معرفی و دانلود کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی)

عکس جلد کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی)
قیمت:
۲۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی)

کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی) نوشته سودا صیامی اوجور، داستان دخترکی روستایی را به تصویر می‌کشد که به اجبار پدرش به عقد مردی درمی‌آید.

دختربچه فقیر روستایی در حالی که تنها 9 سال سن دارد و هیچ تعریفی از زندگی مشترک ندارد باید به اجبار پدرش با مردی ازدواج کند، اما این مراسم به دلایلی بهم می‌خورد.

سه سال بعد مردی هم‌ سن و سال پدرش از او خواستگاری می‌کند و بار دیگر پدر به اجبار او را به عقد این مرد درمی‌آورد. هرچند دختر اوضاع بهتری نسبت به خانه پدری‌اش دارد ولی تمام دوران کودکی و زندگی‌اش با حوادثی روبه‌رو می‌شود که به هیچ‌وجه انتظارش را ندارد.

این کتاب روایتگر رنج و عذاب دخترانی است که در سن کم به اجبار تن به ازدواج داده و تمام کودکی و آرامش‌شان را از دست می‌دهند.

در بخشی از کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد می‌خوانیم:

افسردگی سیما بیشتر شده بود. دیگه کارش به قرص اعصاب خوردن کشیده بود. قرص‌هایی که اگه نمی‌خورد زندگیش مختل می‌شد. چند سال بعد در گیر و دار زندگی زدم به بی‌خیالی. این که می‌خواستم عقده‌مو خالی کنم هر چی پول درمی‌آوردم و خرج مسافرت‌های زیارتی می‌کردم. اولین مسافرت خارج از ایران بود که متوجه شدم حسین از زنش جدا شده. بهش گفته بودم این کارو نکن. با یک چمدون دوباره راهی شهر خودش شده بود.

حالا من بودم و بچه‌هایی که سرنوشت زندگیشون از کنار زیبایی رد نشده بود. چی کار باید می‌کردم همه چیز به هم گره خورده بود. نشستم با خودم فکر کردم از نقطه اول. زندگی خدیجه خوب بود. سه تا بچه داشت، خونه خودش زندگی می‌کرد و نیازی به من نداشت. وحیده خودش کار می‌کرد و بچه‌هاشو تأمین می‌کرد. حسین، حسینی که با دوتا بچه از زنش جدا شده بود و بی‌تابی دختر مریضش رو می‌کرد.

حسن از من دور بود، کار به کار زندگی ما نداشت چند سال یک بار می‌اومد یک سر بهم می‌زد، دو سه روز می‌موند و می‌‌رفت. زن نگرفته بود و می‌گفت نمی‌تونه تحمل کنه. مجردی رو بیشتر دوست داشت. لیلا یک دونه بچه بیشتر نیاورد می‌گفت یک دونه هم زیاده. سودابه دو تا بچه داشت و شوهرش اجازه نمی‌داد که با ما رفت و آمد داشته باشه. یک شوهر شکاک که حتی اجازه نداشت بدون خودش آب بخوره. سودابه عذاب می‌کشید ولی مجبور بود به همراهی با شوهری که عذابش می‌داد.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی)
نویسنده
ناشر چاپینشر عطران
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات76
زبانفارسی
شابک978-622-734319-9
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان واقعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی)

خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۲/۲۶
چقدر غمگین بود با جرات میتونم بگم دردناک‌ترین داستانی که توی عمرم خودندم این داستان بود
تازه وقتی بدونی این فاجعه زندگی واقعی یک شخص هست بدجور دل آدم رو به درد میاره
در طول داستان احساس خفگی به خواننده به دست میده چقدر درد چقدر رنج چقدر دنیا بی رحمی
کودکی که کودکی نکرد، همسری که نتونست زندگی که
عاشقانه‌ای داشته باشه مادری نتوانست مادر خوبی برای فرزندانش باشه بدتر از همه سرونشت بچه هاش هم عینا مثل خودش شد زندگی پر از درد و مشکلات که انگار تمامی نداره
چقدر تصمیم پدرش بر زندگیش تاثیر گزار بود چقدر اون ازدواج فاجعه بار بود
شاید بدترین حس یک شخص همین می‌تونه باشه که وجود او رای پدر و مادرش اضافی هست و بدونه پدر برای پول او را فروخته
چقدر در طول داستان از جواد بدم میامد هرچند همه کار‌های برای آرامش همسرش کرد ولی کدوم آرامش تو که با هوسی که داشتی زندگی گل دخت رو نابود کردی
باید گفت لعنت به فقر و تهی دستی که ارزش انسان رو از بین میبره
جواد با هوسی که داشت هم زندگی گل دخت رو خراب کرد هم زندگی همسر اولش یک مرد چقدر می‌تونه هوس باز باشه بعدش جوادی که ۳۰ سال از زنش بزرگتر بود آخه چرا ۷ تا فرزند آوردی تا زندگی گل دخت رو جهنم کنی
سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۰۷/۱۵
با جرات میتونم بگم که مزخرف‌ترین داستانی بود که تاحالا خوندم.... انگار نویسنده ش یه بچه ده دوازده ساله بوده به حدی که داستان و قلم و نگارش اثر ضعیف هستش.... به هیچ عنوان توصیه نمیکنم که بقیه این داستانو بخونن. هم پولمو هدر دادم هم وقتمو. واقعا خیلی افتضاح بود.
Maryam S
۱۴۰۳/۰۴/۲۸
داستان تکراری از یک زن رنج کشیده. نویسنده که نمیشه گفت فقط میتونم بگم کسیکه این متن رو بعنوان کتاب نوشته نه چیزی از نویسندگی حالیش بوده نه داستان پردازی.
حیف پولی که بابت چنین نوشته مزخرفی بپردازین. اصلا نخرید
بهار
۱۴۰۲/۰۶/۰۸
من چون علاقه به داستانهای واقعی دارم خوندم که خیلی جالب نبود اوایلش بهتر بود ولی بعد خسته کننده وتکراری بیشتر حس مادری سنگ دل بهم القا شد که فقط فکر خودش بود سرنوشت بچه هاش براش مهم نبود
مرضیه حسارعد
۱۴۰۱/۰۱/۰۳
به نظر من این کتاب خیلی خلاصه نوشته شده بود و نویسنده میخواست که فقط زود داستان روتموم کنه
بد نبود ولی چکیدهبود
نادیا قاسمی
۱۳۹۹/۰۶/۱۹
سلام من میخواستم این کتاب روبخرم ولی خوب بود دوستمون گفت ۷۵صفحه هست لطفا تعداد صفحات کتاب‌ها روبنوبسید
سولماز عینی
۱۳۹۹/۰۶/۰۵
سلام چرا قیمت این کتاب انقدر گرونه، با اینکه حجم کتاب خیلی کمه، کلا ۷۵ صفحست
تازه صوتی هم که نیست
نفیسه
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
به عنوان کسی که علاقمند به خوندن سرگذشت‌های واقعی افراد هستم اصلا توصیه نمی‌کنم
donya.emami
۱۴۰۱/۰۸/۱۳
خوبه عالیه حتما بخونید
مشاهده همه نظرات 9

راهنمای مطالعه کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی)

برای دریافت کتاب مادربزرگی که به پدربزرگی فروخته شد! (بر اساس داستانی واقعی) و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.