معرفی و دانلود کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند
برای دانلود قانونی کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند
کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند، از زندگی یک خانواده آذری را سخن میگوید که در پیچ و خمهای روزگار با اتفاقات مختلفی مواجه میشوند و با مشکلات آن دست و پنجه نرم میکنند. سوریا آقاحسینی در این کتاب پرده از واقعیتهایی که در حجابی فرهنگی پوشیده ماندهاند، برمیدارد. ماجرای این رمان حول نامههایی میگردد که به مقصد نمیرسند و سرنوشت شخصیتهای داستان را تحت تاثیر قرار میدهند.
دربارهی کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند
رمان سوریا داستان زندگی یک خانوادهی آذری است که پیوندی عمیق و عاطفی بین آنها وجود دارد اما دست سرنوشت و پیچوخمهای زندگی آنها را در مسیری پر چالش میاندازد.
داستان در اوایل سدهی چهاردهم شمسی، در یک روستا صحنهپردازی میشود اما در ادامه روند داستان به طور کلی دگرگون شده و وارد فضایی شهری میگردد. ماجراهای کتاب از منظر سه شخصیت به نام «آراز»، «ترلان» و «سوریا» شرح داده میشود و در هر فصل شاهد روایت داستان از زبان یکی از این شخصیتها خواهید بود.
این رمان مجالی را برای خواننده فراهم میکند که تضادهای اجتماعی و فرهنگی را در سه نگرش متفاوت به نظاره بنشیند؛ در واقع از دیدگاهِ شخصیتهایی که زاییدهی تخیّل نویسنده هستند و داستان را با بیانی صمیمانه و سرشار از عاطفه در جدال با سرنوشت، به پیش میبرند.
شاخصه و وجه امتیاز این رمان با سایر آثار مشابه در این است که سوریا آقاحسینی تضادهای ناشی از اختلافات فکری نسل جوان با نسلهای گذشته را به نگارش درآورده و آن را زیر ذرهبین نقد قرار داده است.
کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند مناسب چه کسانی است؟
علاقمندان به رمانهای اجتماعی از کتاب سوریا لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند میخوانیم
خانه همان بود و مغازه نیز همان. اما وقتی چشمم به مغازه افتاد. دوباره قلبم شروع به نواختن با صدای بلند کرد. گوشهای ایستادم و اشک ریختم. برای انتظاری که میکشیدم. برای مظلومیّت خودم و مظلومیّت پدرم. نامههایی که هر کدام میتوانست به ما امید دهد؛ نامههایی که نرسیدند...
مغازهدار رفته بود و خود دایی آنجا را میچرخاند. پاهایش درد میکرد و دیگر نمیتوانست از کوه بالا برود. چند روز در روستا ماندیم. قرار بود صبح زود به شهر اردبیل برویم تا کمی سوغاتی بخریم. میدانستم مادرم آنجا زندگی میکند. او دو دختر داشت. کسی برای مادر خبر برده بود که ما نزدیک ظهر به دروازۀ شهر خواهیم رسید. مادر با فرزندانش در دروازۀ شهر به انتظار نشسته بود تا بتواند ما را ببیند.
اما همان روز تصمیم آراز عوض شد. او میخواست با یکی از عموزادههایش برای ماهیگیری به کنار رودخانه برود. آنها بعد از غروب آمدند. مادر نگونبخت من ساعتها در دروازۀ شهر منتظر دیدن ما مانده بود و ناامید برگشته بود. آراز اجازه نمیداد من به دیدن مادرم بروم. او هم از مادر و هم از شوهر او کینه گرفته بود و حاضر نبود کوتاه بیاید. وقتی اصرار مرا دید عصبانی شد و تمام مدت اخم کرده بود، از غضب او میترسیدم.
آراز مغرور و یکدنده بود. روز بعد مادرم تا نزدیک بازار شهر دنبال ما آمده بود. وقتی رسیده بود ماشین ما حرکت کرده و او از پشت ماشین دویده بود. مادر را نتوانستم ببینم...
فهرست مطالب کتاب
سخنی با خوانندگان
فصل اول: آراز
فصل دوم: ترلان
فصل سوم: سوریا
فصل آخر: دیدار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سوریا: نامههایی که نرسیدند |
نویسنده | سوریا آقاحسینی |
ناشر چاپی | نشر مانیان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 172 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7926-51-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |