معرفی و دانلود کتاب ساکن مرداب
برای دانلود قانونی کتاب ساکن مرداب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ساکن مرداب
کتاب ساکن مرداب اثری از مهران سلگی نمایشنامهای در چهار پرده است که بخشی از اتفاقات جامعه حال حاضر را در قالب یک داستان تراژدی روایت میکند.
درباره کتاب ساکن مرداب:
آنچه که در نمایشنامه ساکن مرداب بیان میشود داستانها و اتفاقاتی است که به طور روزانه با آنها سر و کار دارید و اخبار آنها معمولا از طریق رسانه و فضای مجازی به گوش میرسد اما احتمالا به آنها توجهی نمیکنید.
مهمترین هدف از نگارش این کتاب آن است که دریابید چه میشود برای انسان امروزی که مرز میان عقل و جنون دیگر معنایی ندارد و دست به کارهای دیوانهوار میزند و اختیار عقل و خردش را از دست میدهد.
شخصیتهایی که در این نمایشنامه معرفی شدهاند از افراد حاضر در جامعه الگوبرداری شدهاند و به همین دلیل درک اتفاقات آن برای شما راحتتر و ملموستر است و احتمالا میتوانید با آنها همزاد پنداری کنید.
مطالعه کتاب ساکن مرداب مناسب چه کسانی است؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به نمایشنامههای ایرانی معاصر با درونمایهی اجتماعی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب ساکن مرداب میخوانیم:
کیان عزیزی: چهار پنج ماه پیش لثه هاش خونریزی کرد. خون دماغ میشد، مامانم دیگه اصلا صورتش هیچ رنگی نداشت، دکتر و بیمارستان و آزمایش و... سرطان خون گرفت. یه عمر تو بیمارستان سوپروایزرِ بخش سرطانیا بود، حالا خودش (در فکر میرود)
مامانم واقعا مرده بود، سه ماه شیمی درمانی، صورت بی رنگ، بی ابرو، بی مژه. موهاش فرفری خرمایی بود، فرفری مثل سیم ظرف شویی. البته دیگه مویی نداشت. از قیافش میترسیدم.
از قیافه مامانم. نمیدونم واسه بقیه عادی شده بود یا اونام میترسیدن به رو خودشون نمیآوردن.
اما من تحمل دیدن مامانمو نداشتم. صبح یه موقعی میرفتم که همه خوابن، شبم یه وقتی میاومدم که همه خواب بودن. دیگه از مرگش نمیترسیدم چون واقعا هیچ فرقی با یه مرده نداشت.
فک و فامیل که میاومدن بالا سرش گریه میکردن دعا میخواندن حالم بد میشد. انگار روزی چند بار میرفتم تشییع جنازهی مادرم. انگار روزی چند بار بی مادر میشدم.
کیان عزیزی به جلو صحنه حرکت میکند و جلو صحنه میایستد، کلاکتش در دستش است و سر خود را پایین میاندازد.
(مهرداد فرد با یک کلاکت که تمام مشخصاتش روی آن نوشته شده وارد نور موضعی میشود.)
مهرداد فرد: من از همون بچگی هیچ وقت از زندگیم راضی نبودم، همیشه داشتم غر میزدم کهای بابا اگه این خدایی که میگن واقعا وجود داره، کجاست؟ پس چرا من حسش نمیکنم.
همیشه هر کی منو میدید میگفت چه پسر خوبی، معلومه خیلی موفق میشه. همه فکر میکردن خیلی همه چی برام راحته و من خیلی حالم خوبه.
هر روز از عمر من میگذشت، هیچ کس دقت نکرد، شایدم کرد و به رو خودش نیاورد که من هر روز پیرتر از دیروز میشدم نه بزرگتر...
هر کی ما رو میدید میگفت وای چه خانواده خوشبختی، واقعا جلو بقیه همه چی قشنگ بود، ولی یکی نبود به جای من به مامان و بابام بگه مگه مجبورین... چرا دارین این زندگی رو جوری ادامه میدین که هم خودتون عذاب بکشین هم من...
هر روز و هر روز دعوا و جنجال سر چیزهایی که من آخرش هم نفهمیدم چی بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ساکن مرداب |
نویسنده | مهران سلگی |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 60 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7411-13-3 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه درام ایرانی |