معرفی و دانلود کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او
برای دانلود قانونی کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او
کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او رمان احساسی زیبایی به قلم ریحانه ابدی و مینا خلیلی تیرانداز است که ماجرایی عاشقانه با عمری کوتاه را در سالهای دهه چهل شمسی روایت میکند.
کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او مناسب چه کسانی است؟
اگر به خواندن رمانهای عاشقانه ایرانی به قلم نویسندگان جوان علاقه دارید، مطالعه این کتاب به شما پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او میخوانیم:
بعد از پایان مهمانی، خانواده سلحشور به عمارت بازگشتند. در حیاط عمارت، راننده ماشین رو گوشهای پارک کرد و همگی از ماشین پیاده شدند.
ثریا رو به فریبا گفت: ((دیدی زن یوسفی چه گردنبندی انداخته بود؟ مثل این تازه به دوران رسیدهاااا! انگار مثلاً ما نمیتونیم از این گردنبندها بندازیم گردنمون!))
فریبا از غیبتهای ثریا کلافه شده بود.
درِ ماشین رو بست و گفت: ((ثریا خانم؟! شما خسته نمیشید این همه دربارهی دیگران صحبت میکنید؟! یه کم هم به فکر خودتون باشید!))
و بهطرف داخل عمارت رفت.
ثریا رو به سلحشور کرد و با لحن گله گفت: ((بابک؟! الآن منظور دخترت چی بود؟! متلک بار من میکنه، توأم هیچی بهش نمیگی.))
بهروز اصلاً تو جمع نبود. کنار ماشین ایستاده بود و تو فکر بود.
سلحشور نگاهش به بهروز افتاد و گفت: ((اوهههه پسر؟! کجایی؟! تو هپروتی چرا؟!)) بهروز از فکر دراومد.
به پدرش نگاه کرد و گفت: ((هان؟! چی؟! همینجام!))
بعد کتشو روی دستش انداخت و گفت: ((با اجازه تون من برم داخل!))
ثریا با عصبانیت گفت: ((بابک من دارم میگم به دخترت یه چی بگو! بعد تو به پسرت گیر میدی؟!))
سلحشور در ماشین رو بست و با بیحوصلگی گفت: ((باشه باشه! بهش میگم.))
و راه افتاد و بهطرف عمارت رفت.
ثریا زیر لب گفت: ((بیا ما رو باش! دخترش هر جور میخواد با من رفتار کنه، منم هیچی نگم.))
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روزگار ارغوانی - جلد اول: من با او |
نویسنده | ریحانه ابدی، مینا خلیلی تیرانداز |
ناشر چاپی | انتشارات آفتاب گیتی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 331 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-245-719-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
این داستان که دهه قبل از انقلاب نوشته شده خیلی حقیقتها درش بر ملا میشه وما واقعیتهارا دریافت میکنیم حتی زندگیوطرز رفتار وچشم هم چشمی تجملات ضعیف کشی و ظلم وبیداد....
اینجور داستانها باید نوشته وحتما خونده بشه تا دیدمون بهتر وقویتر موضوعات همه دوران را درک کنه
ارغوان دختری که عاشق خانوادش هستش وبه خاطرشون به یک ازدواج نا خواسته تن میده وبهروز واقعا عاشقاش هست ولی چون گذشته ناجوری داره ونمتونه براحتی بدستش بیاره وباهاش ازدواج کنه با نقشه شوم وارد زند گیش میشه واتفاقها وحوادثی که بعد از ازدواجشون رخ میده که باخوندنش باید متوجه قضیه شه
بهروز در 3 دوره زندگیش ن. شته شده قبل از ارغوان با ارغوان وبی ارغوان هر سه فصل خوب وعالین البته با جزئیات وادبیات خوب وروان ورسا
بخونیدش واز خوندنش لذت ببرید ص