معرفی و دانلود کتاب صفحهای از سرنوشت
برای دانلود قانونی کتاب صفحهای از سرنوشت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صفحهای از سرنوشت
کتاب صفحهای از سرنوشت به قلم کوثر امینی نویسندهی جوان و خوش آتیه، رمانی پرکشش و جذاب به شمار میرود که نقش سرنوشت را در رقم خوردن اتفاقات زندگی، دستمایهی اصلی موضوع داستان قرار داده است.
سرنوشت و تقدیر از عجیبترین موضوعاتی محسوب میشوند که همواره هر انسان در حال رقابت با آن است؛ چرا که بیشتر اوقات سرنوشت نقطه مقابل تصمیماتی است که در زندگی گرفته میشود. سرنوشت بخشی از زندگی است که از کنترل خارج میشود و انسان هیچ دخالتی در آن نمیتواند داشته باشد؛ تقدیر و سرنوشت را خداوند رقم میزند. گاهی اوقات انسان با تصمیمات اشتباه، سرنوشت را به سمت و سوی اشتباهی پیش میبرد و در نهایت سرنوشت را مقصر اصلی اتفاقات زندگی میداند.
کوثر امینی در کتاب صفحهای از سرنوشت، قصد دارد تا نگرش و دیگاهتان را به سرنوشت تغییر دهد و کمک کند تا سرنوشت را به عنوان بخشی مهم و تاثیرگذار در زندگی بپذیرید؛ چون تا هنگامی که به سرنوشت باور نداشته باشید و آن را نپذیرید نمیتوانید تصمیمات درستی در زندگی بگیرید.
در بخشی از کتاب صفحهای از سرنوشت میخوانیم:
سامان با روپوش سفید به سمت مریمی که چشمانش را بسته، میرود. هنوز در جریان نیست کسی در حال پاییدنش است. تنها قصد دارد این دختر را قبل از فاجعه تا حدودی در جریان قرار دهد. حتماً قبول میکند. ازدواج با پسر اول راد چیز کمی نیست. کدام دختری از این پول میگذرد؟!
در کنار مریم و نزدیک به او مینشیند. چیزی نمیگوید. مریم نیز انگار در جریان ماجرا نیست. همچنان چشمانش را بسته است. با همان چشمان بسته میخواهد دستانش را برای کش و قوس دادن باز کند که دستش به شانهی سامان میخورد. سریع دستش را جمع میکند و چشمانش را باز میکند و با تعجب به سامان مینگرد.
"این دیگه کیه؟ چرا این قدر نزدیک نشسته!"
ناخودآگاه از او دور میشود و همچنان با اخم مینگرد. سامان هم مثل همیشه اخمی دارد.
مریم با خود میاندیشد: چرا طلبکاره؟ خوبه اون کسیه که کنار من نشسته.
بی خیال میخواهد بلند شود که با صدای کلفت سامان میخکوب میشود: میشه باهم صحبت کنیم؟
مریم دوباره مینشیند و به سامان مینگرد.
"چه صدای جذابی؟! به هیکلش میاد. جلوی لبخندش را میگیرد. "
به مزاجش خوش آمده. سامان هنوز به مریم نمینگرد و همچنان نگاهش به رو به رو است.
مریم: بفرمایید.
سامان: شنیدم از زبون کم نمیارید؟
"ها؟ مشنگه؟ این چه حرفی بود که باهاش میخواد بحث رو شروع کنه؟ از من که فکر نکنم خوشش اومده باشه. پس چیکار داره؟"
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب صفحهای از سرنوشت |
نویسنده | کوثر امینی |
ناشر چاپی | نشر عطران |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 148 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7343-51-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |