معرفی و دانلود کتاب شورانگیز

معرفی کتاب شورانگیز

کتاب شورانگیز، تازه‌ترین رمان و بی‌تردید یکی از بهترین آثار استاد امیر برزگر خراسانی است. آقای حقیقت‌جو یک کارمند اداره وابسته به دولت است که از محل کارش دل خوشی ندارد. یکی از روزها رئیس حقیقت‌جو را با درخواست عجیبش شگفت‌زده می‌کند. چرا که او قرار است همکار جدیدی داشته باشد.

شورانگیز، همکار جدید آقای حقیقت‌جو، خواهرزاده رئیس شرکت، دختری تقریبا 18 ساله و عاشق ادبیات است. این دختر 18 ساله موجب شده بوده آقای حقیقت‌جو دچار دل‌شوره شود. اما در ادامه اتفاقات جالبی رخ می‌دهد که ...

امیر برزگر خراسانی فرزند حاج حسن معمار مشهدی، متولد خرداد 1332 خورشیدی در محله کهن «نوغان» مشهد، فارغ‌التحصیل رشته هنرهای زیبا، دانش آموخته‌ی دانشگاه آزاد اسلامی، شاخه‌ی روانشناسی، بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گذشته از شعر، قصه‌نویسی، نقاشی، موسیقی، تدریس ردیف‌های اصیل ایرانی از مشغله‌های اوست. تالیفات منتشر شده از وی (شعر، داستان و رمان) عبارتند از: سخن آینه‌ها، از شرنگ و شهد، شعر و شاعری در آیینه زمان، نماز عاشقی، ادبیات معاصر، فصل عطش، رها در ناکجاآباد، و...

در بخشی از کتاب شورانگیز می‌خوانیم:

حرفش را قطع کردم و گفت: «حالا خواهش می‌کنم اصل مطلب را بفرمائید که به خاطر آن بنده را احضار فرمودید تا بیش از این مصّدع نباشم».

آقای بزرگ‌نیا با لبخند گفت: «عرض می‌شود، خواهرزاده‌ای دارم به نام (شورانگیز) دو سال پیش که دیپلمش را گرفت با کوشش من و لطف دوستان به استخدام سازمان مرکزی خودمان درآمد به جهاتی از تهران منتقلش کردم که در همین شرکت پیش خودم باشد یکی از دلایلش این است که قصد دارد ضمن خدمت به تحصیلاتش هم ادامه بدهد اینجا امکانات بهتری برای او فراهم است. منزل سوئیت مانندی برایش تهیه کردیم و با برادر کوچکش که دبیرستان می‌رود زندگی خواهد کرد، دختر باهوش و با استعدادی است به ادبیات و شعر و اینگونه مقولات هم علاقه‌مند است، گهگاه چیزهایی هم می‌گوید البته این در تخصص شماست که ببینید و نظر بدهید که درچه پایه است. می‌دانید که من شخصاً زیاد موافق این چیزها نیستم، شعر و هنر و از این قبیل، بسیار خوب است اما انسان را از پیشرفت و ترقی باز می‌دارد قبول دارید؟! از فردوسی بزرگ تا همین معاصرین خودمان، هیچ کدام سروسامان مطلوبی نداشته‌اند!»

نگاه تأسف‌بار و تحقیرآمیزی به او کردم و گفتم: «متأسفانه در مملکت ما همینطور است باید اذعان کنم. البته اگر کسی در پی ترقی باشد به آن معنی که جنابعالی می‌فرمائید ولی ترقی و تعالی از دیدگاه شاعر و هنرمند فرق می‌کند. حتماً این شعر را شنیده‌اید که می‌گوید:
غیر از هنر که تاج سرآفرینش است
بنیاد هیچ سلطنتی پایدار نیست»

بزرگ‌نیا اخم‌هایش را در هم کرد و چشم در چشم من دوخت گفت: «باز کنایه می‌زنید آقای حقیقت‌جو وارد معقولات نشوید بهتر است. بریم سر موضوع اصلی خودمان، من حریف شما در این مقوله نیستم شاید «شورانگیز» باشد! به هر صورت دستور داده‌ام ابلاغ شورانگیز را برای قسمت شما بزنند باز هم به دو علت». خنده‌ای کردم و گفتم: «علت اصلی را که ابتدا به آن اشاره کردید و گفتید»...