معرفی و دانلود کتاب فاصله
برای دانلود قانونی کتاب فاصله و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فاصله
کتاب فاصله به قلم میترا خدایار، با روایتی عاشقانه و جذاب داستان فراز و نشیب زندگی یک زوج به نام مهرداد و ارکیده را به تصویر میکشد.
مهرداد به دلیل شرایطی که دارد به همراه پدر و خواهرش مهرنوش و ارکیده نیز با شرایط مشابه با پدر و خواهرزادهاش ترانه زندگی میکنند. مهرداد و ارکیده هیچ کدام توانایی ابراز علاقهشان به یکدیگر را ندارند به همین دلیل ارکیده برای پی بردن به حقیقتی به علیآباد رفته و از مهرداد جدا میشود.
روزگار موقعیتی را برای ارکیده رقم میزند که زندگی را برایش سخت و طاقتفرسا میکند اما با اتفاقی تازه او بار دیگر به شرایط عادی برمیگردد. از طرف دیگر مهرداد به عنوان مهندس و خوانندۀ مطرح موقعیت تازهای به دست آورده و شرایط جدیدی را تجربه میکند. اما سوال اینجاست که آیا مهرداد و ارکیده میتوانند بار دیگر همدیگر را ملاقات کنند؟ سرانجام این عشق پاک به کجا میرسد؟
در بخشی از کتاب فاصله میخوانیم:
کوکب در کمدش رو باز کرد و گفت: این تمام لباسهای منه. چندتایی هم لباس مجلسی دارم... اینا مال اون زمانهایی بود که جوون بودم... سالهاست که حتی دست هم توشون نرفته... میدونستم یه روز به درد میخوره... اگه خواستی میتونی یکی از اینا رو هم بپوشی... حالا یه نگاهی بهشون بنداز شاید خوشت اومد.
کوکب اینو گفت و از اتاق بیرون رفت.
ارکیده نگاهی به لباسها کرد. همشون کاملاً نو و مرتب توی کمد چیده شده بودن. کوکب با سلیقهی تمام اونها رو مثل روز اولش نگه داشته بود. لباسها رو دونه به دونه نگاه کرد. از چندتایی که خوشش اومد اونها رو از بین لباسها بیرون آورد و در کمد رو بست.
یک ساعت تا اومدن خانوادهی طناز وقت باقی بود. دلش میخواست به زیباترین شکل ممکن در مقابل اونها ظاهر بشه. از کاری که میکرد راضی نبود اما انگار یه جورایی ازدواج با حسین آبی بود روی آتش دلش...
وقتی یاد نگاههای بی تفاوت مهرداد میافتاد در تصمیمی که گرفته بود مصمم تر میشد. سعی کرد مهرداد رو از ذهنش بیرون کنه و شروع کرد به پوشیدن لباسهایی که از بین لباسهای کوکب انتخاب کرده بود... دونه به دونه لباسها رو میپوشید و بعد مدتی جلوی آینه میایستاد و به خودش نگاه میکرد.
بعضی از لباسها براش گشاد بودن و بعضی رو مناسب اون مجلس نمیدید. درآخر با ناامیدی تمام در کمد رو باز کرد تا لباسها رو سر جاهاشون بذاره که نگاهش به یه لباس طلایی رنگ افتاد که جدا از باقی لباسها گذاشته شده بود. خم شد و لباس رو بیرون آورد و نگاهی بهش کرد. چه قدر زیبا بود. به نظرش اون لباس فوق العاده بود.
بدون معطلی شروع به پوشیدن لباس کرد. بعد از اینکه لباس رو پوشید جلوی آینه ایستاد و به خودش نگاه کرد. لبخندی از رضایت روی لبهاش نقش بست.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فاصله |
نویسنده | میترا خدایار |
ناشر چاپی | انتشارات کاکتوس |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 240 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6152-27-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |