معرفی و دانلود رایگان کتاب صندلی

عکس جلد کتاب صندلی
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صندلی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صندلی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صندلی

کتاب صندلی نوشته محمدعلی قجه، داستانی پلیسی و جنایی با شخصیت‌های خارجی است. خواندن این داستان پرکشش برای افراد زیر 15 سال توصیه نمی‌شود.

در بخشی از کتاب صندلی می‌خوانیم:

رابرت در حاشیه رودخانه‌ای که اجساد در آن جا پیدا شده بود ایستاد، هنوز باران می‌بارید و خاک، گلی و باتلاقی شده بود، مأموران تجسس در تمام نقاط مشغول جستجو کشف مواردی بودند که در بازدید اول به دقت بررسی نشده بود. با ذره‌بین، با باطوم‌های ماورا بنفش و سگ‌های تعلیم یافته که می‌توانستند کوچک‌ترین چیزها را پیدا کنند، اما نه در اینجا که باتلاقی بود پر از آب و گل‌ولای، آنچه هر بو اثری را از قاتل و ردپاهای او از میان می‌برد.

رابرت کاغذهایی را که با چیده شدن لغات بریده شده روزنامه‌ها سر هم شده بودند برای چندمین بار خواند: ((برای شما آموزه‌های بسیاری دارم، اما قبل از آن باید دستور پخت کلوچه‌هایم را کامل کنم... کلوچه‌هایی از گوشت آدمیزاد... تلاش بیهوده نکنید چون من نه ردپایی دام، نه اثر انگشتی و نه پوست و مویی! من یک روحم، روحی که بر صندلی چوبی نشسته است و جنایت می‌کند. برای من هدیه بیاورید تا برایتان هدیه بیاورم!)).

تمام گفتگوی این قاتل روان‌پریش با آن‌ها در همین چند جمله خلاصه می‌شد.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب صندلی
نویسنده
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات41
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب صندلی

Hadis Gholipour
۱۳۹۹/۱۰/۵
سلام دوستان این کتاب خیلی عالی هست و اتفاقات دور از انتظار و جذابی در اون میوفته با این که تعداد صفحاتش کمه ولی در این صفحات از فرع چشم پوشی شده و کاملا به اصل داستان پرداخته شده که جذابیت این داستان رو چندین برابر می‌کنه و خواننده رو پای داستان میخکوب می‌کنه من تو طول داستان در مورد قاتل و همدستش فکر دیگه‌ای میکردم ولی پایان این داستان پتکی بود که بر سرم کوبیده شد و نتیجه درد این پتک تعجب و سپس درک شباهتی که بین ما و انسان‌های داستان بود که به خوبی به توصیف اونها پرداخته شده بود و کل این داستان نشان دهنده استعداد، فکر و قلم بسیار قوی نویسندس
در حال حاضر خودم در حال نوشتن یک داستان هستم و هنگامی که دیدم شما آقای قجه عزیز به نظرات خوانندگان داستان‌های خود پاسخ میدهید بسیار خوشحال شدم و می‌خواهم از این طریق از شما استاد بزرگ خواهش کنم که یک نصیحت در این حوزه به من بکنید که بتونم بهتر و بهتر بنویسم 💗🙏🏻
ممنون از شما استاد بزرگوار و کتابراه
Sara
۱۴۰۰/۱۲/۹
کتاب جالبی بود و داستان نسبتا خوبی داشت اما حس میکنم ارائه نقد به هر نویسنده‌ای لازمه و بهش کمک می‌کنه.
عنوان کتاب: عنوان "صندلی" با محتوای درون کتاب ارتباط چندانی نداره و از جایی که داستان در ژانر جنایی هست بهتر بود عنوان مناسب تری با فضای تاریک داستان انتخاب بشه. جلد: جلدی که انتخاب کردین خیلی
ضعیفه و باعث میشه که خواننده اصلا سراغ کار نیاد و حتی با وجود قوی بودن قلمتون، افراد زیادی از کتاب استقبال نکنن.
ایده: ایده داستانیتون رو دوست داشتم. اینکه به دغدغه‌ها و احساسات انسانی اهمیت میدین-حتی توی ژانر جنایی- خیلی جالب و خوبه! اما داستان جای اینو داشت که بیشتر بهش پرداخته بشه. شخصیت ها: ارتباطی که با شخصیت‌ها گرفتم رو دوست داشتم. شخصیت مبهم و آرام و متفکر کاراگاه، شخصیت قاتل و شخصیت رابرت همگی به درستی پرداخت شده بودن و هرکدوم رو مثل یه انسان متمایز میشد احساس کرد اما به نظرم جا داشت که رابرت خیلی باهوش تر و زیرک تر از چیزی باشه که نشون داده میشه و این حجم از احساسات یکم برای پلیس اون هم در دایره جنایی زیاده.
پایان داستان: اصولا یکی از توقعاتی که از ژانر جنایی و بخصوص پایان بندی داستان داریم اینه که در صفحات آخر کنترل هیجاناتمون رو به خاطر اتفاق‌ها از دست بدیم. این توقع، کار نویسنده رو برای اشکار کردن راز داستان سخت می‌کنه. پایان بندی داستانتون به اون جذابیتی که انتظار داشتم نبود و می‌شد گفت یه پایان تقریبا عادی بود. و سخن دیگر اینه که فضای داستانهایی که ازتون خوندم خیلی تاریک و غمگینه. اینکه با این قدرت میتونین غم رو به مخاطب منتقل کنین عالیه اما در این ژانر توقع میره که هیجان و معما به غم غلبه کنه که اینجا کم بود. اما در کل اون واقعیتی که نشون دادین رو خیلی دوست داشتم. موفق باشین🌹
faezeh arbab
۱۴۰۰/۷/۱۳
نمیتونم نظر خاصی بدم ولی خب داستان جنایی رو انتظار نداشتم با کلماتی مثل صدای زیبای رودخانه و هیاهوی باد و کلا کلمات و جملاتی که مال رمانهای عاشقانه و درام و غیزه هست بیان کنن نویسنده محترم. به نظرم داستان جنایی جناییه دیگه، این همه توصیفات طبیعت نمیخواد. و یه نکته دیگه مقتولا همه زیر هشت سال بودن و توی داستان ولی خب اخرش که یه سگ اینا رو گیر مینداخت سک از کجا میفهمممید بچه زیر هشت سال سن داره و در ضمن بچه هشت ساله مثه بچه دو ساله نیست همینجوری دنبال یه حیوون راه بیافته بره تا نا کجا اباد. به نظرم داستان جنایی قشنگیش به جزییات و ذکاوت کارگاهان اوناست مثل شرلوک هلمز. به نویسنده محترم پیشنهاد میکنم فیلمنامه چک با بازی دیکاپریو رو بخونن یا حداقل فیلم رو ببین، دقت کنن چطور جزییات از ریز به ریز در فیلمنامه استفاده شده. الان واقعا نمیدونم هدقتون از نوشتن این که کودکان همه زیر هشت سال بودن چیه تو این داستان. بعد یه چیز دیگه مامور میاد رودخونه رو چک میکنه که جنازه از کجا اومده میفهمه از تو اب رود خونه هم یه مسیر بالا تا پایین داره دیگه چرا این مامور باز ذکاوت همون اول بالای رودخونه رو چک نکرد? عجیب است و غریب. موفق باشید
منیر تیموری
۱۳۹۹/۳/۱۵
سلام وخسته نباشیدبرای نویسنده عزیزمان ممنون ازکتابهای عالی وزیبا شما خیلی خوب دنیای بی‌رحم انسان رو به قلم میکشین ویاداوری میکنین که کسی که قاتل یا مستمند ونیازمند هست نیاز به چهره وپوشش عجیبی نیست اگربه دوربرمان خوب دقت کنیم خیلی چیزهارومتوجه میشیم من واقعا سپاسگذارم به خاطر قلم زیبای شما فقط یه سوال داشتم چرا در داستانهای جنایی از اسمهای ایرانی به کار نمیبرین می‌خواستم بدونم دراین موردهم محدودیتهایی وجوددارد یا یک نظر شخصی است وممنون از بابت این که تمام پیامهای ماخواننده هارو میخونین وتک به تک جواب میدین به نظرمن این یک تعامل عالی بین نویسنده وخواننده است واین نویسنده رو محبوب میکنه ممنون واقعا🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹در ضمن اقای قجه من تقریبا تمام نوشته‌های زیباتونو خوندم حتی بابعضی هاش گریه کردم مخصوصا کوله بروهم اغوش میخواستم بدونم کتاب بعدی شما کی تو کتاب راه گذاشته میشه ممنون از شما
rezaaaa
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
کتاب بدی نبود ولی ایراداتش هم کم نبود. اول اینکه جملاتی مثل صدای زیبای رود یا آسمان پر ستاره داخل کتاب جنایی جایی نداره. بهتره محیط طوری توصیف بشه که مخوف باشه و خواننده رو جذب کنه.
داخل نامه‌ای که اوایل کتاب گفته شده بود خیلی چیز‌ها بود که باعث شد کنجکاوی من رو کاهش بده. از همون نامه میشد حدود
سن، جنسیت، انگیزه، معلولیت و خیلی جزئیات دیگه درباره قاتل رو فهمید که باعث میشد در ادامه‌ی داستان آدم کسل بشه. چون تقریبا همه چیز درباره قاتل مشخص بود. اگه درست یادم باشه از صفحه ۱۸ به بعد همه چیز درباره قاتل رو فهمیده بودم و جذابیت داستان برام کم شده بود.
بخش‌هایی از داستان منطقی نبود. اینکه بچه‌ها همینجوری تا ناکجاآباد راه افتادن دنبال یک سگ چیزی نیست که تو دنیای واقعی اتفاق بیوفته. و اینکه چجوری همشون بچه‌های زیر هشت سال بودن؟ سگ می‌رفته گلچین می‌کرده؟ بچه‌ها‌ هم بی کس و کار نبودن که همینجوری برن دنبال سگ و هیچکس کاری نکنه. این ایراداتی بود که خیلی تو چشم بود و باعث میشد کتاب قابل پیشبینی و کسل کننده باشه.
ولی نویسنده در بخش احساسی آخر کتاب واقعا خوب عمل کردن طوری که خواننده واقعا تحت تاثیر قرار میگیره و اون حس غم و نفرت رو به خوبی انتقال دادن. نوشتن کتاب جنایی سخته و طبیعیه که نویسنده نتونه از همه زوایا بی نقص کار کنه. نویسنده زحمات زیادی برای این کتاب کشیده که قابل ستایشه و قطعا ایرادات هم در کتاب‌های آینده ایشون از بین خواهد رفت. بنده اصلا قصد بی احترامی به نویسنده عزیز رو نداشتم و فقط به عنوان مخاطب نظرم رو گفتم. با تشکر از زحمات نویسنده محترم
Mahshad
۱۴۰۱/۳/۲۱
به نام خدا
کتاب خیلی خوبی بود و در عین موضوع خوب و اون نگارش زیبا و استفاده از ارایه‌های جالب ادبی باید به چند نکات توجه میشد که در دنیا هیچ نویسنده‌ای کامل و بی نقص نیست!!!! چه مبتدی‌ها و چه بهترین‌ها و اقای قجه نویسنده فوق العاده‌ای هستند.
یکم اسپویل هست
✅انتخاب نام رمان!!!! چرا صندلی؟ در و
صورتی که هیچ ربطی به صندلی نداشت! اگرم داشت کم. اما باز این نویسنده است که نام رو انتخاب میونه این خواست نویسنده بوده.
✅کاراگاه چرا مداوم فامیلیش در رمان به کار رفت و در جلد دو اسمش مشخص میشه!!!!
✅ رابرت که شخصیت اصلی فکر کنم تقریبا راز‌های بزرگی رو از معماها حل نمیکنه. عجول و خود سره و نویسنده به خاطر اینکه نشون بده عاشق بچه هاست و از این قتل‌ها ناراحت شخصیتش اینجوری. خبرنگارو کتک زد چون فکر میکرد قاتل؟
✅ معمای داستان خیلی پر پیچ و خم نبود از نظرم اما نوع داستان و موضوعش عالی بود
. اینکه فقر و طرد شدن از جامعه چقدر انسان رو به سوی نیستی و تباهی هدایت میکنه....
در هر صورت این یک رمان که نتنها ارزش خوندن داره بلکم ارزش درک کردن داره. پیام در داستان سرشار از حس جامعه است. گاهی با دریغ کردن یک نیم نگاه به یک انسان اون رو به عمق فاجعه درونی میفرستیم.... به جهنم وجود. حس بیچارگی و حس گنگ بودن در جامعه و طرد شدن در این کتاب مشخص.
✅ روابط شخصیتی رابرت.... دوستی داشت در اداره پلیس یا نه؟! ایا این پلیس ماهر چرا حرفی از خانوادش زده نشد؟!
هرچند این نکات در فضای داستانی تاثیر میگذراند اما اصلا اشتباه به حساب نمیاید و چیزی از استعداد و حس نویسندگی و توانایی نویسنده کم نمیکند🌹
منتظر آثار زیبای دیگر از این نویسنده عزیز هستیم.
اسماعیل امیری
۱۴۰۳/۸/۲
متاسفانه علاوه بر اینکه دارای غلط های املایی و تایپی فراوانی بود و این ساده ترین نکته ای است که نویسندگان محترم باید رعایت کنند و حداقل یکی دوبار قبل از چاپ کتاب خود را مطالعه نمایند دارای اشکالات محتوایی و تناقض گویی ها و غیرقابل باور شدن قصه نیز بوده است. نکته اول به عنوان مثال دست و پا چلفتی و و بودن ترسو بودن پلیس نقش اول قصه در مقایسه با کارآگاه که مساله ای غیرقابل باور است و به دنبال آن اصرار و اعتماد رئیس پلیس برای سپردن پرونده به چنین شخصیت ترسو و کارتابلد. یا مثال دیگر دفاع بی مورد در قصه از قاتلی که حاضر است به دلیل بیکار شدن و گشنه ماندن شروع به قتل کودکان با وضعیت وحشتناک نماید ولی به محض گرفتار شدن از ترس جان خودکشی می کند. و... در کل شخصیت پردازی منطق لازم را هم در این کتاب و هم کتاب دوم این نویسنده در ادامه همین قصه نداشته است. با سپاس
ناشناس ناشناس
۱۴۰۱/۵/۵
سلام دوستان این کتاب خیلی خیلی عالی هستش! من وقتی این کتابو وارد کتابخانه کردم و یکی دو صفحه‌ی اولش رو خوندم گفتم حتما از اون کتاباس ک قاتل میخواد از پدر مادر اون بچه‌ها انتقام بگیره ب خاطر همینع ک اونا رو کشته اما وقتی رفتم جلو کتاب نظرمو جلب کرد و حس کنجکاویمو بیشتر. ما ادما هیچوقت ب هم توجه و ب نمیکنیم خودمونو بالا نشون میدیم هیچوقت آدمای اطرافمون نگاه نمیکنیم فقو ب خودمون فکر میکنیم ب فقیر فقرا اهمیت نمیدیدم و این باعث میشه ک اونا احساس طرد شدن و نفرت بکن وقتی ب نامه‌ی آخر رسیدیم بغض گلومو فشار میداد و واقعا خیلی خیلی ناراحت شدم کتاب ک تموم شد انگار‌ی سطل آب یخ ریخته شد تو سرم اصلا انتظار نداشتم: (ب حرحال کتاب واقعا واقعا عالی بود ممنون از آقای قجه امیدوارم همیشه موفق و تندرست باشن:)
Faeze .A
۱۴۰۱/۵/۲۲
اصلا جالب نبود و هیچ کششی نداشت. داستان جنایی باید خواننده رو میخکوب کنه و باعث کنجکاوی و هیجان بشه با هر کلمه ش. نویسنده یه فاز یاس فلسفی و شعارای کلیشه‌ای داشت بصورت کلی که اصلا مناسب ژانر جنایی نبود. نویسنده یه داستان کلی تو ذهنش بوده با ابتدا و انتهای مشخص ولی هیچ جزئیات مرتبط و بدرد بخوری واسه نتونسته داستان بسازه و یه جوری جفت و جور کنه درنتیجه ما حتی تو صحنه‌ی جرمم مشغول خوندن جملات فیلسوفانه نویسنده هستیم! داستان با واقعیت هم اتفاقا سرو کاری نداره و قاتلای سریالی معمولا از همون کودکی ادمای متفاوتی هستن نه اینکه طرف چهل سال عادی زندگی کنه بعد سر انتقام از جامعه بچه ها!!!!!!! رو اونطور فجیع بکشه. درکل اصلا ارزش وقت تلف کردنو نداشت این کتاب.
فرزاد رضایی
۱۴۰۲/۱۲/۱۸
اول از همه ممنونم از شما آقای قجه و کتاب‌های خوب و آموزنده‌ای که در اختار ما میگزارید من از این داستان پند بزرگی گرفتم که تا عمر دارم در ذهن من حک میشه میدونید مهمترین درسی که این کتاب به من داد این بود که آدم‌ها در حالی که مهربان و ساده‌اند اما میتونند چقدر خطرناک باشند و البته این بستگی به این که داره چگونه با اون رفتار میشه من درسی که گرفتم این بود که سعی کنم کسی را نرنجانم چون باعث میشه طرف نتونه بر خشم و عصبانیتی که از من داره غلبه کنه و باعث بشه که کار‌هایی بکنه که دور از انسانیت اما در آخر طرف پشیمون میشه اما پشیمونی فایده‌ای نداره
والبته میخوام یه سوالی از نویسنده خوبه مون بکنه که پیرمرد معلول از انسان‌ها چه هدیه‌ای میخواست؟؟
زهرا ح س
۱۴۰۱/۴/۲۹
به نظرم بچه‌ها هرچقدر هم ک سنشون کم باشه مسافت خیلی طولانی رو برای بازی از محل سکونت یا والدینشون دور نمیشن. اندازه صد متر ک دور میشن برمیگردن پشت سرشونو نگاه میکنن تا مطمئن بشن ک خانوادشون نزدیکشونه و هواشونو داره. به نظرم هیچ کودکی مسافت چندین خیابونو با یه سگ برای بازیگوشی کردن نمیره و سوار هم و ماشین غریبه نمیشه باورکنین هرچقدر سنشون کم باشه دیگه عقلشون به این موارد میرسه. ولی درکل کتاب سرگرم کننده خوبیه. و جالبترین جای کتاب همکاری سگ برای جابجایی اجساد هس این قسمت از داستانش اولی بود 👊
mahfam
۱۳۹۹/۵/۳
صندلی
قصه‌ای در حوالی ما
کنار ما
ثمره خودخواهی‌های ما
دردهایی مثل ما
ما و ما و ما
این ماییم که از اجسام خوب یا بد میسازیم
اجسام، افراد، احساسات و.....
اقای قجه
من با این داستان به مای خودم پی بردم
به خوی وحشی درونم
به خویی که بی توجهی و طرد شدن زنده‌اش میکنه
تو اون روح میدمه و با انگیزه‌اش میکنه
ممنونم از شما
کتاباتون رو میخونم
و دوسشون دارم‌
Yekta
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
متن و داستان جنایی و خدبی داشت
تنها ایراداتی که داشت این بود که جلد کتاب به موضوعش نمیخوره و اگه یه صندلی در یه مکان جنایی تر تصویر جلد میشد خیلی عالی بود و اگه هم عنوان این کتاب به جای صندلی چیز دیگه‌ای بود خیلی بهتر میشد
و‌ای کاش نویسنده محترم توی نوشته هاشون بیشار دقت میکرد برای مثال توی جنایی
داستان صدای زیبای رود خانه و.. یه حالیه و این نوع نوشته‌ها توی داستان‌های عاشقانه بیشتر دیده میشه تا داستان‌ها اینطوری
در کل من نوشته‌های آقای قجه رو می‌پسندم
Hasti Sohrabi
۱۴۰۰/۱۱/۲۰
ما تو دنیایی زندگی میکنیم که حرفا... رفتارای زنندمون وخودخواهیامون بیشتر از گلوله و جنگ‌ها جون ادمهارو میگیرن.
به واسطه‌ی این کتاب، تازه به معنای واقعی این جمله پی میبرم.
ما هر کاریم ک بکنیم اخرش گریبان خودمون رو هم میگیریه.
ممنون بابت کتاب زیباتون اقای قجه عزیز... خسته نباشید... کتاباتونو یه
دوست دارم.
فقط ستاره کم کردم اونم بخاطر اینکه انتظار پیچیدگی و معما بر انگیزی بیشتری داشتم.
اما در کل عالی بود... به دوستایی ک نخوندن پیشنهاد میکنم مطالعه کنید.
Hanieh Mohammadi
۱۴۰۳/۲/۲۰
کتاب صندلی کتابی از ژانر اکشن و جنایی بود که بسیار بسیار متن قوی داشت داستان این سبک کتاب‌ها خیلی سریع لو میرهولی این کتاب تا آخرین لحظه‌ای که به پایان برسونمش برام مهیج و جذاب بود چون واقعا نمیشد پایان کتاب رو حدس زد اصلا نمیشد فکر کرد که چه کسی قتل‌ها رو آن جا میده و در آخر نویسنده واقعا تو رو سوپرایز میکنه (چیزی نمیگم که خودتون برید سراغش) اگه میخواید خودتون و ب چالش بکشیدحتما مطالعش کنید!
مشاهده همه نظرات 290

راهنمای مطالعه کتاب صندلی

برای دریافت کتاب صندلی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.