معرفی و دانلود کتاب عروج از کویر: فیلمنامه‌ای بر اساس زندگی‌نامه دکتر علی شریعتی

معرفی کتاب عروج از کویر: فیلمنامه‌ای بر اساس زندگی‌نامه دکتر علی شریعتی

کتاب عروج از کویر: فیلمنامه‌ای بر اساس زندگی‌نامه دکتر علی شریعتی، براساس شناخت و برداشت نویسندگان، حیدر شجاعی و مصطفی حیدری از آثار و زندگی زنده‌یاد دکتر علی شریعتی به رشته تحریر درآمده است.

فیلمنامه حاضر، قطعاً همه‌ی زندگی ایشان نیست و هر فردی می‌تواند زوایای دیگری از زندگی و آثار گران‌بهای این اندیشمند فرزانه را به جامعه و نسل‌های بعدی معرفی نماید.

مرگ مشکوک شریعتی، نه تنها برای آنان که او را از نزدیک دیده بودند و او را می‌شناختند، بلکه برای ما که او را هرگز ندیده بودیم و نمی‌شناختیم، ضربه‌ای دردآور بود! اما گاه چنین ضربه‌هایی باعث می‌شود تا یک جنبش درونی و بیرونی به وجود بیاورد و انسان را از «بودن» به «شدن» دعوت کند.

او که در رژیم خفقان عادت نداشت سکوت اختیار کند، تریبونی آزاد برای آشکار ساختن اسرار فجایع تاریخ گذشته و حال بود. قطره قطره خون او سرشار از حکمت و آگاهی بود.

گرچه نویسندگان این کتاب، از طرفداران سرسخت او هستند، اما برخلاف اکثر طرفداران دیگر، مرگ او را یک نعمت الهی می‌دانند! هرچند نه شریعتی مرده است و نه اندیشه‌های او. دریغ که ما همواره باید سرمایه‌ها و نعمت‌های ارجمند خویش را هنگامی بشناسیم که بر باد رفته‌اند؛ و این است که ادب ما ادب حسرت شده است! راستی! اگر شریعتی اکنون زنده بود، چگونه تریبونی خواهد داشت و از کدام فجایعی فریاد خواهد زد؟!

آری، متفکّر روشن‌بینی چون دکتر علی شریعتی، به یک زمان یا جامعه و محیط خاصّی‌ تعلّق ندارد. همۀ شخصیّت‌هایی مانند وی که کار فکری و تولید فکری کردند و از خودشان رسالۀ فکری به جای گذاشتند، از چنین صفتی برخوردار هستند. و کلام شریعتی که رسالۀ فکری اوست، بیدار دهنده و حرکت آفریننده و رسوا کننده است! شریعتی یک رهبر فکری و سازندۀ فرهنگ و فکر جامعه‌ای که به صورت رستاخیز عینی سازنده و تغییر دهنده، نه تنها در دوران خویش، بلکه در آینده نیز تجلّی خواهد کرد. اگرچه در طول راه، دشمنان عقیده و ایمان مردم او را به شدّت می‌کوبیدند و فکر او را بد نام می‌کردند و انواع تهمت‌ها و افتراها و دروغ‌ها را به او می‌دادند، اما او همواره فریاد می‌زد و همه را از فاجعه خبر می‌داد. اگرچه او به وضع زمانۀ خویش بسیار نگران بود، اما علیرغم آن همه دلهرۀ وجودی، نسبت به آینده و فردایی روشن امید داشت. زمان خویش را به شب قدر توصیف نمود که مطلع آن نزدیک است. شریعتی با کاری پیامبرگونه در میان قوم و در عصر و نسل خویش، رسالتش را ابلاغ نمود و با سلاح آتشین کلمه و قلم به آگاه ساختن پرداخت.

در بخشی از کتاب عروج از کویر می‌خوانیم:

خورشید نیمی از بام را فرا گرفته است؛ به گونه‌ای که علی ملافه را روی سرش کشیده است. او از شدّت گرما در زیر ملافه کلنجار می‌رود و سپس از جا بر می‌خیزد و با چشمانی خواب‌آلود از پشت‌بام پائین می‌آید و به طرف حیاط می‌رود.

اعضای خانواده در حیاط مشغول خوردن صبحانه هستند. شاغلام خدمتکار خانواده که ریشی سفید و زیر گلویش را نیز تراشیده، با لهجۀ محلّی مشغول صحبت کردن است. در همین حال به چای درون نعلبکی پف می‌کند که به صورت علی می‌پاشد.

شاغلام: من به سه نسل از اسلاف شما خدمت کرده‌ام و شش پادشاه را نیز دیده‌ام. این‌قدر هم نگوئید خرافاته، خوبیت نداره که خروس نصف شب قوقولی قوقول کنه، این خروس شومه!

شاغلام استکان را زمین می‌گذارد، و با عجله به طرف لانۀ خروس می‌رود. چشم‌های علی با نگرانی شاغلام را تعقیب می‌کند. صدای مرغ و خروس و جوجه‌ها به گوش می‌رسد.

معلوم می‌شود که شاغلام به دنبال یکی از آن‌ها می‌دود. به زمین می‌خورد و شروع به بد و بیراه گفتن می‌کند. علی می‌خندد. بالاخره شاغلام در حالی که خروس بی‌محل در میان دستانش بی‌تابی می‌کند، باز می‌گردد، سپس خروس را دم در حیاط دراز می‌کند و پاهایش را بر روی بال‌های خروس می‌گذارد. علی با نگرانی شاهد سر بریدن و پرپر شدن خروس می‌شود.

نمایی درشت از صورت علی که مضطرب و هراسان سرش را به سمت چپ کادر بر می‌گرداند.
نمایی از صورت علی، چند صحنه مستند از جنگ جهانی دوّم و چند صحنه از پرپر شدن خروس.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
خاطره‌ای با عنوان «شریعتی در بغداد»
فیلمنامۀ عروج از کویر
فهرست منابع
آلبوم عکس