معرفی و دانلود کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر

معرفی کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر

کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر از دو نمایشنامه با موضوع خشونت تشکیل شده است. این اثر پیام لاریان با تحسین‌های بسیاری مواجه شد،‌ در بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به روی صحنه رفت و جایزه بهترین کارگردانی صحنه را برای لاریان به ارمغان آورد.

درباره‌ی کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر

پیام لاریان در کتاب «شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر» مهارت خود در خلق آثار سهل ممتنع را به رخ کشیده است. این اثر دارای دو بخش است: نمایشنامه اول که نام کتاب براساس آن انتخاب شده، مونولوگی طولانی است که از زبان مردی در فرانسه بیان می‌شود. تشخیص سن، هویت و شرایط زندگی راوی کار آسانی نیست چرا که او مدام بین گذشته، حال و آینده جابه‌جا می‌شود. از طرفی حتی تشخیص خیال و واقعیت نیز دشوار به نظر می‌رسد که این امر به جذابیت اثر افزوده است و با قدرتی ستودنی شما را تا انتها با خود همراه می‌کند.

اما نمایشنامه دوم دارای پنج داستان است که همگی پیرامون انواع خشونت نوشته شده‌اند. پیام لاریان در هر پیش داستان شکلی خاص از این رفتار را معرفی کرده و بعد با روایتی کوتاه، چگونگی تجلی آن در زندگی واقعی را به نمایش می‌گذارد. بعید نیست هنگام مطالعه‌ی مقدمه‌های لاریان با خودتان بگویید: «چه خوب که این اتفاق را تجربه نکردم» یا «من هرگز با اطرافیانم اینطور برخورد نمی‌کنم». ولی لحظه‌ی حیرت‌انگیز کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر نقطه‌ای است که با اتمام هر داستان، درمی‌یابید بارها مرتکب و متحمل خشونت شده‌اید... .

در انتها باید گفت این اثر تحسین‌شده و برنده‌ی جایزه می‌تواند شروعی مناسب برای آشنایی با ادبیات نمایشی باشد. پس اگر به نمایشنامه‌های ایرانی علاقه دارید و در جستجوی داستانی هستید که شما را غافلگیر کند نمایشنامه پیش رو را از دست ندهید!

کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر مناسب چه کسانی است؟

اگر از مطالعه‌ی ادبیات نمایشی لذت می‌برید، این اثر را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با پیام لاریان بیشتر آشنا شویم

پیام لاریان نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر ایرانی است. او در طول سال‌های فعالیت خود، جوایز متعبری از جمله بهترین نمایشنامه مسابقه ادبیات نمایشی و بهترین کارگردانی در بخش صحنه را به دست آورد. او نمایش‌های «امپرسیون؛ جیغ بنفش»، «گزارش بازگشت» و «بالستیک زخم» را کارگردانی و نویسندگی نمایش‌های «استرالیا»، «اگزیستنس»، «موومان» را به عهده داشته است. جالب است بدانید او به عنوان بازیگر در فیلم سینمایی «چ» از ابراهیم حاتمی‌کیا هنرنمایی کرده است.

در بخشی از کتاب شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی و چند داستان دیگر می‌خوانیم

اینجا تنها جاییه که می‌تونم قرار بذارم. یه ساعت دیگه باید از گیت رد شم، برم واسه پرواز. دارم می‌رم تهران. واسه اولین بار. به خاطر همینه که قرارو گذاشتم اینجا. قبلِ این بار هیچ‌وقت شارل دوگل نیومدم. یه بار رفتم کینشازا که پروازم از اورلی بود. جِنا کلاً می‌تونست نیاد. خیلی راحت می‌تونست حرفمو قبول نکنه. واسه همین... از اینکه جِنا قبول کرده منو اینجا ببینه خیلی خوشحالم. من تا حالا جِنا رو ندیدم. اونم همینجور. امیدوارم به موقع برسه. فرودگاه‌های پاریس همیشه شلوغن. فقط از اینجا تو طول سال، حدود هفتاد میلیون نفر می‌رن جاهای مختلف دنیا. به خاطر همین هر جور آدمیو می‌شه اینجا دید.

کلاً سخته اینجور جاها با یکی قرار بذاری که تا حالا ندیدیش. واسه همین این گلدونه خیلی مهمه. جنا شاید بتونه منو از رو همین پیدا کنه. جِنا پنجاه و نه سالشه. یعنی یازده سال از من بزرگتره. تو بابیلون زندگی می‌کنه. شوهرش کلوپ داره تو مونمارتر. سه تا دخترم داره که دو تاشون ازدواج کردن و تو همین پاریسن. ولی دختر کوچیکه‌ش آمریکاس. داره فیلمسازی می‌خونه. من منطقه هشت زندگی می‌کنم. احتمالاً تا خونه جِنا، یه ساعت باید تو مترو باشم. شاید اگه یه روز برگشتم از تهران، جِنا منو دعوت کنه خونه‌ش. یا بخواد ازم یه چیزایی رو براش ببرم.

[سکوت. به مانیتورها نگاه می‌کند. به شماره پروازها که سریع می‌گذرند. شماره پرواز تهران را پیدا می‌کند].

تهران چه جور جاییه؟ یعنی مگه می‌شه تا حالا چیزی ازش ندیده باشم؟ ولی خب... باید توش بود تا بفهمی. پدر من کاردار ایران بود تو مراکش. من اونجا به دنیا اومدم. دو ماهه‌م بود که مادرم جدا شد، پدرم برگشت تهران. ما هم اومدیم پاریس. تا الان. من هیچ‌وقت ایران نرفتم. حتی وقتی مادرم رفت ایران تا پدربزرگمو خاک کنن. حتی وقتی خاله‌هام مادرمو بردن تا تو ایران خاک کنن. واسه همین همه چیز می‌تونه جذاب پیش بره. من از هیجان نفسم بند بیاد. تو راهروی بوردینگ قلبم بزنه. به مهماندار سلام کنم و برم تو ردیف سی و چهارِ دی بشینم. یه آرامبخش بخورم و سعی کنم شیش هفت ساعت بخوابم.

فهرست مطالب کتاب

شرایط نامطبوع حیات یک گیاه کمیاب در فرودگاه سی. دی. جی [یک تک‌گویی برای میانسالی]
... و چند داستان دیگر [مطالعاتی در باب خشونت‌های عریان و پنهان]
داستان اول؛ نیما
پیش داستان
داستان دوم؛ عاطفه
پیش داستان
داستان سوم؛ روزبه
پیش داستان
داستان چهارم؛ آصف
پیش داستان
داستان پنجم؛ نادیا
بعد از داستان