۵/۰۳/۱۹
داستان زیبا وروانی بود. احتیاج به پایان نداشت زیراکه داستان فقر هیچگاه پایان ندارد. ایا کسی از پایان رابطه عاطفه وسرکارگر خبر ندارد؟ویا عاقبت زندگی اقاولی ها؟
مجتبی کریمی
۱۳۹۶/۱۰/۳۰
خیلی خیلی عالیه.
کل و کمپلت کار رو عرض میکنم.

ولی کاش بچه‌ها‌ی چوک یذره زحمت کشیده و یه صدای بهتر برای اجرا‌ی صوتی پیدا میکردن.
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
اگر به موضوع داستانی متفاوت از بقیه و نزدیک به گیرایی سخت یا همون گنگ بودن دوست دارید، پیشنهاد میکنم که بخونید
ممنون از کتابراه
مجتبی تقیه
۱۳۹۵/۰۸/۰۸
خوب بود... قصه فقر و نداری طبقه متوسط که بعد از بازنشستکی هم مجبور به کار اجباری هستن بدون تفریح و استراحت!
amin farsi
۱۳۹۴/۰۹/۱۳
روایت و فضایی داستان زنده و جاندار بود. این نوشته از داستان‌های ماندگار آقای محمد علی است.
نازنین باقری
۱۳۹۵/۱۱/۲۴
نتونستم به نتیجه‌ی خاصی برسم مسیر داستان مشخص نبود. در هر صورت متشکرم.
مرتضی
۱۴۰۱/۰۵/۰۴
داستان کشش کافی رو نداره و اولش با یه سر در گمی شروع می‌شود.
الف. میم
۱۳۹۷/۰۸/۰۶
مشکلات قشری از جامعه با پایانی باز برای مشکلات بی‌انتهایشان
فرهاد نیاپرست
۱۳۹۶/۰۶/۲۸
واقعا واقعا واقعا عالی بود و مشکلات اجتماعی شغل هارونشون میده
علی حاذق
۱۳۹۵/۰۳/۲۷
رو ارتفاع بودیم یعنی؟؟؟ هاهاها فضا سازی داستان تاپ بود
مشاهده همه نظرات 26

راهنمای مطالعه کتاب مرغدانی

برای دریافت کتاب مرغدانی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.