معرفی و دانلود کتاب ستارگان سیاه
برای دانلود قانونی کتاب ستارگان سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ستارگان سیاه
کتاب ستارگان سیاه نوشتهی سعید نفیسی، مجموعهای از چندین داستان کوتاه است که از دل برآمده و لاجرم بر دل نیز مینشیند. قصههایی که شما را تا پایان با خود همراه میکنند و احساساتتان را برمیانگیزند.
دربارهی کتاب ستارگان سیاه:
کتاب ستارگان سیاه، مجموعهای از داستانهای کوچک سادهای است که طی سالیان متعدد نوشته شده و سعید نفیسی زندگانی کسانی که در عمر خویش دیده و احساساتی که از شکافتن روحیات همنشینانش تجربه کرده را به رشتهی تحریر درآورده است.
این داستانهای کوتاه عیناً مانند آن اثرهای ادبی نویسندگان اروپایی نوشته شده که آنها را به زبان فرانسه Nouvelle مینامند و در ادبیات جدید حتی به رمانهای مفصل نیز ترجیح میدهند، زیرا که از یک سوی نوشتن آن از رمان بسیار دشوارتر است و نویسنده مطلب مهمی را که میتوانسته در رمانی مفصل بنویسد باید با نهایت ایجاز و رسایی در چند صفحه کوتاه جای دهد و همان نتیجه را بگیرد و شیره مطلب را چنان بکشد، چنان عصارهای از آن ترتیب دهد و حشو و زائد را آنچنان بپیراید که در چند دقیقه خواننده از آن نتیجه بردارد. از سوی دیگر خوانندگانی هستند که حوصله یا وقت برای آنکه رمان درازی را بخوانند ندارند و اگر بریدهبریده بخوانند رشته مطلب از دستشان میرود.
روی هم رفته این داستانها برای کسانی است که با ادبیات جدید اروپا انس دارند و معتقدند که این سبک نیز در زبان فارسی باید پدید آید.
کتاب ستارگان سیاه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر شیفتهی مطالعهی داستانهای کوتاه هستید، این کتاب را از دست ندهید.
با سعید نفیسی بیشتر آشنا شویم:
این نویسنده، ادیب، شاعر، مترجم، تاریخنگار و دانشپژوه در 18 خرداد سال 1274 متولد شد. در سال 1290 نخستین اثر سعید نفیسی یعنی ترجمهی کتاب معالجه تازه برای حفظ دندان و دهان با نام مستعار سعید بن ناظمالاطباء منتشر شد. او ترجمهی آثاری همچون ایلیاد و اودیسه، عشق چگونه زائل شد، آرزوهای بر باد رفته، فروافتادگان و... را در کارنامهی خود دارد.
سعید نفیسی همچنین به تصحیح و انتشار متون قدیمی فارسی مانند تاریخ مسعودی، تاریخ گیتی گشا، نظامی، خیام، رشید وطواط و... نیز میپرداخت. دو مجموعه داستان، یک مجموعه شعر، یک نمایشنامه کوتاه، سه رمان و چند قصه ادبی و تاریخی نیز از او به یادگار مانده است.
او که از بیماری آسم رنج میبرد سرانجام در 22 آبان سال 1345 درگذشت.
در بخشی از کتاب ستارگان سیاه میخوانیم:
وقتی که آقای وجیهالدوله وارد وزارت جلیله دامت شوکته شد و پشت میز نشست دید که به غیر از هفتاد و پنج تومان حقوقی که در آخر ماه باید بگیرد و عایدی آخرین دو دانگ ملکی که در ورامین باقی مانده دیگر عایدی برای او نیست. ولی همه فداکاریها مهل است به شرط آنکه به انسان اجازه بدهند با عبا و تسبیح و ریش پرپشت سیاه پشت یکی از میزهای وزارتخانه جلوس کند.
وقتی که آقای وجیهالدوله وارد وزارت جلیله شد دید این وزارت خانه دکان سمساری خیلی بزرگی است و آن هم نه دکان سرای لالهزار بلکه یکی از دکانهای سمساری بزرگ پامنار یا بازار عباس آباد و بازار آهنگرها، یک عده از میرزاهای گرگانی و اشتیانی و تفرشی سابق که سابقاً در اتاق نظام دور تا دور تالارها دوزانو مینشستند با دور وزیر دفتر و وزیر لشکر را میگرفتند و قلمدان را روی زمین میکشیدند و فردنوبی میکردند حالا قلمدان را بسته، شال را باز کرده، کلاه را تنگ و کوتاه کرده، شلوار را اتو زده، دست از آستین عبا بیرون آورده، سرداری را تنگتر کرده و تمام تکمههای آن را انداختهاند و پشت آن را چاک دادهاند که بتوانند دامنهای خود را عقب بزنند و پشت میزهای هفت خانه و پنج خانه ادارات و دوایر وزارت خانه جلوس کنند و باز هم دایره نون را سه نقطه بگذارند و فقط قبله گاه سابق را حضرت وزارت پناهی خطاب کنند.
از طرف دیگر یک عده از این بچه مچههای تازه چرخ از مدارس جدید بیرون آمدهاند. کلاه را تا ابرو فرو برده، یقه و دستمال گردنی زده، اتاق را از بوی عطر پر کرده، با ریشهای تراشیده و سردست اهاری دم از مدرسه علوم سیاسی و کتاب حقوق اساسی و علم ثروت و کتاب دفترداری میزنند.
آن وقت آقای وجیهالدوله فهمید که تا به حال عجب خبطی کرده و راستی عمر خود را تلف کرده است. آن وقت فهمید که حرفهای این مدت مرحوم حاج وجیهالدوله بهکلی باطل بوده. وقار یعنی چه؟ این جوانهای مزلف با عینکهای آمریکایی بیمزه و لباسهای کوتاه و شلوارهای تنگ و کفشهای تندره و یقه و دستمال گردنهای رنگارنگ مگر چه وقاری دارند که منبر و مشار آقای وزیر شدهاند؟
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
ستارگان سیاه
اذان مغرب
ریش گروگیس
طوق لعنت
فریب رنگ
سیل تمدن
فرنگی مابی
پوست خربزه
کیمیای هستی
عشق واژگون
لقب
پس از خودکشی پسرش
شهوت کلام
خانه پدری
جنایت من
جای شما نمایان
گلهای بیرحم
دام واپسین
آشیان خراب
ستارۀ من
شبهۀعشق
کاغذ، مقوا، حلبی
یکجفت کفش
تنبان زری
پرده دروننمای
ظهر و نیم
راه آدم شدن
دزد به دزد میزند
نتیجه کنجکاویها
آوازی که از دل نمیآید
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ستارگان سیاه |
نویسنده | سعید نفیسی |
ناشر چاپی | انتشارات آستان مهر |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6699-60-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |