معرفی و دانلود کتاب فرزندان شوک؛ شورش وال‌استریت

معرفی کتاب فرزندان شوک؛ شورش وال‌استریت

فرزندان شوک، شورش وال‌استریت، اثری از مایکل لوئیس است. او جزء پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و آمازون است.

مایکل این کتاب را به افرادی پیشنهاد می‌کند که به هر طریقی با بازار سهام در ارتباطند و یا به آن علاقمندند و پیگیر اخبار آن هستند. همچنین در این کتاب پرفروش و ساختارشکن، داستان گروهی کوچک و بت‌شکن در وال استریت را نقل می‌کند که متوجه می‌شوند بازار سهام آمریکا به گونه‌ای متقلبانه به نفع افرادی خاص دستکاری شده است. آن‌ها گرد هم می‌آیند تا ضمن کشف همه روش‌های موذیانه‌ای که برای کسب سودهای نامعتارف از جیب معامله‌گران عادی سهام، مانع ادامه آنها شوند (برخی از آنها برای پیوستن به تیم، شغل‌های چند میلیون دلاری خود را رها کردند!)

خود مایکل اذغان دارد ماجرای این کتاب زمانی آغاز شده که برای اولین‌بار داستان سرگئی آلینیکوفرا شنیدم، برنامه‌نویس روسی که برای گُلدمَن ساکس کار می‌کرد و در تابستان 2009 پس‌ از آنکه کارش را رها کرد، اف.بی.آی او را دستگیر و به سرقت کد کامپیوتری گُلدمَن ساکس متهم کرد. فکر می‌کنم پس از بحران مالی سال 2008 آمریکا که شرکت گلدمن چنین نقش مهمی در آن بازی کرده بود، عجیب است که تنها مقصر، همین کارمندی باشد که چیزی از گُلدمَن ساکس برداشته بود. به‌نظراین نویسنده عجیب است که دادستان‌های دولت استدلال کرده بودند که فرد روسی نباید به قید وثیقه آزاد شود به این دلیل که کد کامپیوتری گُلدمَن ساکس اگر به‌دست افراد نااهل برسد، می‌تواند در «دستکاری بازارها به روش‌های ناعادلانه» استفاده شود. اما از نظر او عجیب‌ترین جنبه این پرونده این بوده که شرح کاری که سرگئی انجام داده بود برای افرادی که می‌خواستند آن را توضیح دهند، چقدر دشوار به‌نظر می‌رسید منظور مایکل آنچه که او انجام می‌داده است نه کار اشتباهش؛ یعنی شغل وی است. او معمولاً به‌عنوان «برنامه‌نویس معاملات بسامد بالا» معرفی می‌شد، اما این یک توضیح نبود. این اصطلاح که در تابستان سال 2009 مطرح شد را بسیاری از افراد، حتی در وال‌استریت، هرگز از قبل نشنیده بودند.

او به دنبال بود تا جواب سوالاتش را بدهد. در نهایت جست‌وجویش در اتاقی در وان لیبرتی پلازا مشرف به ساختمان مرکز تجارت جهانی به‌پایان رسید. در این اتاق، ارتش کوچکی از افراد آگاه از گوشه‌وکنار وال‌استریت ازجمله بانک‌های بزرگ، بورس‌های عمده سهام و شرکت‌های معاملات بسامد بالا تشکیل شده بود. بسیاری از آن‌ها شغل‌های پردرآمدشان را ترک کرده بودند تا در وال‌استریت اعلام جنگ کنند که به معنای مقابله با مشکلی بود که گلدمن ساکس، این برنامه‌نویس روسی را استخدام کرده بود تا آن را به‌وجود بیاورد.

مایکل در ادامه می‌گوید، کار در بازار سهام را با علاقه زیادی شروع نکرده، هرچند، مثل اکثر افراد، از تماشای فراز و فرود آن لذت می‌برده. هنگامی‌که بورس در 19 اکتبر 1987 افت کرد، از قضا در طبقه چهلم وان نیویورک پلازا، محل معاملات بازار سهام و دپارتمان فروش کارفرمای آن موقع خود مایکل، سالومون برادرز می‌پلکیده. جالب بود. آنجا می‌توانستید ثابت کنید که حتی افراد خودی وال‌استریت هم هیچ ایده‌ای درباره آنچه قرار بود در وال‌استریت اتفاق بیفتد، نداشتند. یک لحظه همه چیز خوب است؛ بعد، ارزش کل بازار سهام ایالات‌متحده 22.61 درصد کاهش می‌یابد و هیچ‌کس نمی‌داند چرا. در طول مدت افت‌ و سقوط، برخی از کارگزاران وال‌استریت، برای اینکه مانع فروش سهام مشتریانشان شوند، تلفن‌های خود را جواب نمی‌دهند. این اولین باری نبود که افراد وال‌استریت خود را بی‌اعتبار کرده بودند، اما این بار مقامات با تغییر قوانین به آن واکنش نشان دادند. آن‌ها ترتیبی دادند تا کارهایی را که آن افراد بی‌مسئولیت انجام می‌دادند، رایانه‌ها انجام دهند. سقوط بازار سهام در سال 1987 روندی را آغاز کرد که با جایگزینی کامل کامپیوترها به‌جای افراد به‌پایان رسید.

در طول دهه گذشته، بازارهای مالی به‌سرعت تغییر کرده‌اند تا تصویر ذهنی ما از آن‌ها واقعی بماند. در این تصاویرِ بازارها، یک نوار کاغذی از پایین چند صفحه‌نمایش عبور می‌کند و مردان آلفا با لباس‌هایی با رنگ متفاوت در جایگاه‌های تجاری می‌ایستند و با فریاد با یکدیگر صحبت می‌کنند. این تصویر قدیمی است، جهانی که به تصویر می‌کشد دیگر مرده است. از حدود سال 2007، هیچ فرد گردن‌ کلفتی با لباس رنگی که در جایگاه‌های تجاری ایستاده باشد وجود ندارد یا اگر باشند بی‌فایده هستند. هنوز هم افرادی در بورس اوراق بهادار نیویورک و بورس‌های مختلف شیکاگو کار می‌کنند؛ اما انسان‌ها دیگر تمام بازارهای مالی را اداره نمی‌کنند. بازار سهام ایالات‌متحده در حال حاضر در داخل جعبه‌های سیاه در ساختمانی به‌شدت محافظت‌شده در نیوجرسی و شیکاگو انجام می‌شود. معلوم نیست در داخل آن جعبه‌های سیاه چه اتفاقی می‌افتد. گزارش‌های عمومی از آنچه در داخل جعبه‌های سیاه اتفاق می‌افتد مبهم و غیرقابل اعتماد هستند و حتی فردی متخصص هم نمی‌تواند بگوید دقیقاً در داخل آن‌ها چه اتفاقی می‌افتد یا چه زمانی اتفاق می‌افتد. سرمایه‌گذار معمولی امیدی به دانستن ندارد.

دنیا از تصویر ذهنی قدیمی خود از بازار سهام دست برنمی‌دارد، چراکه این تصویر آرامش‌بخش است؛ چون ترسیم تصویر حالت جایگزین دشوار است. "فرزندان شوک" تلاشی برای ترسیم این تصویر است. این تصویر از دسته‌ای از تصاویر کوچک‌تر ساخته می‌شود، تصاویری پس از بحران وال‌استریت؛ از انواع جدید استعداد مالی؛ از کامپیوترهایی که کارهایی که انسان‌ها از پس آن برنمی‌آیند را انجام می‌دهند و همچنین از افرادی که با ایده‌های متحول‌کننده به وال‌استریت می‌آیند. یکی از این افراد، فردی کانادایی است که در مرکز این تصویر قرار می‌گیرد و بسیاری از تصاویر کوچک‌تر را در یک کل منسجم سازمان‌دهی می‌کند. تمایل او به بازکردن پنجره‌ای جدید به روی بازارهای مالی آمریکا و نشان‌دادن دستاورد آن به مردم، هنوز هم نفس مرا بند می‌آورد.

مایکل مونرو لوئیس متولد 1960 اکتبر 15 یک نویسنده غیر داستانی آمریکا و روزنامه نگار مالی است. پرفروش‌ترین کتاب‌های او عبارتند از پوکر دروغگو، جدید چیزی، مانیبال: هنر برنده شدن بازی ناعادلانه، کور: تکامل یک بازی، هراس، خانه بازی: راهنمای تصادفی به پدر، بزرگ کوتاه: در داخل دستگاه روز قیامت، بومرنگ: سفر در دنیای جدید سوم و فرزندان شوک.

فرزندان شوک (Flash Boys)، شورش وال‌استریت (A wall street revolt)، نوشتۀ مایکل لوئیس (Michael Lewis)، ترجمه شده توسط علی اصغر تاتلاری و متین ارشادی اسکوئی، منتشر شده توسط نشر نوین توسعه است.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه) پنجره‌هایی در دنیا
فصل اول) پنهان در چشم‌انداز دشت
فصل دوم) مشکل براد
فصل سوم) شکل رونان
فصل چهارم) ردگیری شکارچی
فصل پنجم) مثالی از یک فرد دست‌اندرکار HFT
فصل ششم) چگونه میلیاردها دلار را از وال‌استریت بگیرید
فصل هفتم) ارتش یک نفره!
فصل هشتم) عنکبوت و مگس
سخن آخر) راندن بر ردپای وال‌استریت